چندین سال است که فیلمهای ابرقهرمانی توانستهاند ارتباط خوبی را با مخاطبینشان برقرار کنند. از «سوپرمن» با نقشآفرینی کریستوفر ریو و سهگانه «بتمن» به کارگردانی کریستوفر نولان گرفته تا «مرد عنکبوتی ۱، ۲ و ۳» و حالا نیز دنیای سینمایی مارول.
همواره ابرقهرمانانی توسط سینما ساخته و پرداخته شدهاند که مردم را صرف نظر از سن، موقعیت اجتماعی، یا سطح درآمدشان به سمت سینماها میکشانند. در واقع آنها هم طرفداران معمولی و هم طرفداران دو آتشه را که مدام در کنوانسیونهای کمیک سراسر جهان شرکت میکنند، به سمت سینماها جذب میکنند و این موضوع قطعا بیدلیل نیست.
نمیتوان گفت که دست یافتن به چنین محبوبیتی شانسی و تصادفی بوده، بلکه با قطعیت باید گفت که مارول در انجام این کار کاملا ماهرانه عمل کرده و از تاکتیکهای خاصی برای جذب خیل عظیم طرفداران استفاده نموده است. به علاوه، این فقط مخاطبان نیستند که فیلمهای ابرقهرمانی را مورد تقدیر قرار میدهند بلکه منتقدان و کمیته اسکار نیز بسیاری از این فیلمها را ستودهاند و چنین فیلمهایی توانستهاند جوایز متعددی را به خود اختصاص دهند. نمیتوان انکار کرد که فیلمهای مارول چیزی فراتر از تخیلات ما هستند. آنها غیرقابل قبول، غیرممکن و خارقالعاده هستند، اما سوال این است که آیا پیشتر نیز شاهد ساخت چنین فیلمهایی در هالیوود نبودهایم؟
به عنوان مثال «آواتار» که تاج پردرآمدترین فیلم را بر سر گذاشته فیلمی کاملا تخیلی درباره موجودات فضایی نیست و یا «جنگ ستارگان» ما را به سر و سفر در میان جهانهای تخیلی دیگر نمیبرد؟ حال که بازار فیلمهای ابرقهرمانی تا به این حد داغ است ما در قسمت پایین میخواهیم به برخی از مواردی اشاره نماییم که سبب شده فیلمهایی در ژانر ابرقهرمانی برای بقای دنیای سینما حیاتی باشند:
یکی از مهمترین نکاتی که سبب گردیده فیلمهای ابرقهرمانی تا به این حد مشهور شوند و مخاطبان زیادی را به سمت خود جلب کنند این است که این ژانر توانسته بسیاری از بزرگترین ستارههای هالیوود نظیر آنجلینا جولی، رابرت ردفورد، ساموئل ال جکسون، مایکل داگلاس و گلن کلوز را که مخاطبان از تماشای آنها بر روی پرده سینما و یا صفحه تلویزیونشان لذت میبرند در گروه بازیگرانشان جای دهد. بسیاری دیگر از بازیگران محبوب نیز کارشان را در همین ژانر آغاز نمودند و فیلمهای ابرقهرمانی سبب شهرتشان شدند. اما در کل حضور بازیگرانی که تماشاگران از مشاهده آنها لذت میبرند یکی از مهمترین دلایل محبوبیت بیحد و حصر این ژانر است.
میتوان گفت موفقیتهای مالی و درآمد گیشه تنها نیمی از سودی است که این پروژهها برای دستاندرکارانشان به ارمغان میآورند. در حقیقت، موضوع مهمتر تاثیری است که این فیلمها بر روی مخاطبانشان میگذارند. این فیلمها چنان مخاطبان را مسحور میکنند که آنها برای هر کدام از اکرانهای فیلمهای ابرقهرمانی مورد علاقه خود لحظه شماری میکنند. فکر میکنید چرا؟ آیا این جلوههای ویژه قدرتمند به همراه داستانهای جالب است که سبب شده ما به عنوان تماشاچی به اینگونه فیلمها معتاد شویم یا علاقه تماشاگران به این فیلمها بدان دلیل است که همه ما در پایان روز میخواهیم از دنیایی که در آن به سر میبریم فرار کنیم و به جهانهای دیگری سرشار از ناشناختهها سفر کنیم و از آنچه میبینیم لذت ببریم و درسهایی نیز بیاموزیم؟
در واقع به معنای واقعی کلمه ما میخواهیم سرگرم شویم و مارول این سرگرمی را در اختیارمان قرار میدهد. علاوه بر این در کنار این سرگرمی، ما میتوانیم درسهای مختلفی از این فیلمها بیاموزیم و راه زندگی خود را بیابیم.
نکته دیگری که باید به آن توجه نمود این است که این فیلمها و این شخصیتهای جاودانه سبب تسهیل برقراری ارتباط در بین انسانها میشوند. چه این انسانها والدینی باشند که فرزندان خود را با خواندن داستانهای کتابهای کمیک، با این ابرقهرمانها آشنا میکنند، یا دوستانی که در یک انجمن کمیک یا محیط آنلاین با هم ملاقات مینمایند. شاید از نظرتان اندکی اغراقآمیز باشد، اما در واقع داستانهای مبتنی بر اخلاقیات موجود در این فیلمها و روابط شکل گرفته در بین کاراکترها آنقدر واقعی مینمایند که میتوانند مردم را تحت تاثیر قرار دهند. در حقیقت میتوان گفت که فیلمهای ابرقهرمانی برای حیات سینما از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
چرا که اینگونه فیلمها امید تازهای را در دل کسانی به وجود میآورند که در زندگیشان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند و سبب میشوند تا افرادی که به تماشای فیلم مینشینند حتی شده برای ساعتی مشکلاتی را که در زندگی با آنها روبه رو هستند به فراموشی بسپارند و از تماشای فیلم لذت ببرند. «کاپیتان آمریکا» به ما نشان داد که دنیا میتواند تنها با وجود یک قهرمان شکستناپذیر نیز پا بر جا بماند. واندا ماکسیموف و ناتاشا رومانوف ثابت کردند که در تاریکترین ساعت زندگیمان میتوانیم همچنان به مبارزهمان ادامه دهیم و به ورژنی بهتر از خود سابقمان تبدیل شویم. باکی بارنز به همه نشان داد که تمامی انسانها لایق رستگاری و فرصتی دوباره هستند، حتی اگر خودتان را لایق آن ندانید و هیچکس نتوانست همانند تونی استارک به ما نشان دهد که قدرت مغز ما همان ابرقدرت درونمان است و این شکستهایمان نیستند که ما را تعریف میکنند، درست همانند آنچه برای بروس بنر روی داد.
نبولا و گامورا ثابت کردند که میتوانیم خود واقعیمان باشیم و ثور نشان داد که شایستگی و لایق بودن به چه معناست و اینکه در زندگیمان بر اساس آنچه دیگران از ما توقع دارند عمل نکنیم بلکه سعی کنیم خودمان را خوشحال کنیم. در حقیقت میتوان گفت که فیلمهای ابرقهرمانی چیزی فراتر از یک داستان ساده هستند و راه و رسم زندگی را به ما انسانها میآموزند و شاید به این دلیل است که تماشاچیان برای اکران هر فیلم ابرقهرمانی جدیدی لحظه شماری میکنند.
امروزه فیلمهای ابرقهرمانی، به برگ برنده هالیوود تبدیل شدهاند و احتمال اینکه هر کدام از این فیلمها چندین دنباله داشته باشند روز به روز بیشتر میشود. علیرغم نگرانیهایی در رابطه با اینکه شاید این ژانر به تدریج برای مخاطبان خستهکننده شود، به طور قطع میتوان گفت که ژانر ابرقهرمانی به این زودیها مخاطبان خود را از دست نخواهد داد.
بنابراین احتمالا آخرین فیلمی که مخاطبان در سینما به تماشایش نشستهاند یکی از فیلمهای ابرقهرمانی بوده چرا که هم اکنون این ژانر توانسته حتی طرفداران پر و پا قرص ژانرهای دیگر را نیز به سمت خود جلب نماید. در حقیقت هیچکس نمیتواند موفقیت این تجارت عظیم را انکار کند و حتی منتقدان نیز دائما این فیلمها را تحسین میکنند.
یکی دیگر از دلایلی که سبب محبوبیت فیلمهای ابرقهرمانی در چند دهه اخیر شده این است که آنها سبب میشوند مردم خود را متعهد بدانند که حتما برای تماشای این فیلمها به سینما بیایند. داستانهای به کار گرفته شده در فیلمهای ابرقهرمانی همانند سریال هستند. این بدان معنی است که داستان اینگونه فیلمها در پایان فیلم، به طور کامل به اتمام نمیرسد و غالبا یک یا چند موضوع مهم باقی میماند که سوالات متعددی را در ذهن مخاطبان ایجاد مینمایند.
چنین خط داستانیای برای مخاطبان امروزی جالب و سرگرمکننده است و سبب میشود تا مخاطبان، دائما منتظر اکران دنباله بعدی فیلم باشند تا ببینند که داستان فیلم به کدام سمت و سو پیش میرود و آیا حدسهایشان درست است یا نه. همین موضوع آنها را وادار میکند تا برای تماشای فیلم مورد علاقهشان راهی سینماها شوند تا هر چه زودتر داستان فیلم را تماشا کنند و بتوانند برای سوالات ریز و درشتشان پاسخی بیابند. درست است که تولید چنین فیلمهای ابرقهرمانی دنبالهداری بسیار پرهزینه است اما چنین فیلمهایی به واسطه تبلیغات بیحد و حصر و تیزرها و تریلرهای چشمگیرشان مردم را وادار میکنند تا روانه سینماها شوند و از همین طریق نیز هزینههای خود را جبران مینمایند و حتی به سود هنگفتی نیز دست مییابند.
واقعیت این است که موفقیت ژانر ابرقهرمانی برای صنعت سینما بسیار سودمند است و در واقع سینما برای ادامه حیات خود به شدت به این ژانر نیاز دارد. چرا که این فیلمها سبب شدهاند تا مردم دوباره به سینماها بازگردند و لذا سودی که از این طریق کسب میشود صرف تولید فیلمهای ابرقهرمانی جدیدی با دنیاهای تخیلی نامحدود شود.
علاوه بر این میتوان این فیلمها را همانند دروازهای دانست که راه را برای تولید فیلمهایی در ژانرهای دیگر نیز هموار مینمایند. چراکه این ژانر، مخاطبین زیادی را به سمت سینماها میکشاند و قطعا برخی از آنها وسوسه میشوند تا به کاوش در سایر ژانرها هم بپردازند و به تماشای فیلمهایشان بنشینند. بنابراین تنها کار عاقلانهای که صنعت سینمای امروز میتواند انجام دهد این است که بیشتر و بیشتر بر روی این ژانر سرمایهگذاری کند و تا میتواند به دنیای خیالی موجود در فیلمهای ابرقهرمانی پر و بال دهد. چرا که بدون وجود این فیلمها، قطعا دیگر سینمایی نیز وجود نخواهد داشت و صنعت سینما به سرعت مخاطبان خود را از دست خواهد داد.
واقعا فیلمای ابرقهرمانی خیلی تو این زمونه حال خوب کن و قشنگ هستن. به نظرم واقعا وجودشون لازمه. هر کیم میگه این فیلما خوب نیست به فروش میلیاردی این فیلما حسودیش میشه 🙂🙂
چی بگم؟
.
.
.
.
.
.
.
همچنان در انتظار دکتر استرنج… 😂😂