متن ترانه پیمان خیاطی حلقه

مگه میشه تورو دید عاشق نشد چشماتو دیدو رامت نشد
باتو فقط میشه افسانه بود افسانه گفتو افسانه شد
اصلامگه میشه دل کند ازت خوشگل مشکی پسند
توشمع و من پروانه شم دورت بگردم هی صبح تاشب
مگه میشه وابستت نشم دل تنگیامو واست نگم
اصلامگه میشه حتی یه لحظه من باخبر از حالت نشم
بیابشین پیشم گلم موهاتو من شونه کنم
بیابکش دست روسرم منم حلقه روتودستت کنم
شب شبه بارون زده توی تنهایی خیلی بارون بد
دلموزدم به دریا گفتم وقتشه برم تو یه رابطه
شب تاصبح تو پیج وگوشی همش دنبال عشق و یه واسطه
کامنتامو که چک میکردم دیدم یه خاطره نوشتی چه یادته
یادته ما همو می‌خواستیم یادته بچگیا چه روزایی داشتیم
تومنو همیشه تو بارون جلوی پنجره ی خونتون می کاشتی
توعاشق رژ زرشکی منم دربدر اون چشای مشکیت
تیپامونو ست میکردیم و همش دوتایی تو کوچه باهم می‌گشتیم
زدوزد وزودبزرگ شدیم یهو تو درشت شدی اصلابه کل عوض شدی
فازجدایی رو چه بد زدی بااینکه میدونستی نباشی من میشم مریض
سلامتی دلی که پس زدیش سلامتی قلبی که تو توش ترک زدی
ما یه روح تو دوبدن بودیم سلامتیت که زدی روح از تنم پرید
دستم‌بود تودست تو گفتم شروع زندگیم باتو از فصل دوش
میدونستم توهم که باشی غم وغصه میشه فراری ازدست ما
تو یه پریه پرانرژی پر اکسسوری فول پرستیژ
خداروشکرکه توهستی توکامنت دوستتدارم گذاشتی.

source

توسط irmusic4.ir