سید هاشم حسینی  پژوهشگر فرهنگی و عضو کارگروه فکری حکیم توس در یادداشتی نوشته است: این حرمت و احترام نه تنها شان و جایگاه معنوی فرد را شامل می‌شود که حریم منظری و بصری مقابر آنان نیز که امری ملموس است تابعی از ارزش‌های معنوی او در دایره حریم آن حرم است. این مصرع از حافظ که می‌گوید «کاشکی خاک‌ حریم حرمت می‌بودم» با نهایت خاکساری طالب راه یافتن در حریم حرم حضرت دوست را دارد.
حرم اهل بیت علیها السلام و مقابر و زیارتگاه‌های ذوات و ذریه آنان و مقابر بزرگان دینی و عرفانی و مفاخر و مشاهیر نیز از جمله مکان‌های مقدس و قابل احترام است و معنای (شرف المکان بالمکین) نیز ناظر به ارزش وجودی و ماهوی این بزرگان است‌ که مکان‌های متعلق به آنان را نیز واجد ارزش کرده است.
جدا از ارزش‌های معنوی و فرهنگی و تاریخی مکان‌های بنام این بزرگان، پهنه‌های فرهنگی و تاریخی در یک بستر جغرافیائی و طبیعی نیز واجد ارزش است و مجموعه قوانین بازدارنده میراث‌فرهنگی نیز با هدف حفظ و صیانت از آن‌ها تدوین و تصویب شده است و لذا برای جلوگیری از تعرض و تخریب آن‌ها کارشناسان حوزه میراث‌فرهنگی مبادرت به تعیین حریم آن‌ها می‌کنند. به‌دلیل ملموس بودن بناها و محوطه‌های تاریخی تعیین حریم آن‌ها  امری ساده‌تر از تعیین حریم ارزش‌های معنوی و فرهنگی غیر ملموس‌است.
همان‌گونه که برای حفظ و صیانت از مقابر و آرامگاه‌های آنان حریم منظری و حد و مرز طبیعی تعیین می‌شود تا از تعدی و تجاوز به حریم کالبدی آن‌ها جلوگیری شود، برای حفظ و صیانت از حریم معنوی و فرهنگی و فکری و علمی آنان چه باید کرد؟ چه نهادی متولی تعیین حریم شخصیت وجودی این بزرگان  است تا توسط جماعتی جاهل و نادان مورد حتک حرمت واقع نشوند و یا نام و آثار آنان توسط اغیار به تاراج نرود ویا مصادره نشود. به‌نظر می‌رسد که راهکار سلبی یعنی تدوین و  تصویب مجموعه‌ای از قوانین بازدارنده از ظرایف و پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است و تنها از قدرت و بضاعت یک نهاد خاص خارج است و نیازمند همفکری نهادهای تقنینی و قضائی و اجرایی تؤامان است که امری واجب و لازم اما کافی نیست. 
از آن‌ جهت که ماهیت کارهای فرهنگی باید ایجابی باشد و نه سلبی لذا ضمن ضروری دانستن تدوین و تصویب مجموعه قوانین بازدارنده ایجاد فضا و بستر فعالیت‌های ایجابی در قالب تدوین سیاست‌ها و برنامه ریزی‌های فرهنگی نیز واجب و ضروری است . خوشبختانه  گنجانیدن نام این بزرگان در تقویم رسمی و نامیدن آن روز بنام روز ملی و برگزاری مراسم پاسداشت آنان کاری بسیار پسندیده  شایسته است و دولت و نهادهای مربوطه ، همبسته و پیوسته و با رویکردی مردم گرایانه می‌بایستی با قدرت و حمایت بیشتر در پاسداشت مقام این بزرگان هم خود همت نماید و هم حمایت مادی و معنوی خود را بدرقه راه  عاشقان و دوستداران آنان نماید.
برای جلوگیری از حتک حرمت این بزرگان در سه موضوع تجاوز و بی‌حرمتی به شخصیت و تعرض به حریم وجودی و تملک غیر اخلاقی دارائی‌های فکری آنان تدوین قانون و آئین‌نامه‌های حقوقی مشابه آئین‌نامه‌های تعیین حریم فضای کالبدی آرامگاههای آنان کاری است که اگر نگوئیم محال ولی می‌بایستی ضمن بازدارندگی نه مایه فروبسته گی‌ و انقباظ فرهنگی بلکه بایستی  همراه با درایت و ظرافت و نه فرصت‌ساز و تهدید سوز باشد.  
لذا برای رسیدن به این هدف مهم‌ترین و اثرگذارترین کار ممکن برنامه‌ریزی‌های تاثیرگذار فرهنگی برای پاسداشت مفاخر کشور عزیزمان است که انجام این کار ضمن تقویت بنیه هویت ملی و اسلامی  افزایش ضریب حساسیت‌های اجتماعی را نیز درپی خواهد داشت. اتفاق ناپسند چند روز اخیر در حتک حرمت به حکیم ابوالقاسم فردوسی که او خود از جمله شخصیت‌های تعیین کننده  حریم هویت اسلامی و هویت ملی ماست هرچند برای دوستداران فردوسی‌ ناگوار بود ولی واکنش‌های اجتماعی مردم در  مواجهه با این حرکت غیر اخلاقی و غیر فرهنگی نشان‌دهنده افزایش سطح آگاهی فرهنگی مردم عزیز است. برای تعمیم و گسترش این سطح از شعور فرهنگی و اجتماعی در عرصه فرهنگی می‌بایستی به مفهوم فرهنگ و هنر نه نگاه تک‌ساحتی که چند وجهی داشت و همه دستگاه‌های متولی فرهنگ و هنر نه به‌صورت مجزا بلکه به‌صورت مشترک نسبت به برنامه‌ریزی فرهنگی اقدام نمایند زیرا فرهنگ در این سرزمین خود زائیده وحدت در نظر و انسجام در عمل بوده است.

مصداق واقعی وحدت در نظر و انسجام در عمل را نیز ما در استان خراسان رضوی با تشکیل کارگروه فکری حکیم توس  با هدف استفاده از ظرفیت‌های اجرایی همه دستگاه‌های فرهنگی و هنری استان و حضور و مشارکت سازمان‌های مردم نهاد چند سالی است که شروع کرده ایم و چشم امید به حمایت حوزه های ستادی داریم.

نقش و جایگاه بی‌بدیل حکیم ابوالقاسم فردوسی در صیانت از حریم مرزهای هویت اسلامی و ایرانی با اتکا به ظرفیت وجودی زبان پارسی ازهمه بزرگان این مرز و بوم ارزشمندتر است.

مارتین هایدگر فیلسوف متأله آلمانی زبان را خانه وجود آدمی می‌داند که سخنی بسیار عمیق است. زبان فارسی نیز خانه وجود هویت هر ایرانی است و تمامی حکیمان و شارحان و مفسران وعارفان و شاعران که افکار و اندیشه های خود را با زبان فارسی بیان کرده‌اند همگی وامدار این دردانه بی بدیل  حکمت و خرد و دانائی هستند. از همین منظر است که مقام معظم رهبری بر جنبه‌های حکمت فردوسی بسیار تأکید می‌کنند که نشان از شناخت عمیق ایشان از شاهنامه است. اثری که ضمن دارا بودن ساختار اسطوره‌ای و تاریخی و ادبی دارای بافتاری با بن‌مایه‌های معرفتی و مضامین و مفاهیم عمیق حکمی آن‌هم از نوع ناب حکمت و اخلاق اسلامی است.
فردوسی و شاهنامه او منشوری چند وجهی است که‌ تابش انوار حقیقت ناب اسلامی و حکمت خسروانی ایرانی رنگین کمانی از اعتقاد و باور و حکمت و معرفت و اخلاق و عرفان و ادب و هنراز وجود او ساطح گشته و در شاهنامه‌اش بروز و تجلی عینی پیدا کرده است که پرتو انوار آن تا دنیا باقی است، ماندگار است. بنابراین کسانی که در صدد معرفی و یا  تعریف و تفسیر و تأویل یک جانبه شخصیت و اندیشه‌های او هستند و از شاهنامه به‌عنوان مصدر و منبع اثبات گرایشات ناصواب فکری خود استفاده می‌کنند به‌نوعی در حال مصادره نامطلوب او هستند. این نوع نگاه تک ساحتی به او و اثر عظیمش مخرب‌ترین‌ نگاه و نوعی تعرض به حریم حرمت شخصیت اوست. بی حرمتی فردی که از سر جهالت و سفاهت و به قصد شهرت و شهوت دیدن شدن به فردوسی اهانت می‌کند با کسی که به‌صورت عمدی و یا سهوی اغراض سیاسی خود را با لایه‌ای از ظاهر شاهنامه آراسته می‌کند و از درک باطن آن عاجز است فرقی نمی‌کند و هر دو در حق او جفا روا می‌دارند. فردوسی را  باید آن‌گونه که هست شناخت و معرفی کرد نه آنگونه که می‌خواهیم. تفکیک و انشقاق و ایجاد مرز بین دو بعد هویت اسلامی و ایرانی شاهنامه که تبلوری از اعتقاد و باور عمیق فردوسی به هر دو است بزرگ‌ترین ظلم و ستم و تجاوز به حریم اعتقادی و باور دینی و ملی  اوست.

پیوند این دو عنصر از نگاه فردوسی ضامن بقا و پایداری و مانائی فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی در طول تاریخ بوده است و کسانی که خواسته و یا ناخواسته در صدد افتراق این دو هستند بزرگ‌ترین بی حرمتی را در حق او روا داشته‌ و میدارند،  بیائیم حریم حرمت فردوسی را با قلم و بیان‌مان  آن‌گونه که او هست پاس بداریم نه آن‌گونه که خود می‌خواهیم.

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir