من رفتنامو رفتم برگشتنامو گشتم
از من نخوا نگو برگرد
چون این زندگی شده سدم
نمیخوام باشی سر قبرم
نیشت بود بدتر از عقرب
داشتی برام حکم سردرد
سمتم نیا برو برگرد
خیلی وقته شدم شبگرد
فکر نکن شدم احمق
شاید حواسم شد پرت
آخر میگیرم من حقم
این زندگی شد تاوانم
به اونا بگو که من آمادم
شاید از درون نابودم
ولی در اصل من بیدارم
تا الان نباریدم اما
امشب مثل شهاب سنگ میبارم
خورشید نبودم اما
امشب مثل مهتاب میتابم
سردرگمم توی افکارم
انکار نمیکنم بیمارم
خیلی توی زجرم اما
ایمان دارم به ایمانم
تو توی بهشتی شاید
ولی اینجا جهنمه میدانم
نگو که روشن فکری
چون من خودم این کارم
پلیس نبودم اما
پلیسا بوده دنبالم
زندان نبودم اما
زندانی شده افکارم
گریه نکردم شاید
ولی گریه شد هم بابم
بازی بلد نبودم
بازی کردن با بالم
از صفر شروع کردم
رسیده بودم به اهدافم
به هدف رسیدم اما
حال از هدف بیذارم
امشب نخوابیده سرمستم
یهو پریدم از خوابم
بیا منو صدا کن
تا نپریدم از خوابم
source