جبار رحمانی پژوهشگر مردم‌شناسی، با انتقاد از رویکرد «مثبت‌گرایانه» در مطالعات این حوزه گفت: مردم‌شناسی در ایران بیشتر بر جنبه‌های مطلوب فرهنگ تمرکز داشته و از بررسی نیروهای ویرانگر غافل مانده است.

 او با اشاره به کشتارهای داخلی و کشمکش‌های قدرت در تاریخ ایران افزود: در میدان قدرت، نیروهایی ویرانگرتر از شاهان حضور داشته‌اند؛ نمونه آن در داستان کاوه آهنگر و موارد مشابه در تاریخ کشور دیده می‌شود.

رحمانی تأکید کرد توجه به آنچه او «انسان‌شناسی ویرانگری» نامید، برای فهم بهتر تاریخ و فرهنگ ایران ضروری است.

 شناخت نسل‌های متفاوت، وظیفه مهم انسان‌شناسی است

فریبا صدیقی با بیان تجربه شخصی خود در دوران تدریس، به موضوع شکاف نسلی پرداخت و گفت: انسان‌شناسی وظیفه دارد فرهنگ‌ها و نسل‌های مختلف را بشناسد. نسل‌های دهه شصت و دهه هشتاد تفاوت‌های بسیاری با یکدیگر دارند و امروز هر دو وارد بازار کار شده‌اند. برای درک بهتر جامعه، لازم است این نسل‌ها را بشناسیم.

او با اشاره به اهمیت روایت و قصه در شکل‌گیری هویت افراد افزود: ما از کودکی با داستان‌ها و اسطوره‌ها بزرگ می‌شویم و این روایت‌ها بخشی از باورهای ما را شکل می‌دهند. امروز باید به داستان‌های افراد گوش دهیم، ببینیم باورهایشان چه تغییری کرده و نگاه آن‌ها به تحولات اجتماعی و اقتصادی چیست.

صدیقی تأکید کرد: پیش از آنکه نسل‌های جدید وارد بازار کار شوند و نقشی تعیین‌کننده در جامعه پیدا کنند، باید آن‌ها را بشناسیم و صدای‌شان را بفهمیم.»

 فرهنگ ایران نمونه‌ای از «وحدت در کثرت» است

 لیلا اردبیلی در سخنانی درباره ایران‌شناسان و انسان‌شناسان به تکثر فرهنگی در ایران اشاره کرد و گفت: در ایران توجه به تنوع قومی و فرهنگی همواره در چارچوب وحدت درونی کشور معنا پیدا می‌کند. به همین دلیل می‌توان فرهنگ ایران را مصداق بارز وحدت در کثرت دانست.

 او افزود: قومیت‌ها در ایران تحت تأثیر فرهنگ کلی قرار می‌گیرند و این تعامل، نمونه‌ای ارزشمند از همزیستی و پیوند درونی میان تفاوت‌هاست.

اردبیلی در ادامه برای توضیح این موضوع به ذکر نمونه‌ها و مصداق‌های متنوع در تاریخ و فرهنگ ایران پرداخت.

گردشگری در ایران نیازمند پژوهش‌های عمیق انسان‌شناسی است

امیرشاهی‌مقدم با اشاره به چالش‌های حوزه گردشگری گفت: گردشگری در ایران به پدیده‌ای بی‌صاحب و رهاشده تبدیل شده است؛ در حالی‌که آثار آن در فرهنگ، روابط اجتماعی و حتی عرصه‌های بین‌المللی به‌وضوح احساس می‌شود.

 وی با انتقاد از وضعیت پژوهش در این حوزه افزود: هر روز مقالات متعددی درباره گردشگری منتشر می‌شود، اما همچنان مشکلات اصلی پابرجاست. دلیل آن است که بسیاری از این مقالات صرفاً برای اهداف دانشگاهی و رفع تکلیف نوشته می‌شوند و خروجی کاربردی ندارند. در نتیجه، گردشگری به پدیده‌ای عوام‌زده تبدیل شده است.

این پژوهشگر با تأکید بر ضرورت پژوهش‌های عمیق ادامه داد: وقتی از پژوهش جدی و بنیادی صحبت می‌کنیم، منظورمان مطالعات انسان‌شناسی و مردم‌شناسی است. بررسی زمان‌های سفر ایرانیان، نوع سفر آن‌ها یا موقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی مرتبط با گردشگری از جمله موضوعاتی است که باید در این چارچوب مطالعه شود. امیرشاهی‌مقدم در پایان خاطرنشان کرد: مصداق‌های بسیاری در حوزه گردشگری وجود دارد که تنها از مسیر پژوهش‌های انسان‌شناختی قابل فهم است. بدون این نگاه، بحران‌های گردشگری همچنان تداوم خواهد داشت.

 راه‌اندازی نشریه تخصصی «زیست‌قوم‌شناسی» برای حفاظت از محیط‌زیست

موسی‌الرضا غربی از راه‌اندازی نشریه‌ای تخصصی در حوزه زیست‌قوم‌شناسی خبر داد و گفت: این نشریه با هدف انجام پژوهش، دریافت مقالات و انتشار یادداشت‌های مرتبط با نقش فرهنگ در حفاظت از محیط‌زیست فعالیت خود را آغاز کرده است.

وی افزود: در این نشریه برای پرداختن به موضوعات متنوعی از جمله میراث ناملموس، فرهنگ تغذیه و سایر عرصه‌های مرتبط با محیط‌زیست برنامه‌ریزی کرده‌ایم.

روایت فاجعه باید از زبان جامعه بیان شود، نه صرفاً سیاست

مینو سلیمی در سخنانی درباره «انسان‌شناسی فاجعه» گفت: درک و شناخت فاجعه، به‌ویژه از منظر آسیب‌پذیری‌های اجتماعی، هسته اصلی انسان‌شناسی فاجعه را تشکیل می‌دهد. فاجعه رابطه نزدیکی با سیاست، بازسازی و روابط قدرت دارد و این پرسش مطرح است که چگونه قدرت و سیاست مدیریت فاجعه را پیش می‌برند.

 وی افزود: انسان‌شناسان فاجعه تلاش کرده‌اند تنها به دانش تخصصی بسنده نکنند و از دانش محلی و تجربه مستقیم جوامعی که درگیر فاجعه هستند نیز بهره ببرند. با این حال به نظر می‌رسد این رویکرد در ایران چندان مورد توجه قرار نگرفته است.

این پژوهشگر تأکید کرد: «در کشور ما روایت فاجعه بیشتر از زبان سیاست بیان می‌شود تا جامعه. حال آنکه باید روایت بازماندگان در مرکز توجه قرار گیرد و تاریخ اجتماعی آنان نیز بازخوانی شود.

انسان‌شناسی هنر ظرفیت حل مسائل فرهنگی ایران را دارد

طیبه عزت‌اللهی در سخنانی با موضوع «مسائل ایران و نقش مردم در حل آن‌ها» گفت: انسان‌شناسی هنر در ایران حوزه‌ای جوان و امیدوارکننده است، اما با چالش‌های جدی مواجه است. دانشگاه‌های هنر در دهه آینده می‌توانند فرصت‌های مهمی ایجاد کنند، اما مسیر پیش رو پر فراز و نشیب خواهد بود.

 وی افزود: حوزه فرهنگ و حکمرانی باید به انسان‌شناسی هنر توجه بیشتری نشان دهد و این دانش جایگاه خود را در تصمیم‌گیری‌های جدی وزارت میراث فرهنگی پیدا کند. در حالی که در وزارت بهداشت همیشه افراد متخصص در تصمیم‌گیری حضور دارند، در حوزه ما به ندرت چنین است و بسیاری از دغدغه‌مندان این حوزه فرصت دیده شدن نداشته‌اند.

عزت‌اللهی با تأکید بر اهمیت انسان‌شناسی هنر خاطرنشان کرد: تجربه من نشان داده است که این حوزه می‌تواند نگرش‌ها را تغییر دهد و تحولات گسترده‌ای ایجاد کند. دانشگاه‌های ما غرب‌گرا و دور از حکمت، هنر و فلسفه ایرانی هستند و تعاریف جامعه ایران هنوز جایگاه خود را در این دانشگاه‌ها نیافته‌اند.

وی همچنین درباره هنر سنتی و صنایع دستی گفت: در سیاست‌گذاری‌ها و حکمرانی، این هنرها اغلب طبقه‌بندی و ارزش‌گذاری می‌شوند که رویکردی اشتباه است. انسان‌شناسی هنر می‌تواند نشان دهد که این آثار فرهنگی باید بدون چنین طبقه‌بندی‌های دست‌وپاگیر دیده شوند و نقش واقعی خود را در جامعه ایفا کنند.

مردم‌شناسی و فرهنگ مردم دو بال توسعه ایران

عباس قنبری عدیوی در سخنانی با موضوع شاهنامه فردوسی و زندگی مردم ایران گفت: مردم‌شناسی و فرهنگ مردم دو واژه جداگانه‌اند، اما هدف و رویکرد آن‌ها یکی است؛ شناخت آداب، رسومات و تغییرات اجتماعی برای حل مسائل جامعه.

وی با انتقاد از جایگاه پژوهشگران و مدیران در ایران افزود: مدیران ما پژوهشگر نیستند و پژوهشگران ما مدیر نیستند. مردم‌شناسان باید به عنوان مشاوران مدیران حضور داشته باشند تا شناخت واقعی فرهنگ به تصمیم‌گیری‌ها راه پیدا کند. فرهنگ و مردم‌شناسی مانند دو بال یک پرنده هستند؛ مانند موزه‌ها، باید زنده نگه داشته شوند و برنامه‌محور باشند.

قنبری عدیوی درباره شاهنامه فردوسی گفت: در این اثر دو فره وجود دارد؛ فره ایزدی و فره پهلوانی. در خرد حکمرانی، فره موجب می‌شود پادشاهی توانمند شکل گیرد. به طور کلی، فرهنگ کارکرد اصلی خود را در حل مسائل نشان می‌دهد و شناخت درست آن، مدیریت هوشمندانه جامعه را ممکن می‌سازد و تصویر واقعی فرهنگ ایران را به جهانیان معرفی می‌کند.

 مردم‌شناسی، کلید مدیریت بحران آب در ایران ژیلا مشیری در سخنانی با موضوع «نقش مردم‌شناسی در مدیریت بحران آب» گفت: از دید مردم‌شناسی، بحران آب صرفاً کمبود منابع نیست؛ بلکه با فرهنگ، ارزش‌ها و مسائل اجتماعی در هم تنیده است. تجربه چندصد ساله جوامع محلی نشان می‌دهد که آن‌ها قادرند منابع آب را به شیوه‌ای پایدار مدیریت کنند.

 وی افزود: فرهنگ و ارزش‌های محلی در سیاست‌های مدرن نیز به کار گرفته شده‌اند، اما مهم‌ترین مفهوم، خرد بومی و دانش بومی است؛ دانشی که برای استفاده پایدار از منابع شکل گرفته و مشارکت جمعی در حفاظت از آب را ممکن می‌سازد.

مشیری تأکید کرد: بررسی الگوهای فرهنگی و منابع جمعی نشان می‌دهد جوامع چگونه بحران‌ها را مدیریت کرده‌اند و چه راهکارهایی می‌تواند الهام‌بخش سیاست‌ها و برنامه‌های مدرن باشد.

 مردم‌شناسی، کلید مدیریت غیرمتمرکز و کاهش شکاف قدرت در ایران

مانی کلانی در سمپوزیوم «مسائل ایران و نقش مردم‌شناسی در حل آن‌ها» با اشاره به اهمیت مشارکت مردم گفت: مردم‌شناسی در جامعه‌ای با حضور فعال مردم اهمیت می‌یابد و باید همواره در سمت مردم بایستد. الگوی فدرالیسم مطرح شده توسط دکتر پزشکیان قابل نقد است.

کلانی به سابقه تاریخی تعادل قدرت میان مردم و حکومت در ایران اشاره کرد: خاندان‌های ایرانی و بعدها زمین‌داران بزرگ میان قدرت و مردم تعادل ایجاد می‌کردند. با حذف آن‌ها و تمرکز ثروت و قدرت، شکاف اجتماعی عمیق‌تر شد. حلقه متوسط سعی می‌کرد این شکاف را پر کند، اما اکنون با وضعیت طبقاتی شبیه دوران ساسانی مواجهیم؛ کلان‌شهرها و حاشیه‌ها به‌ویژه کسانی که زبان مادری‌شان فارسی نیست، شکاف را بیشتر حس می‌کنند.

وی افزود: اگر هویت ملی و نقش مردم در حکمرانی به شکل ریشه‌ای بازشناسی نشود، مشکلات تاریخی ما بارها تکرار خواهند شد. تجربه تاریخی نشان می‌دهد دوره‌های تعادل مانند اوایل صفوی و ساسانی، و همچنین توسعه درونزا در زمان هویدا و خودگردانی مردمی در لرستان، موفق بوده‌اند.

کلانی درباره توسعه منطقه‌ای و تفویض اختیار گفت: توسعه واقعی مستلزم مشارکت مردم و کیفیت دادن به تصمیم‌گیری در شهرها و مناطق است. مردم‌شناسان باید جایگاه مردم را در نظام حکمرانی مشخص کنند تا کشور از بحران و تجزیه احتمالی مصون بماند.

 بحران بیکاری و کمبود نیروی متخصص در ایران چالشی فرهنگی و اجتماعی

آرش رضاپور، پژوهشگر حوزه مردم‌شناسی با تأکید بر نقش کار در هویت اجتماعی ایرانیان گفت: بیکاری همچنان یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های جامعه ایران است، اما در کنار آن بسیاری از شرکت‌های داخلی نیز با کمبود جدی نیروی متخصص روبه‌رو هستند. این مسئله تنها اقتصادی نیست، بلکه از زاویه مردم‌شناسی نیز اهمیت فراوانی دارد.

به گفته او، کار و شغل در فرهنگ ایرانی جایگاهی فراتر از یک فعالیت اقتصادی دارد و بخش مهمی از هویت اجتماعی افراد را تشکیل می‌دهد: در بسیاری از موارد، افراد هنگام معرفی خود، شغلشان را به‌عنوان شاخص اصلی هویت بیان می‌کنند. از این رو، معضل بیکاری و ناتوانی شرکت‌ها در جذب نیروی متخصص، پیامدهایی فرهنگی و اجتماعی به دنبال دارد و بر احساس هویت و جایگاه فردی در جامعه اثرگذار است.

او تأکید کرد که برای عبور از این بحران، علاوه بر سیاست‌های اقتصادی، باید به ابعاد فرهنگی و مردم‌شناسی اشتغال در ایران نیز توجه جدی شود.

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir