شهرام امیری کارشناس ارشد میراثفرهنگی و گردشگری استان اصفهان در یادداشتی نوشت: آنگاهکه نگاهی ژرف به صنعت گردشگری داشته باشیم درمییابیم که بنمایه شکلگیری این صنعت پاک و جهانی در مفهوم ارتباط شکل مییابد، یعنی بر این اساس انسانی که به گردشگری میپردازد در ورای مقوله سفر به دنبال ایجاد ارتباط، دیدن و کشف حقیقت است، بنابراین هرگونه رخداد و رویدادی جدید که از بطن فرهنگ سایر اقوام و ملتها تراوش میکند میتواند این نیاز گردشگر را به تمام و کمال برآورده سازد.
با نگاهی به ساختار فرهنگی یک جامعه درمییابیم که یکی از افتخارات ملی هر ملت که نشان از ساختار حیات فرهنگی و تمدنی مردم آن سرزمین است، رخدادها و رویدادهای فرهنگی است که از منظر دیرینگی فرهنگی و حتی مذهبی ریشه در تاریخ آن جامعه دارد، لذا شناخت هرکدام از این رویدادها نهتنها میتواند تداومبخش حیات فرهنگی و تمدنی مردم آن جامعه بهویژه برای نسلهای بعد باشد بلکه میتواند در قالب صنعت گردشگری نیز به ایجاد پیوندهای فرهنگی میان جوامع مختلف منتج شود.
با آغاز سده بیست و یکم میلادی بهویژه در دهه اول آن، بسیاری از جوامع پیشرفته صنعتی که در دهههای آخر سده بیستم خورشیدی به تمام و کمال صنعتی شده بودند دریافتند که یکی از مهمترین هزینههای صنعتی شدن، دور شدن از پیشینه فرهنگی جامعه خود و حتی سایر جوامع است، لذا یک تلاش جهانی در قالب رویکردی جدید بهمنظور ارتباط بافرهنگ و تمدن گذشتگان دوباره برقرار شد و در این میان با رشد روزافزون صنعت گردشگری بهویژه گونه گردشگری فرهنگی و زیرشاخههای آن، بسیاری از کشورهای پیشرفته به این نتیجه دست یافتند که برای باقی ماندن در چرخه حیات و رقابت در صنعت گردشگری باید به مقوله تنوع و تکثر بهویژه در مقولات فرهنگی خودروی آورده و تلاش نمودند تا از این منظر و بهویژه با پرداختن به علم بازاریابی و تبلیغات بر معرفی رویدادهای فرهنگی و تاریخی خود برای جذب هرچه بیشتر گردشگر تمرکز کنند که از آن جمله ساخت انواع سریالهای کرهای و پخش ارزانقیمت آن از سیمای کشورمان نماد بارز آن بود.
حال با توجه به این نکته به نظر میرسد امروزه و در ایران بهتر است به کارکرد مقوله فرهنگ در صنعت گردشگری بیشتر پرداخته شود تا بتوان دستمایههای مناسبی را بهمنظور معرفی به جهانیان از دل تاریخ کهن خود به دست بیاوریم ،لذا کشوری همانند ایران با بیش از ده هزار سال تاریخ مکتوب و سابقه تمدنی هشتهزارساله از تنوع و تکثر فراوانی در قالب فرهنگ اقوام مختلف و حتی خردهفرهنگها برخوردار بوده و از سوی دیگر تکثر اقوام در کنار فرازوفرودهای بینهایت تاریخی، این کشور را دارای ارزشهای فراوان فرهنگی حداقل از منظر گونه گردشگری فرهنگی مینماید که با توجه به رویکرد جهانی در دهههای اول سده بیست و یکم میلادی این تنوع و تکثر عظیم و بیانتها فرصت مناسبی را برای توسعه گونه گردشگری فرهنگی در ایران فراهم آورده است.
بهعنوان نمونه فرهنگ یلدایی یکی از همین رویدادهای ارزشمندی است که با توجه به غنای فرهنگ ایرانی ریشه در تفکرات والای نیاکان خداجوی ایرانی دارد بهگونهای که همگان امروز به نیکی میدانند ایرانیان اولین ملت متشکل در جهان بودند که به یگانهپرستی روی آورده و پلههای توسعه و ترقی فکر و اندیشه را علیرغم تمامی مخاطراتی که حیاتشان را همواره تهدید میکردند طی کردند.
بیتردید ایرانیان بهواسطه اشتغال به امر کشاورزی و درعینحال زندگی دریکی از سوقالجیشی ترین مناطق جهان از یکسو با طبیعتی نهچندان مهربان طرف بودند و از سوی دیگر به دلیل اینکه این سرزمینشان شاهراه ارتباطی حداقل 3 قاره آفریقا، اروپا و آسیا بود، همواره مورد طمع بیگانگان بوده، لذا نیاکان خداجوی با بهرهگیری از توان فکر و اندیشه خود همواره تلاش میکردند با کوشش وصفناپذیر بر این پدیدههای نامیمون و نامبارک فائق آیند.
یلدا از یکسو نگاهی به آسمان و خداوند یکتا دارد و از سوی دیگر تلاش برای شناخت و غلبه بر اقلیم نامهربان ایران را در خود دارد بهگونهای که ایرانیان از ازمنه دور بهواسطه شناخت علم نجوم که از طریق اشتراکات فرهنگی با تمدنهای کهن بینالنهرین آن را به دست آورده بودند، طولانیترین شب سال را بهعنوان سرآغاز فصل زمهریر یا همان زمستان را بهخوبی پیشبینی کرده بودند، لذا در این شب کهن و طولانی ایرانیان خداجوی سفرهای پربرکت از محصولات ارزشمند خود که در طول ایام سال با زحمت فراوان فراهم آورده بودند را فراهم ساخته و در سایهسار لزوم اتحاد بهواسطه تهدید دائمی دشمنان ،بهصورت خانوادگی و دستهجمعی گرد این سفره جمع آمده و با توجه به تفکرات دینی خود که از آئینهای کهن همچون میترائیسم به آئین زرتشت انتقالیافته بود تلاش کردند تا با روشن کردن آتش و فراهم ساختن نور و روشنایی بهصورت نمادین به جدالی بزرگ با اهریمن بدنهاد بهعنوان نماد ظلمت بپردازند.زیرا اهریمن بدنهاد و یاران پلیدش یا همان انگره مینوها که نماد تاریکی بودند در این کهن شب طولانی فرصتی مناسب برای نبرد با روشنایی و چیرگی بر نیروهای خیر یا همان امشاسپندان میداشتند، لذا نیاکان خداجوی دسترنج زحمات خود را در کنار آتش یا همان نماد نور و روشنایی و در کنار خانواده که نمادی از اتحاد اقوام ایرانی بود را در سفرهای مختصر به نمایش گذارده و تلاش میکردند تا در طولانیترین شب سال که اهریمن با بهرهگیری از امتداد تاریکی،فرصت بیشتری برای چیرگی بر نور داشت با او به مبارزه پرداخته و درعینحال برای زمستانی پر برف و باران از درگاه خالق یکتا در کنار سفره نور و برکت به دعا و نیایش پرداخته تا ضمن طلب سالی پرباران و برف و تلاش برای نیکنامی از چیرگی اهریمن بر سرشت انسان نیز جلوگیری کنند.
در بطن این رویداد ارزشمند که خوشبختانه در فهرست میراث بشری نیز به ثبت جهانی رسیده از یکسو خداجویی ایرانیان نهفته است و از سوی دیگر بهسادگی تمام پندار و رفتار و کردار نیک ایرانیان و صلحطلبی آنان به تصویر کشیده میشود که خود در کنار سایر رخدادها و رویدادهای ارزشمند تاریخی ازجمله جشن مهرگان که در چند روز گذشته در فهرست میراث بشری به ثبت جهانی رسید از یکسو ارمغان ایرانیان کهن را برای صلح و آرامش جهانی نوید میدهد و از سوی دیگر با توجه به طبع تنوعطلب گردشگران جهانی، غنای فرهنگ و تمدن عظیم و چند هزارساله ایرانیان را در کنار تکثر رویدادها و رخدادهای فرهنگی آنان به تصویر میکشد.
حال در دنیای امروز که شاهدیم بسیاری از جوامع آنچه در بطن تاریخ محدود و اندک خود دارند را با تمسک به حربههای تبلیغاتی مختلف در قالب رویدادهای فرهنگی برای معرفی هرچه بهتر خود به جهانیان و جذب گردشگر به سایر مردمان ارائه میکنند، آیا این رویدادهای بزرگ و ارزشمند که ریشه در تاریخ پرفراز و فرود چند هزارساله این ملت بزرگ که ناشی از اندیشه و کوشش دائمی نیاکان برای مبارزه با مخاطرات دائمی که حیاتشان را همواره تهدید میکرد داشته، نمیتواند مطاعی ارزشمند همراه با تنوع و تکثر برای توسعه صلح، ارتباطات فرهنگی میان جوامع و همچنین توسعه صنعت پاک گردشگری و بهرهمندی از مواهب اقتصادی آن داشته باشد.
به امید آن روز که بتوانیم با واکاوی خردمندانه آنچه نیاکان برایمان به میراث نهادهاند مطاعی ارزشمند، متکثر و بیپایان برای سیراب کردن اذهان تنوعطلب گردشگران به جهانیان در قالب بستههای گردشگری فراهم و به آنان اهداء کنیم.
انتهای پیام/
source