متن ترانه دومان شریفی بافه
چشماتو وا کردی و بارون
رو گونه های پرپرم ریخت
خندیدی و تصویر تلخی
از خاطراتت تو سرم ریخت
من بغضو خندیدم تو اشکو
دنیای ما خاکستری شد
تو خنده هامون گریه کردیم
حال و هوای دیگری شد
با ماهیای مرده ی حوض
افسانه ی دریا رو گفتم
شوق رسیدن تو سرم بود
با تو همین حرفا رو گفتم
تا تو رسیدم بعد عمری
با بافه ی موی سفیدم
با چشمهای سر به زیرم
با روزهای ناامیدم
دلدادگیمو بیشتر کرد
این شرم بی اندازه شیرین
این بی حواسی های ساده
این سر به زیری های غمگین
source
