خبرگزاری تسنیم، در جهانی که آینده‌ از آن ملت‌هایی است که توانایی خلق معنا، تولید روایت و صدور فرهنگ دارند، هنرهای اصیل و تمدنی نه فقط نماد شکوه گذشته، بلکه مسیر آینده‌ساز ایران اسلامی‌اند. اکنون زمان آن فرارسیده که هنرهای ایرانی‌ـ‌اسلامی را نه صرفاً به‌عنوان میراث هنری، بلکه به‌مثابه سرمایه‌ای تمدنی، بومی و پایدار در قلب برنامه‌های توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور بازتعریف کنیم.

ایران، قدرت نرم و میدان نوین توسعه پایدار

در عصر تغییرات سریع جهانی، توسعه پایدار تنها در گرو رشد اقتصادی نیست، بلکه مستلزم پیوندی متوازن میان فرهنگ، اقتصاد و محیط اجتماعی است. جهان امروز بیش از آنکه در سلطه‌ فناوری یا نظامی‌گری باشد، تحت تأثیر «قدرت معنا»، «سرمایه فرهنگی» و «تاب‌آوری تمدنی» قرار دارد. آنچه امروز جایگاه کشورها را در معادلات جهانی تعیین می‌کند، ظرفیت آن‌ها در تولید روایت، تقویت هویت و خلق تجربه‌های عمیق انسانی است.

در این میدان، ایران با پیشینه‌ای کهن و فرهنگی ریشه‌دار در تمدن ایرانی و اسلامی، از مزیت بی‌نظیری برای رهبری فرهنگی در منطقه غرب آسیا برخوردار است، مزیتی که نقطه تمرکز آن، هنرهای اصیل و تمدنی‌اند. از خوشنویسی و نگارگری تا معماری و فرش و گچ‌بری و کاشیکاری این هنرها نه فقط محصول زیبایی، بلکه زبان پایداری فرهنگی و اجتماعی ایران‌اند.

 

از موزه به زیست‌بوم توسعه پایدار

یکی از کاستی‌های تفکر توسعه در دهه‌های گذشته، محصور کردن هنرهای سنتی در موزه‌ها و تقلیل آن‌ها به یادگارهای صرفاً تاریخی بود. این نگاه نه‌تنها پیوند میان نسل‌ها را گسست، بلکه مانع از شکوفایی ظرفیت‌های این هنرها در توسعه پایدار شد.

اما این هنرها مرده نیستند، بلکه حامل امکان‌های فرهنگی، اقتصادی و هویتی برای آینده‌اند. هنرهایی همچون خوشنویسی، کاشی‌کاری، گچ‌بری، صنایع دستی یا معماری ایرانی، اگر در بستر سیاست‌گذاری توسعه پایدار احیا شوند، می‌توانند زیرساخت‌های اقتصاد خلاق، گردشگری فرهنگی‌ـ‌هنری و شهرهای انسانی و بومی‌محور را تقویت کنند.

هنرهای تمدنی باید از حاشیه به متن زیست‌بوم توسعه بیایند. این یعنی حضور در نظام آموزشی، طراحی شهری، هتل‌سازی، محتوای دیجیتال و مصرف فرهنگی مردم. وقتی خوشنویسی در گرافیک محیطی شهرهای ایرانی دیده شود، گچ‌بری در بازسازی خانه‌های سنتی به‌کار گرفته شود، و فرش ایرانی در بازارهای جهانی با روایت تمدنی خود عرضه گردد، هنر نه فقط فرهنگ بلکه سرمایه‌ای پایدار، فراگیر و عدالت‌محور خواهد بود.

نخبگان فرهنگی، کنشگران توسعه پایدار ملی

در عصر نوین، نخبگان فرهنگی و هنرمندان تمدنی، فقط آفرینندگان و عرضه کنندگان اثر نیستند، بلکه معماران زیست‌بوم توسعه پایدار فرهنگی‌اند. ایران، امروز در یکی از نقاط کلیدی تثبیت قدرت منطقه‌ای خود ایستاده است. از تعمیق محور مقاومت تا نفوذ فزاینده در جهان اسلام، همه بیانگر یک واقعیت‌اند: ایران نه‌تنها به قدرت سخت، که به قدرت نرم و فرهنگی خود نیازمند است.

تثبیت این موقعیت بدون نهادهای فرهنگی تاب‌آور و نخبگان فعال در طراحی آینده فرهنگی ممکن نیست. این نخبگان باید بتوانند پیوند میان دولت، جامعه، سرمایه‌گذاران، آموزش و رسانه را برقرار کنند. پروژه‌هایی چون احیای خانه‌های تاریخی، بازطراحی شهرها بر اساس هویت بومی، گسترش گردشگری فرهنگی_هنری و آموزش هنرهای سنتی، همه در چارچوب توسعه پایدار فرهنگی معنا می‌یابند.

اقتصاد هنرهای تمدنی، بازوی تاب‌آور توسعه ملی

اقتصاد هنرهای تمدنی، الگویی مولد، بومی، کم‌مصرف، محیط‌دوست و عدالت‌محور است. برخلاف صنایع وابسته به منابع فسیلی یا فناوری‌های گران‌قیمت، صنایع خلاق و سنتی می‌توانند در مقیاس‌های خرد، خانوادگی و محلی فعال شوند، بدون آنکه آثار مخرب زیست‌محیطی یا نابرابری اجتماعی ایجاد کنند.

صنایع دستی، خوشنویسی، قلم‌زنی یا فرش‌بافی، ظرفیت اشتغال پایدار، صادرات غیرنفتی، خلق برند ملی و حفظ سبک زندگی بومی را دارند. این همان اقتصاد مقاومتی فرهنگی است که می‌تواند زیرساخت عدالت بین‌نسلی، حفظ منابع فرهنگی و رشد موزون منطقه‌ای باشد.

تجربه کشورهای شرقی مانند کره جنوبی، هند و چین نشان می‌دهد که بازتعریف برند ملی بر پایه هنرهای سنتی، نه‌تنها ممکن، بلکه مزیت رقابتی در اقتصاد جهانی امروز است.

از معماران میراث تا طراحان آینده پایدار

در تمدن ایرانی، هنرمند نه فقط صنعتگر، که «معمار معنا» است. امروز نیز، برای ساخت ایران آینده، باید معماران فرهنگی جدیدی تربیت کنیم: هنرمندانی توسعه‌گرا، ریشه‌دار، نوآفرین و پایداراندیش. آن‌ها باید بتوانند زیبایی را در خدمت عدالت اجتماعی، هویت فرهنگی و الگوی زندگی ایرانی  قرار دهند.

ما وظیفه داریم از این نسل حمایت کنیم، فرصت ظهور، رشد و تأثیرگذاری آن‌ها را فراهم کنیم، و میدان را برای نقش‌آفرینی هنرمند به‌عنوان کنشگر توسعه پایدار فراهم آوریم. آینده‌ای که اگر قرار است از دل بحران‌های اقتصادی، هویتی و اجتماعی بدرخشد، ناگزیر باید از قلم، ذوق و خلاقیت هنرمندان تمدنی ایرانی آغاز شود.

بازتعریف توسعه با محوریت پایداری فرهنگی

توسعه ایران آینده، باید بر سه رکن پایدار استوار باشد: هویت، معنا، و خلاقیت بومی. هنرهای تمدنی، در نقطه تلاقی این سه رکن ایستاده‌اند، آن‌ها حامل تجربه تاریخی ملت، زبان زیبایی‌شناسی ایرانی_اسلامی و موتور خلاقیت بومی‌اند.

اگر به هنر نه فقط به‌مثابه محصول فرهنگی، بلکه به‌عنوان زیرساختی پایدار برای آینده اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی ایران بنگریم، می‌توانیم آینده‌ای را ترسیم کنیم که در آن، فرهنگ نه پیوست توسعه، که «اصل توسعه» باشد.

نویسنده: سیده محبوبه کاظمی دولابی – معمار

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir