متن ترانه سالی زمين گرده

شب و روزم شده تکرار

کلافم از دل بیمار

تو نیستی توی این خونه

شده هم صحبتم دیوار

شب و روزم شده فکرت

مگه پیدا میشه مثلت

میگیره دل بهونت رو

آخه از بر شده اسمت

من ساده که خوردم از چشات رو دست

دلت از سنگ شد و شمشیرو از رو بست

منو وابسته کردی و با بیرحمی

به قلبم ضربه کاری زدی از قصد

از این بی تابی و تنهایی بیزارم

من از فکر و خیال شب ها رو بیدارم

ببین با حال و روز من چیکار کردی

حالا مونده رو دستم قلب بیچارم

ندارم کینه ای از تو

ولی میگن زمین گرده

نمیخوام‌ بشکنی اصلا

روی چهرت بیاد گریه

یه جور سر میکنم آخه

با این حال پریشونم

می‌سوزم و میسازم با

غم و این قلب ویرونم

source

توسط irmusic4.ir