به گزارش خبرنگار ایلنا، با راه‌اندازی رسمی شبکه TRT فارسی تحلیل‌های متنوعی از این اقدام صورت گرفته و باتوجه به موفقیت سریال‌ها و برنامه‌های ترکیه‌ای طی سال‌های اخیر در جذب مخاطبان ایرانی و همچنین قرابت فرهنگی ایران و ترکیه به نظر می‌رسد که این کشور کار چندان سختی برای نزدیک‌تر شدن به مخاطبان ایرانی ندارد و قوی‌تر شدن این ارتباط که امروز با راه‌اندازی این شبکه احتمالش بسیار زیاد است زمانی نگران‌کننده می‌شود که به اظهارات مدیرکل شبکه تی. آر. تی (رادیو تلویزیون دولتی ترکیه) رجوع کنیم که چندی پیش، قبل از راه‌اندازی این شبکه صریحاً به “اذیت کردن ایران” تأکید کرده بود و گویی «TRT فارسی» جدی‌ترین قدم برای دستیابی به همین هدف است.

طبیعتاً در برابر این جریان که امکان حذفش برای ما وجود ندارد و ناچار به رقابت هستیم، لازم است که بیش از هر زمان نقاط ضعف خودمان را بشناسیم و با شناخت از اهداف و رویکردهای رسانه‌ای جریان‌های معارض به تقویت قدرت رسانه‌ای خود و ارتباط بیشتر و بهتر با مخاطب ایرانی توجه کنیم.

به همین بهانه با قادر باستانی تبریزی (پژوهشگر و مدرس ارتباطات و رسانه) گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

تحلیل شما از راه‌اندازی شبکه فارسی‌زبان توسط کشور ترکیه چیست؟ دلیل این اقدام چیست و چه رویکردی را برای این شبکه می‌توان متصور بود و مخاطب هدف این رسانه را چه قشری می‌دانید؟

من فکر می‌کنم، راه‌اندازی شبکه‌های فارسی‌زبان توسط کشور ترکیه، بهره‌برداری از فضایی است که اهمال‌کاری و ضعف سازمان صدا و سیما در پاسخگویی به نیازهای واقعی مخاطبان داخلی و خارجی، آن را فراهم کرده است. در این مدت، رسانه‌های متنوع در خارج از مرزهای کشور با هر طمع و انگیزه ای، توانسته‌اند با پوشش دقیق‌تر و جذاب‌تر اخبار و تحلیل‌ها، جایگاه خود را در میان مردم ایران پیدا کنند.

به نظر من، راه‌اندازی شبکه فارسی‌زبان توسط رادیو تلویزیون دولتی ترکیه به لحاظ رسانه‌ای، گامی استراتژیک با ابعاد مختلف است که می‌تواند تأثیرات عمیقی بر رسانه‌ها و افکار عمومی در ایران و حتی منطقه داشته باشد. از جنبه رسانه‌ای و ژئوپلیتیکی ترکیه با راه‌اندازی این شبکه، در واقع به یک رقیب جدید برای رسانه‌های فارسی‌زبان داخلی تبدیل شده است. در حالی که بسیاری از رسانه‌های ما به دلایل مختلف از جمله عدم تنوع در پوشش اخبار و تحلیل‌ها، با کاهش مستمر مخاطب روبرو هستند، شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی از این فرصت بهره‌برداری کرده‌اند و توانسته‌اند مرجعیت خبری را به سمت خود جذب کنند. این شبکه نیز قصد دارد، روایت مورد نظر دولت ترکیه را ارائه دهد و تلاش می‌کند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد. مخاطب بی‌دفاع ما، فضای مناسبی را برای کنشگران مختلف فراهم کرده که برای تأثیرگذاری بر او اقدام کنند و منافع خود را در این آب گل‌آلود به دست آورند.

در واقع ترکیه به‌خوبی از این ضعف و فضای خالی استفاده کرده است و با راه‌اندازی شبکه فارسی‌زبان، تلاش دارد بر افکار عمومی جامعه ایرانی تأثیر بگذارد. این اقدام نه تنها فرصتی برای نفوذ فرهنگی و سیاسی در ایران است، بلکه نشان‌دهنده یک استراتژی هدفمند برای جلب توجه و جذب مخاطب از میان جمعیت ایرانی است که روز به روز از رسانه‌های داخلی فاصله گرفته‌اند. مخاطب هدف آن‌ها اقوام مختلف ایران مخصوصا جمعیت آذری زبان خواهد بود. البته از سال‌ها قبل سریال‌های ترکیه‌ای در شبکه‌های ماهواره‌ای، مخاطب بزرگی از هموطنان ما را جذب خود کرده بودند که با تاسیس این شبکه، به نسبت شبکه‌های دیگر، کار راحتی در جذب مخاطب خواهند داشت.

در شرایط کنونی، لازم است که سازمان صدا و سیما و دیگر نهادهای رسانه‌ای کشور، به‌طور جدی درک کنند که برای بازپس‌گیری مخاطبان داخلی و خارجی، باید نه تنها از محتوای تکراری و غیرجذاب فاصله بگیرند، بلکه به ارتقای کیفیت تولیدات رسانه‌ای، تنوع در نظرات و آراء و احترام به دیدگاه‌های مختلف توجه بیشتری داشته باشند. تنها در این صورت است که می‌توان از این فضا به‌نفع منافع ملی استفاده کرد و مرجعیت خبری و رسانه‌ای را دوباره به داخل کشور بازگرداند.

آیا می‌توان راه‌اندازی این شبکه را صرفاً یک اقدام سیاسی علیه ایران دانست؟ با توجه به هزینه بالای راه‌اندازی یک شبکه، منطق اقتصادی این اقدام را چه می‌دانید؟

این کار ترکیه تنها یک اقدام سیاسی علیه ایران نیست، بلکه یک استراتژی چندجانبه است که در راستای سیاست نوعثمانی‌گری اردوغان، ترکیه تلاش دارد از طریق ابزار رسانه‌ای، نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود را گسترش دهد. از آنجا که رسانه‌ها قدرت زیادی در شکل‌دهی به افکار عمومی دارند، ترکیه می‌تواند از این شبکه‌ها برای شکل‌دهی به روایت‌های خاص خود و افزایش محبوبیت دولت خود در میان ایرانیان استفاده کند. این شبکه فارسی‌زبان به ترکیه این فرصت را می‌دهد تا تصویر خود را در ایران به‌عنوان یک قدرت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تثبیت کند و البته بتواند در بزنگاه‌های تاریخی از جمله شرایط تحولات قومیتی تاثیرگذار باشد.

رقابت اصلی این رسانه با تلویزیون ایران را در چه حوزه‌هایی می‌دانید (سرگرمی، اطلاع‌رسانی و اخبار، آموزش یا…)؟

من فکر می‌کنم، یکی از حوزه‌های اصلی رقابت این شبکه، بخش سرگرمی و تولیدات فرهنگی است. شبکه‌های ترکیه‌ای سالهاست، با تولید و پخش سریال‌های پرطرفدار و باکیفیت، توانسته‌اند مخاطبان زیادی در ایران جذب کنند. این سریال‌ها معمولاً با محتوای جذاب، داستان‌های رمانتیک یا تاریخی و بازیگران معروف ترکی، توانسته‌اند جایگزین سریال‌های ایرانی در اوقات فراغت بسیاری از خانواده‌ها شوند.

صدا و سیما در این حوزه، هنوز بی‌توجه به ذائقه مخاطب، با داشتن میلیاردها تومان بودجه و امکانات و تجهیزات، عموما سریال‌های بی‌کیفیت می‌سازد و پلتفرم‌های جدید هم نمی‌توانند به تولید و پخش برنامه‌های مشابه با همان تنوع و جذابیت بپردازند. بنابراین، شبکه‌های ترکیه‌ای در این حوزه از نظر تنوع محتوا، کیفیت تولید، و جذابیت بصری توانسته‌اند رقابت زیادی با تلویزیون ایران ایجاد کنند. علاوه بر این، برنامه‌های سرگرم‌کننده‌ای مانند موزیک ویدیوها، برنامه‌های رئالیتی شو و مسابقات تلویزیونی در شبکه‌های ترکیه‌ای تنوع بیشتری از شبکه‌های صدا و سیما دارند.

یکی دیگر از زمینه‌های رقابت، اطلاع‌رسانی و اخبار است. شبکه ترکیه‌ای همان مسیر شبکه‌هایی چون ایران اینترنشنال را خواهد رفت که با ژست بی‌طرفی، تحلیل‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مطلوب و مورد نظر دولت متبوع خود را به مخاطب ایرانی ارائه خواهد داد.

به نظر شما ضعف اصلی رسانه ملی ایران چیست که ممکن است شبکه «تی آر تی» در رقابت با آن به موفقیت برسد؟

به نظر من، ضعف اصلی صدا و سیما، بی‌توجهی ساختاری به نیازها و انتظارات مخاطبان است. در حالی که رسانه‌های حرفه‌ای بر اساس شاخص‌هایی همچون میزان بیننده، سطح مشارکت و رضایت عمومی ارزیابی می‌شوند و موفقیت آن‌ها مستقیماً به جذب و حفظ مخاطب وابسته است، ساختار مدیریتی و عملکرد صدا و سیما بیشتر بر جلب رضایت مدیران بالادستی و اجرای سیاست‌های از پیش تعیین‌شده متمرکز شده است. در چنین شرایطی، وابستگی بودجه صدا و سیما به بودجه عمومی و عدم ارتباط دستمزدها و پاداش‌ها با میزان تأثیرگذاری و جذب مخاطب، انگیزه کافی برای نوآوری، رقابت‌پذیری و پاسخگویی به نیازهای متنوع جامعه را از بین برده است. نتیجه این رویکرد، تولید برنامه‌هایی است که بیشتر مخاطب‌گریز هستند تا مخاطب‌محور، و همین امر زمینه را برای موفقیت رسانه‌های رقیب خارجی فراهم کرده است. اما رسانه‌های حرفه‌ای بین‌المللی با تحلیل دائمی بازخوردهای مخاطبان، ارزیابی عملکرد برنامه‌ها و تغییر استراتژی‌های تولید بر اساس نیازهای واقعی جامعه، توانسته‌اند اعتماد و توجه مخاطبان را جلب کنند. شبکه‌هایی مانند BBC فارسی، ایران اینترنشنال و نظایر آن با بهره‌گیری از ژست بی‌طرفی و حرفه‌ای گری، محتوای متنوع، تعامل مؤثر با مخاطب و حضور فعال در فضای دیجیتال، متاسفانه موفق شده‌اند به رسانه‌های مرجع برای بسیاری از هموطنان ما تبدیل شوند.

رسانه ملی برای موفقیت در این رقابت چه اقداماتی باید داشته باشد و چقدر به تلویزیون امروز ایران برای موفقیت در این رقابت امید دارید؟

اگر صدا و سیما بتواند با جسارت و انعطاف‌پذیری به تغییرات اساسی دست بزند، هنوز فرصت دارد بخشی از مخاطبان از دست‌رفته را بازگرداند. با این حال، اگر روند فعلی ادامه یابد، احتمالاً نفوذ رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی بیشتر شده و مرجعیت رسانه‌ای داخلی به‌تدریج تضعیف خواهد شد.

رسانه ملی همچنان به دلیل دسترسی گسترده در سراسر کشور، امکانات زیرساختی مناسب و تخصص فنی بالا از ظرفیت‌های بالقوه‌ای برای رقابت برخوردار است. همچنین می‌تواند با بهره‌گیری از سرمایه انسانی و نیروهای جوان و خلاق، موقعیت خود را بهبود بخشد.

پیش‌بینی شما از ظهور شبکه‌هایی چون «تی آر تی» در کشورهای دیگر چیست؟ آیا با توجه به شرایط سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای کشور می‌توان گفت که تعداد چنین شبکه‌هایی در آینده افزایش خواهد داشت؟

رسانه‌ها ابزار قدرت نرم هستند. کشورها برای گسترش نفوذ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود، سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای در حوزه رسانه انجام می‌دهند. ترکیه با راه‌اندازی شبکه فارسی‌زبان تی‌آرتی نشان داد که رقابت رسانه‌ای در منطقه در حال افزایش است و سایر کشورها نیز ممکن است از این الگو پیروی کنند.

باید توجه کرد که اختلافات سیاسی و ژئوپلیتیکی میان ایران و برخی کشورهای همسایه، بستر مناسبی برای رقابت رسانه‌ای ایجاد کرده است. به نظر من، کشورهای منطقه با راه‌اندازی شبکه‌های فارسی‌زبان تلاش خواهند کرد تا روایت‌های جایگزین برای روایت رسمی ایران ارائه دهند. موضوعات مربوط به حقوق بشر، آزادی بیان و جنبش‌های اجتماعی، ابزارهای اصلی این شبکه‌ها خواهند بود.

رسانه ملی به دلیل‌ عدم تعامل مؤثر با نسل جوان، زمینه‌ای را ایجاد کرده است که بازار مخاطب فارسی‌زبان برای شبکه‌های خارجی جذاب باشد. من فکر می‌کنم، کشورهای حوزه خلیج فارس مانند عربستان و امارات که قبلاً با شبکه‌هایی نظیر العربیه و الحدث وارد فضای رسانه‌ای شده‌اند، ممکن است شبکه‌های فارسی‌زبان بیشتری را راه‌اندازی کنند. قطر هم با شبکه الجزیره تجربه موفقی دارد و احتمالاً برای گسترش نفوذ فارسی‌زبان اقدام کند. آذربایجان و پاکستان به دلیل روابط سیاسی خاص با ایران، می‌توانند در آینده چنین پروژه‌هایی را دنبال کنند.

علاوه بر دولت‌ها، بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران مستقل نیز وارد این فضا خواهند شد. ظهور شبکه‌های اینترنتی و تلویزیون‌های آنلاین (OTT) مانند نتفلیکس و یوتیوب زمینه را برای راه‌اندازی شبکه‌های ارزان و هدفمند فراهم می‌کند.

مسئولان امر برای مقابله با این موج باید رسانه ملی را به‌روز کنند، تعامل با نسل جدید را تقویت کنند، و از ظرفیت‌های دیجیتال و رسانه‌ای نوین بهره ببرند. در غیر این صورت، شکاف اعتماد به رسانه‌های داخلی عمیق‌تر شده و میدان بیشتری برای شبکه‌های خارجی ایجاد خواهد شد.



انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir