متن ترانه امیر خدایی ترنج خاتون

من خسته من تنها منو یه عالمه درد

من حیرون من داغون منو یه بغض شبگرد می‌شینه توی سینه

شبا کارش همینه می‌شینه توی سینه بی تو حال دل

اینه می‌دونم که رقیبم همیشه در کمینه

نباشی می‌میرم از درد

ترنج خاتون من برگرد

توی آسمون چشمات ابرا کاغذ و‌مقوا

ای دریغ از قطره ای اشک که بریزی واسه ما

تو نگاه سرد و خشکت یه علامت سواله

اگه عاشق من هستی بگو آره بگو آره

نباشی می‌میرم از درد

ترنج خاتون من برگرد

به چه جرمی چه گناهی چشم من باید بباره

چرا این پیکر خسته هی بشه تیکه و پاره

مگه من همون نبودم که همه واسش می‌مردن

گل‌های ناز تو باغچه حسرت اونو می‌خوردند

پس چی شد یک دفعه این من

واسه دنیا شدی محکوم

چرا پرونده عمرش شد بدون حکمی مختوم

نباشی می‌میرم از درد ترنج خاتون من برگرد

source

توسط irmusic4.ir