متن ترانه رهاو زمونه

دوباره یادت افتادم هوای عاشقی کردم
نشستم زیر نور ماه و دنبالِ تو می‌گردم
هزاران خاطره از تو برای من تداعی شد
نمیدونم که لبخند ملیحت قسمت کی شد
نمیدونم چرا رفتی نمیدونم کجا رفتی
نگفتی و نمیدونم که عشق بین ما چی شد
زمونه بد نکن با من که دل بي تاب و طاقت شه
نمی‌ترسی مگه از دل که یه روزی قیامت شه
من اون برگم که رو شاخه اسیر باد و بارونه
زمونه بد نکن دنیا که اینجوری نمی‌مونه
تو خیلی وقته که رفتی و من با یاد تو زنده‌م
نمی‌بینم بغیر از تو کسی رو توی آینده‌م
تو یادت نیست اما من هنوزم خوب یادم هست
که می‌گفتی توی دنیا فقط یک دونه آدم هست
که جونت وصله به جونش نمیره حرفت از یادم
نمیدونم چرا چی شد که از چشم تو افتادم
زمونه بد نکن با من که دل بي تاب و طاقت شه
نمی‌ترسی مگه از دل که یه روزی قیامت شه
من اون برگم که رو شاخه اسیر باد و بارونه
زمونه بد نکن دنیا که اینجوری نمی‌مونه

source

توسط irmusic4.ir