متن ترانه فرهاد منش من میروم

من می روم از شهرِ تو، شهری که من را پس زده

انقدر که بودم در پی ات، عشقت مرا آتش زده

عاشق شدن دیوانگیست، حیف از من و دیوانگی

حیف از دلی که پروانه شد، با تو در این همسایگی

( دلت دلت جایِ دگر بود غمت غمت کنجِ دلِ من

به تو به تو جان دادم آخر، آخر شد عشقت قاتل من )

عمر من در شب نشست، عشقِ من در مه شکست

حالِ من قبل از تو غم بود و هنوزم هست که هست

بدترین دردم شدی، درمان ندارد دردِ من

هرچه کردی نوشِ جان، ای عشقِ دوره گردِ من

source

توسط irmusic4.ir