متن ترانه مهدی آبادی ناگفته ها
نگاه من به گریه ی دقیقه های آخر تو بود
دلم همیشه کشته ی نبرد نابرابر تو بود
تو گریه کن بجای من که بغض در صدای من تویی
سکوت لحظه های من غم نگفته های من تویی
چه کرده ای تو با دلم که از تمام این جهان به جز تو را نمی شناسم
به هر دری که می زنم چه عاشقانه می رسم به عطر مانده بر لباسم
دل ندارم برایت بگویم نمی شد که دست از غمت برندارم
به دلتنگی تو نمی شد بگویم تو را بعد از این لحظه دیگر ندارم
بعد آن شب به خود وعده دادم که پنهان شوم پشت تنهایی خود
مانده بودم در آن لحظه ای که دلم بی خیال خیال تو می شد
چه کرده ای تو با دلم که از تمام این جهان به جز تو را نمی شناسم
به هر دری که می زنم چه عاشقانه می رسم به عطر مانده بر لباسم
source