به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، استاد حوزه علمیه، به مناسبت ایام ماه صفر به ایراد سخنرانی پرداخت.

بخش‌هایی از سخنان این عالم دینی را می‌خوانید:

بیش از 50 سال است که درباره انسان از قرآن و روایات، و همچنین از کتاب‌های شرقی و غربی، مطالعه کرده‌ام و یادداشت‌های زیادی در این زمینه نوشته‌ام. این مطالعات نتایج مهمی برای من به همراه داشت. اولین نکته‌ای که دریافتم این بود که آنچه در کتاب‌های زمینی درباره انسان نوشته شده، هرچند به مسائل معنوی و اخلاقی هم متصل است، ناقص و جامع نیست. در طول تاریخ، برخی از مردم دنیا، چه در گذشته و چه در حال، بر اساس مطالب این کتاب‌ها که به کمال و رشد علاقه‌مند بودند، خودشان را ساخته‌اند؛ اما نتیجه این تلاش‌ها، به دلیل ناقص بودن این دانش‌ها، کامل نبوده است.

جالب اینجاست که امام صادق (ع) بنا به روایتی در اصول کافی می‌فرمایند: “این علم پیش ماست، جای دیگر نرو. اگر بروی، اشتباه کرده‌ای.” البته در علم زمینیان هم حرف‌های خوبی وجود دارد، اما امام این سخن را با توجه به شناخت عمیق از انسان بیان کرده‌اند و نمی‌خواستند بگویند که علوم فیزیک، شیمی یا کیهان‌شناسی پیش ماست. هدف ایشان بیان این نکته بود که دانشی که حقیقت انسان را می‌سازد، نزد اهل بیت و قرآن است.

سایر علوم برای مردم باز است و آن‌ها با تلاش، آزمایش‌ها و ابزارهای مختلف مانند میکروسکوپ‌ها و تلسکوپ‌ها به نتایجی دست می‌یابند. البته این نتایج نیز کامل نیست و حتی خود دانشمندان اذعان دارند که علم زمینی دائماً در حال تغییر و تحول است. یک روز می‌گویند چیزی مثبت است و روز دیگر می‌گویند منفی، یک روز می‌گویند درست است و روز دیگر نادرست. این ناپایداری باعث می‌شود که نتوان به این دانش‌ها تکیه کرد، چرا که تکیه‌گاه به سرعت فرو می‌ریزد.

بسیاری از عالمانی که درباره انسان کار کرده‌اند، راسخون در علم نیستند. این تعبیر “راسخون در علم” در سوره مبارکه آل عمران آمده است و قول پروردگار است که “تمام حقایق از خداست.” این حقایق تغییر نمی‌کنند، چرا که خداوند علم ناقص ندارد و قرآن نیز نقصی ندارد. این را با 50 سال تحقیق و مطالعه دریافته‌ام: قرآن فراتر از زمان و مکان است و همیشه جاری است.

کسانی که قرآن را می‌شناسند و می‌دانند که در این کتاب چه خبر است، به عمق آن پی برده‌اند. به عنوان نمونه، آیات آخر سوره حشر را درباره پروردگار ببینید. هرچند در غرب و شرق کتاب‌های فلسفه زیادی نوشته شده و بخشی از این کتاب‌ها به الهیات پرداخته‌اند، اما آنچه فلاسفه بزرگ عالم، چه ایرانی، عربی، اندلسی و یا فلاسفه منطقه اسکندریه و قدیم ایران درباره پروردگار می‌گویند، با حقیقت فاصله دارد و دائماً در حال تغییر است.

 

 

این آیه قرآن چقدر جالب است: “یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ”؛ خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند، با قول ثابت و غیرقابل تغییر، در دنیا و آخرت پایدار نگه می‌دارد. من پشتیبان مردم مؤمن واقعی هستم و قدم‌های اعتقادی، اخلاقی و ایمانی آن‌ها را نسبت به حقیقت، هم در دنیا و هم در آخرت، ثابت نگه می‌دارم.

بیش از 1000 دانشمند و فیلسوف برجسته در حوزه‌های مختلف فلسفه و حکمت، وقتی سخنان خود را بیان می‌کنند، اذعان دارند که این سخنان قابل تغییر است. در طول تاریخ، دانشمندانی که با فلسفه و حکمت آشنایی دارند، در یک جنگ علمی مداوم، با احترام به یکدیگر، تلاش می‌کنند تا دیدگاه‌های خود را اثبات کنند. این جنگ علمی از دوران قدیم تا امروز ادامه داشته و هر فیلسوف و حکیمی بر اساس دانش خود کتاب‌هایی نوشته و استدلال‌هایی ارائه کرده است تا نشان دهد حرف‌هایش درست است.

در کتاب “سیر حکمت در اروپا” آمده است که فلسفه نزدیک به 6000 سال سابقه دارد و طرح این علم حدود 3000 سال قبل از میلاد مسیح ریخته شده است. اما بزرگ‌ترین حکیمان جهان هنوز در دو موضوع اصلی با یکدیگر اختلاف دارند و این اختلاف علمی تاکنون حل نشده است. این دو موضوع شامل اصالت وجود و اصالت ماهیت است. برخی معتقدند که ماهیت اصیل است و وجود اصیل نیست، و برخی دیگر معتقدند که وجود اصیل است و ماهیت اصیل نیست. این جدال فلسفی که بیش از 6000 سال ادامه دارد، هنوز پاسخی قطعی نیافته است.

یکی از مسائل جالب در این میان این است که قرآن می‌فرماید: “پروردگار منزه است از آنچه درباره او توصیف می‌کنند.” فیلسوفان اصالت الوجودی و اصالت الماهوی نیز درباره خداوند اختلاف نظر دارند. اگر 6000 سال کتاب‌های فلسفی را بررسی کنید و سپس به آیات آخر سوره حشر نگاهی بیندازید، متوجه می‌شوید که خداوند کیست، چه چیزی ثابت است و حق چیست.

در دنیای امروز، با وجود مقالات، کتاب‌ها، سایت‌ها و حملات فراوان از طریق رسانه‌های مختلف، ایمان و اعتقادات مردم به چالش کشیده می‌شود. این حملات به قدری شدید است که از هر 100 نفر، 101 نفر را در برابر اعتقادات و ایمانشان به زانو در می‌آورد. اما با این وجود، اگر کسی از کتاب‌های مقدس، قرآن یا حقایق را از عالمان واجد شرایط شنیده و فهمیده باشد، و به این حقایق باور داشته باشد، خداوند او را در این مسیر یاری می‌کند تا در عقیده و اخلاق ثابت قدم بماند.

شب عاشورا و عهد بستن با امام حسین (ع)

شب عاشورا، یاران امام حسین (ع) به ایشان سخنانی گفتند که این سخنان توسط امام زمان (عج) نقل شده است. علاوه بر آن، زنان حاضر در کربلا، از جمله حضرت زینب (س)، و امام زین العابدین (ع) نیز راوی آن شب بودند. این سخنان نشان می‌دهد که ثابت قدم ماندن در حق و ایمان، در چنین شرایطی چقدر مهم و حیاتی است.

حرف آنهایی که در شب عاشورا با امام حسین (ع) صحبت کردند این بود: “ای اباعبدالله، هیچ قدرتی در این کره زمین و هیچ جاذبه‌ای در این عالم وجود ندارد که بتواند ما را از تو جدا کند.” این همان معنای عمیق آیه “یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ” است. ما به اندازه‌ای که در این دایره قرار گرفته‌ایم، با یاری حضرت ارحم الراحمین ثابت قدم هستیم و تغییر نمی‌کنیم.

آنچه که دانشمندان زمینی درباره انسان نوشته‌اند، هرچند حاوی مطالب خوب و ارزشمندی است، اما ناقص است. دلیل این نقص آن است که این دانشمندان خالق انسان نیستند و به تمامی ابعاد درونی و بیرونی انسان واقف نیستند. از قدیمی‌ترین دوران، افکار و دانش‌هایی به ارث رسیده و در طی زمان تکامل یافته است، اما به دلیل عدم شناخت کامل از انسان، این دیدگاه‌ها همچنان ناقص باقی مانده‌اند.

یکی از موضوعات مهمی که برای اولین بار در کتاب مرحوم علامه شیخ محمدتقی جعفری تبریزی دیدم، این بود که انسان موضوع 7 میلیون مسئله است. ایشان در شرح نهج البلاغه، که متأسفانه فرصت نکردند آن را به پایان برسانند، اشاره می‌کنند که هر یک از ما زمینیان می‌توانیم درباره انسان 7 میلیون مسئله را مطرح کنیم.

این موضوع مرتبط با سخن امیرالمؤمنین علی (ع) است که می‌فرمایند: “آیا گمان می‌کنی که تو یک جرم کوچک هستی؟” این جمله اشاره دارد به این که انسان نباید خود را تنها با وزن و اندازه فیزیکی بسنجد، چرا که حضرت در ادامه می‌فرمایند: “و در تو جهان بزرگی نهفته است.” خداوند درون انسان را مانند یک کتاب روشنگر قرار داده است که با آن اسرار آشکار می‌شوند.

در تفسیری از قرن یازدهم، به نام “روح البیان” که در استانبول نوشته شده است، نقل شده که خداوند فرموده است: “الانسان سری و انا سره”، یعنی “انسان راز من است و من راز وجود او هستم.” این نشان‌دهنده عظمت و عمق وجود انسان است که خداوند جهان بزرگ را در درون او قرار داده و انسان را به عنوان معدن رازهای الهی معرفی کرده است.

یکی از مهم‌ترین نتایجی که در طول 50 تا 60 سال مطالعه به دست آوردم این است که تمام کسانی که تلاش کرده‌اند انسان را بشناسانند، قادر نبوده‌اند او را به‌طور کامل معرفی کنند و شناخت آن‌ها ناقص بوده است. از طرفی، قرآن و روایات اسلامی به تمامی پرسش‌هایی که درباره انسان مطرح می‌شود، به‌طور کامل پاسخ داده‌اند؛ از جمله اینکه انسان کیست، چیست، از کجا آمده، به کجا خواهد رفت و چرا به این دنیا آمده است. حضرت (ع) می‌فرماید: “علم پیش ماست.” ایشان اشاره می‌کنند که اگر به دیگران مراجعه کنی، چیزی ندارند که به تو یاد دهند تا بتوانی خودت، جهان و کلیددار آن را بشناسی.

این مسئله نشان‌دهنده دو راه است: یکی شناخت انسان با دانش‌های بشری و دیگری شناخت انسان با استفاده از قرآن و روایات. این مسائل بسیار مهمی هستند که تأثیر فوق‌العاده‌ای در تحول، رشد، و ساختن دنیا و آخرت ما دارند.

دومین مسئله‌ای که به آن پی بردم و باعث غصه‌ام شد، این است که بیش از 90 درصد انسان‌ها در پنج قاره از خودشناسی بی‌بهره و غافل هستند. افرادی که از دین فاصله دارند، نمی‌توانند حقیقت انسان را بشناسند و نهایتاً به تعریفی ساده و ناقص از انسان می‌رسند. آن‌ها معتقدند انسان تنها ترکیبی از مواد شیمیایی و فیزیکی است که شکمی برای خوردن و عقلی برای تأمین مواد مورد نیازش دارد. همچنین، غرایزی برای تولید مثل دارد و اگر خوشش بیاید، بچه‌ای به دنیا می‌آورد. بعد از مرگ نیز همه‌چیز تمام می‌شود و انسان به خاک تبدیل می‌شود.

این غفلت سنگین باعث شده که انسان‌ها در سراسر جهان به فسادهای اخلاقی، مالی، اعتقادی و جسمی و جانی دچار شوند. برای نمونه، می‌توان به رفتارهای خشونت‌آمیز اسرائیل و برخی افراد دیگر اشاره کرد که برای حفظ مقام یا موقعیتی که دیگران حتی خواهان آن نیستند، دست به جنایت می‌زنند. این افراد، به دلیل نشناختن خدا و خود، به چنین وضعیتی گرفتار آمده‌اند.

قرآن در این باره می‌گوید: “اولئک هم الغافلون” یعنی “آن‌ها کسانی هستند که در غفلت به سر می‌برند.” این غفلت و بی‌خبری تا جایی پیش رفته که بسیاری از مردم در جهان به فساد و تباهی کشیده شده‌اند.

از طرف دیگر، تربیت قرآنی و روایی باعث می‌شود چشم انسان باز شود. پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: “ما دو چشم داریم، یکی چشم سر و دیگری چشم قلب.” این تربیت می‌تواند هر دو چشم را باز کند، به‌طوری‌که انسان در حد توانایی‌اش بتواند حقیقت را ببیند. امام صادق (ع) در تفسیر برخی آیات سوره یونس توضیح می‌دهند که اگر انسان با چشم سر نتواند حقیقت را ببیند، ممکن است در خواب یا با چشم دل به زیارت حقیقت نائل شود.

در نهایت، قلب انسان مؤمن می‌تواند خداوند را در خود جا دهد. در روایتی آمده است که خداوند می‌فرماید: “آسمان‌ها و زمین مرا دربر نمی‌گیرند، اما قلب بنده مؤمنم مرا دربر می‌گیرد.” این بدان معناست که قلب مؤمن می‌تواند توحید، صفات الهی و رازهای الهی را در خود جای دهد، و این امکان به لطف قرآن و روایات برای انسان فراهم می‌شود.

داستانی هست که نمونه‌ای ارزشمند از تأثیرات عمیق ایمان و تقوای واقعی بر زندگی انسان‌هاست. افرادی مانند مرحوم آیت‌الله العظمی آخوند ملاعلی، نه تنها در علم و عمل خود به درجه‌ای بالا دست یافته‌اند، بلکه درک و بصیرت عمیقی از واقعیت‌های معنوی دارند که بسیاری از مردم از آن بی‌بهره‌اند. این بصیرت و معرفت باعث می‌شود که این افراد بتوانند ورای ظاهر دنیا را ببینند و به حقیقت‌های پنهانی دست یابند که دیگران قادر به دیدن آن‌ها نیستند.

آیت‌الله ملاعلی در داستانی که از ایشان نقل شده، با بصیرت و درک عمیقی که داشتند، به اهمیت حفظ حقوق دیگران و رعایت اخلاق و شرع در همه جوانب زندگی توجه داشتند. ایشان به خاطر دوری از تکبر و خودپسندی، از حضور در مکانی که ممکن بود حضورشان به نقصان حق دیگران منجر شود، پرهیز کردند و این نشان‌دهنده توجه عمیق به عدالت و تقوای حقیقی است.

همچنین، ماجرای خواب تاجری که از دیدن پول‌های ناپاک و تبدیل آن‌ها به موجودات سمی وحشت‌زده شد، تأکیدی بر این حقیقت است که ظاهر دنیا نباید ما را فریب دهد. در این داستان، پول‌های حرام و ناپاک در ظاهر چیزی نیستند جز ثروت، اما در باطن آن‌ها چیزی جز سم و زهر نیست. این بصیرت و آگاهی معنوی، هدیه‌ای است که خداوند به کسانی می‌دهد که در راه حق ثابت‌قدم باشند و از قلبی پاک و ایمانی قوی برخوردار باشند.

این رویدادها نشان می‌دهند که انسان‌هایی که به مرحله‌ی بالایی از ایمان و تقوا رسیده‌اند، نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت نیز پشتیبانی الهی دارند و قدم‌هایشان در راه حق ثابت است. این افراد در هر شرایطی می‌دانند که همه‌چیز دست خداست و هیچ‌چیزی بدون اراده او انجام نمی‌شود. این آگاهی و ایمان قوی به آن‌ها اجازه می‌دهد که در برابر وسوسه‌ها و انحرافات دنیوی مقاوم بمانند و راه حق را با قاطعیت ادامه دهند.

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir