تبسم کشاورز_ به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ پس از سالها به ایران بازگشته است. او را در حیاط هتل همای شیراز میبینم. جلو میروم، سلام و احوالپرسی میکنیم. صدایش آشناست؛ پیشتر تلفنی با او گفتوگو داشتهام. تیتر همان گفتوگو را یادآوری میکنم؛ اینکه گفته بود فقط از کره ماه عکاسی نکرده است. میخندد.
به گوشهای از حیاط میرویم. چند خبرنگار اطرافمان جمع میشوند. یعقوبزاده از جودوکار بودنش پیش از انقلاب میگوید، از جنگها و سالهایی که دوربینش شاهد مستقیم حادثه بوده است. بعد از آن، گفتوگوی ما درباره بازگشتش به ایران و حضورش در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر ادامه پیدا میکند.
بعد از سال ۱۳۸۸ دیگر به ایران برنگشته بودم
برنا: آخرین باری که ایران بودید چه زمانی بود؟
یعقوبزاده: آخرین بار سال ۱۳۸۸ ایران بودم. بعد از آن دیگر برنگشتم. اینبار مستقیم از پاریس به شیراز آمدم برای داوری جشنواره جهانی فیلم فجر. در جشنواره بخشی برای عکس دارند و از من خواستند داور باشم. خوشحال شدم و با علاقه قبول کردم، هم برای خود جشنواره و هم برای دیدن دوباره کشورم بعد از پانزده سال.
برنا: آخرین حضورتان در شیراز به چه زمانی برمیگردد؟
یعقوبزاده: حدود شانزده یا هفده سال پیش. آن زمان برای انجام یک پروژه درباره اقلیتهای مذهبی به ایران آمده بودم. روی مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان کار میکردم. برای این پروژه به شهرهای زیادی رفتم؛ کرمان، اصفهان، شیراز و یزد. عملا تلاش کردم تصویری از همه اقلیتهای مذهبی ایران ثبت کنم.
مدتی است خودم را به عکاسی جنگ محدود نمیکنم
برنا: عکسهای شما اغلب روایتمحور هستند؛ از جنگ و انقلاب تا زندگی روزمره. آیا نگاهتان به عکس نزدیک به منطق سینماست؟
یعقوبزاده: سینما بر پایه تخیل بنا شده و میتواند همهچیز را دربر بگیرد؛ عشق، جنگ، رنج و زندگی. از این نظر به عکاسی من نزدیک است. البته هر فیلم به سوژهاش وابسته است.
من هم جنگ را تجربه کردهام، هم زندگی عادی مردم را، هم طبیعت را. حتی یک سال درباره حیوانات مقدس در هند کار کردم. سعی میکنم جهان را همانطور که هست ببینم. مدتی است خودم را به جنگ و انقلاب محدود نمیکنم، چون دنیا گستردهتر از اینهاست. زمان اجازه نمیدهد همهچیز را ببینیم برای همین ترجیح میدهم هرچه به زندگی انسان و طبیعت مربوط میشود عکاسی کنم.
برنا: خودتان چقدر پیگیر سینما هستید؟
یعقوبزاده: سینما بخشی از زندگی من است. با همسر و دوستانم به سینما میرویم. گاهی هم در خانه، همراه خانواده فیلم میبینیم؛ برای اینکه دور هم باشیم و ارتباط حفظ شود. البته همسرم از من سینما دوستتر است و من بیشتر گرفتار کار هستم. چند روز پیش دوباره فیلمهای «هری پاتر» را نگاه میکردند. بچهها وقتی کوچک بودند این فیلمها را میدیدند و حالا که بزرگ شدهاند دوباره از اول شروع کردهاند. بهنظرم سینما چه تخیلی باشد و چه بازتاب واقعیت، بخشی از وجود انسان است و نمیشود نادیدهاش گرفت.
ترجیح میدهم وسط جنگ باشم تا پشت صحنه یک فیلم
برنا: تفاوت نگاه شما به عکس خبری و عکس سینمایی چیست؟ آیا تجربه عکاسی پشت صحنه فیلمها را هم داشتهاید؟
یعقوبزاده: اصولا پروژههای سینمایی از نظر مالی خوب اما زمانبر هستند و من ترجیح میدهم در همان لحظه، اتفاقات واقعی را ثبت کنم. گاهی ممکن است چند پرتره کوتاه یا اسنپشات از صحنه بگیرم اما این کارها پروژه اصلی من نیستند و نمیتوانم برنامهام را با آنها هماهنگ کنم. مثلا اگر در اکراین جنگ شود من ترجیح میدهم آن لحظه آنجا باشم نه پشت صحنه یک فیلم. در اصل این کار من نیست.
سینما و تئاتر به خط عکاسی من نمیخورد
برنا: در ایران هیچوقت عکاسی پشت صحنه از فیلمها یا تئاتر را انجام ندادهاید؟
یعقوبزاده: نه، در ایران هم همین رویکرد را داشتم. یک بار فقط از نیکی کریمی عکسهایی در منزل او و روی صحنه برای شخصیت خودش گرفتم. حتی از تئاتر هم عکاسی نمیکنم. ۱۷ سال کار مُد کردم و چون زمان مشخصی داشته میتوانستم برنامهریزی کنم اما سینما و تئاتر به خط من نمیخورد و خیلی باوری به اینگونه عکسها ندارم. من واقعیت زندگی انسانها را ترجیح میدهم. دوست دارم مردم با دیدن یک عکس در روزنامه و مجله برایشان سوال ایجاد شود.
در ایران بدون مجوز عکاسی نمیکنم
برنا: حالا که بعد از سالها به ایران آمدهاید، برنامهتان برای عکاسی چیست؟ قصد دارید در این مدت پروژهای انجام دهید یا فقط برای جشنواره هستید؟
یعقوبزاده: خیلی احساساتی شدم که دوباره کشورم را میبینم. مسئله از نظر روحی و کاری برایم مهم است. فعلا تهران را میگردم، با دوستان و آشناها دیدار میکنم و کمی در بازار میچرخم، اما قصد عکاسی پروژهای ندارم. ممکن است چند اسنپشات بگیرم، اما کار جدی بدون ایده و مجوز انجام نمیدهم. همه پروژههایم قبل از اجرا باید توسط وزارت ارشاد تایید شوند.
برنا: در کشورهای دیگر عکاسی چگونه است؟ آیا باید برای هرکاری مجوز داشت؟
یعقوبزاده: نه، در خیلی از کشورها بدون مجوز کارت را پیش میبری و اجازه عکاسی داری. مگر اینکه بخواهی از اشخاص عکاسی کنی که باید از پیش وقت بگیری.
سری که درد نمیکند را چرا دستمال ببندم؟
برنا: با این اوصاف در کشورهایی مانند ایران عکاسی دشوارتر است؟
یعقوبزاده: به هرحال باید شرایط را پذیرفت. در ایران از نظر امنیتی اوضاع کمی متفاوت است و من هم دنبال دردسر نمیگردم. به قول قدیمیها: سری که درد نمیکند را چرا دستمال ببندم؟
اینکه عدهای از جنگ ایران با اسرائیل خوشحال بودند را درک نمیکردم
برنا: در جنگ ۱۲ روزه ایران با اسرائیل چه احساسی داشتید؟
یعقوبزاده: طبیعتا دوست داشتم در ایران بودم و خیلی برایم دردناک بود. اینکه عدهای به اسرائیل میگفتند بزن و از جنگ خوشحال بودند برایم بسیار عجیب بود.
تنها جایی که الان دوست دارم عکاسی کنم غزه است
برنا: اگر حمایت مالی باشد، چه جایی در دنیا هست که دلتان بخواهد عکاسی کنید؟
یعقوبزاده: تنها جایی که الان دوست دارم بروم غزه است. دو سال است که آنجا بسته است. من نزدیک به سه سال در غزه زندگی میکردم و خانه داشتم. کلی دوست و آشنا دارم و امروز و حالا تنها جایی که دوست دارم بروم غزه است.
انتهای پیام/
source