به گزارش میراث آریا؛ تا چشم کار می‌کرد، بیابان در بیابان بود و هوای داغ که می‌توانست در عرض چند دقیقه آدم را به زانو در بیاورد، باد داغ که گهگاهی وزیدنش موجب نشاطی چند ثانیه‌ای میشد و سپس دستان سوزنده‌اش بر تن آدم جا می‌ماند، بیابانی نهفته در دل استان یزد که به امتدادش به کویر لوت می‌رسید، سرزمینی که تاریخ در دل آدم مدفون شده بود.

اینجا بیابان‌هایی از شهرستان بهاباد است، جایی که هزاران گور سراسر آن تاریخ را در خود مدفون کرده و هیچ کسی هنوز نمی‌داند این بیابان بی آب و علف چه روزگاری گذرانده است.

در میان این بی‌انتهای ختم شده به سراب که دید کمی از افق را نشان می‌دهد، چند نفر با کلاه و دستکش و وسایل مختلف، بدون ‌آنکه صدایشان شنیده شود مشغول کار کردن در اوج گرما هستند و تصویر مظلومانه‌ای از باستان شناسی را به تصویر می‌کشند و آن را با جان و دل می‌آموزند و کمتر فردی می‌داند که کار کردن در این حوزه، از گرما تا سرما را به خود دیده و چه تجارب تلخ و شیرینی را در دل خود دارد.

همهمه‌های جنگ در شهرستان پیچیده و تهران غرق بمباران است، همه دل نگرانند و بی‌حوصله اما در این بهم ریختگی و آشفتگی که همه مشاغل در تردید تداوم، متوقف شده‌اند؛ باستان شناسانی که در گرمای طاق فرسای بیابان مشغول بودند، توانستند بدون هیچ تردیدی کارشان را ادامه دهند.

کشف بزرگترین گورستان تاریخی ایران در خاک راز آلود بهاباد

۱۵۰۰، ۱۶۰۰، ۱۷۰۰ و … شمارش گورهای تاریخی در پایشی که همینطور بی‌وقفه ادامه دارد، شناسایی شده است، مستندنگاری از گورستانی که به قول سرتیم این پروژه یعنی حسین عزیزی خرانقی، هنوز بخش کوچکی از این کار محسوب می‌شود و نهفته‌های زیادی را نمایان خواهد کرد و شاید در آینده‌ای نزدیک بزرگترین گورستان تاریخی ایران محسوب شود.

در اوج گرما، پایش همچنان تداوم دارد و تیمی که کوله باری از انرژی و انگیزه را با خود حمل می‌کنند، بر فراز گورهای دست خورده و باز شده ایستاده‌اند، سفالینه‌های خرد شده و متروک تاریخی را بر می‌دارند، اندوهگین می‌شوند برای میراثی که رها شده و قاچاقچیان آن‌ها را از بین می‌برند به امید یافتن گنج، در حالیکه این تاریخ و هویت همگی جواهرات نهفته در خاک ایران به شمار می‌روند.

دکتر عزیزی ایستاده بر فراز گورستان با آرامشی که از دل توفان بلند شده است، می‌گوید: متاسفانه آدم قلبش می‌شکند وقتی می‌بیند قاچاقچیان می‌آیند و حتی سفال‌ها و کوزه‌های خاک گرفته و خالی را با ناراحتی زمین می‌زنند که چرا به گنج نرسیده‌‍اند در حالی که فکرش را هم نمی‌کنند که این سرمایه‌ها نابود می‌شوند.

او با اقتدار در میان گرمای داغ بیابان در نیمه‌های روز می‌گوید: ما تاریخ نگار نیستیم و تا به شواهد و مستندی نرسیم در خصوص هیچ مقوله و احتمالی نظری نمی‌دهیم و این که اینجا گورستان مربوط به بهاباد بوده یا شهر دیگری بوده نمی‌توانیم بدون مستند نظر بدهیم.

او اضافه می‌کند: تا امروز در مورد اشکانی بودن این محدوده می‌توانیم نظر بدهیم ولی هنوز مکشوفه‌ای قدیمی‌تر نتوانستیم پیدا کنیم.

کشف بزرگترین گورستان تاریخی ایران در خاک راز آلود بهاباد

یک نفر با احتیاط سوال می‌کند که آیا اینجا محل جنگ بوده است؟ تعداد زیاد گورستان‌ها و روی خاک بودن گورها چه پیامی دارد؟

عزیزی خرانقی می‌گوید: اینجا حتما جنگ نبوده که مردگان را مدفون کنند بلکه معماری گورها نشان میدهد که مردگان با صبر و حوصله دفن شده‌اند و بخشی از فرهنگ یا دین مردم بوده است که ابتدا خاک را کمی بیرون آورده و سپس مرده را در آن گذاشته و نهایتا روی مرده را در سطحی با ارتفاع مشخص با خاک می‌پوشاندند و روی آن را با تخته سنگ هایی از اطراف چیدمان می‌کردند.

هوا بسیار گرم شده، خورشید به میان آسمان رسیده و سایه‌ها به کوتاه‌ترین حالت ممکن رسیده است، پوست صورت باستان شناسان سوخته و دست‌هایشان کبود گرما شده، گفتمان جنگ در میان چند نفر به گوش می‌رسد اما باستان شناسان با قدرت در حال پایش هستند تا تاریخ را ورق بزنند و حقایق جدیدی را برای این مردم به ارمغان بیاورند.

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir