متن ترانه رضا مهرگان راز دلتنگی
منم مثل تو درگیرم
پا این احساسی که دارم
منم میترسم از سرما
ولی پاییزو دوست دارم
مثل دستای سرد باد
که برگارو پریشون کرد
تو با من کاریو کردی
که بارون با خیابون کرد
دیگه پاییزمو رو سیاه نکن
برو و پشت سرو نگاه نکن
این دم رفتن با گرمای چشات
مرز احساسمو جا به جا نکن
این آخرین بغضیه که آروم
به اشک بارون داره میبازه
تاریخ از این پاییز طولانی
یه قاب عکس تلخ میسازه
پایی که میزاری رو تن این برگ
هر خش خشی که میکنه درده
این راز دلننگی پاییز
اونی که رفته برنمیگرده
دوباره یاد گذشته ها نکن
لبای خستمو بیصدا نکن
پا رو برگای طلایی نزارو
دیگه پاییزمو رو سیاه نکن
دیگه پاییزمو رو سیاه نکن
برو و پشت سرو نگاه نکن
این دم رفتن با گرمای چشات
مرز احساسمو جا به جا نکن
source