به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حسین شیخیان، کارشناس رسانه بینالملل و مدیر شبکه سحاب در معاونت برونمرزی سازمان صدا و سیما، به بررسی مهمترین چالشهای ارتباط با افکار عمومی جهانی پرداخت و با تکیه بر تجارب عملی و میدانی خود، ابعاد مختلف ضرورت شناخت دقیق زمینههای فرهنگی، زبانی، تاریخی و اجتماعی هر جامعه را تشریح کرد. به گفته او، این شناخت، شرط اساسی در اثربخشی پیام در عرصه بینالملل است.
شیخیان با اشاره به اینکه در ارتباطات فرامرزی، نخستین مانع، ندانستن «زبان مشترک فرهنگی» با مخاطب است، توضیح داد این موضوع تنها به معنای تسلط بر زبان گفتاری یا نوشتاری نیست، بلکه شامل درک عمیق از مفاهیم، نمادها، حافظه تاریخی و حتی ظرایف طنز یک ملت میشود. به گفته او، ممکن است پیام از نظر محتوا درست و حق باشد، اما اگر در قالب و چارچوب فهم و حساسیتهای آن جامعه ارائه نشود، یا به گوش نمیرسد یا حتی میتواند موجب سوءتفاهم شود.
او این پدیده را در علوم ارتباطات «بیزمینهگی» نامید و آن را خطرناکترین شکل ارتباط دانست؛ وضعیتی که متأسفانه برخی رسانههای بینالمللی به آن دچار هستند. وی تأکید کرد که مخاطب جهانی، یک واحد همگن و ساده نیست، بلکه مجموعهای از جوامع با پیشینهها و روایتهای خاص خود است و بنابراین یک پیام واحد نمیتواند به همان شکل در همه جا تأثیرگذار باشد. به اعتقاد او، اگر برای اروپاییها، آفریقاییها و مردم شرق آسیا دقیقاً یک قالب و یک لحن به کار برده شود، در بهترین حالت تنها بخشی از مخاطب جذب خواهد شد و بخشهای دیگر از دست خواهند رفت.
این کارشناس رسانه با تأکید بر ضرورت لحاظ کردن این تفاوتها در طراحی پیام رسانهای، گفت: در گام نخست، باید مدل ارتباطی متناسب با ماهیت فرهنگ مقصد انتخاب شود. در برخی فرهنگها، پیام غیرمستقیم، مبتنی بر استعارهها، اشارات تاریخی و زمینهچینی تدریجی مؤثرتر است، در حالی که در برخی دیگر، باید صریح، شفاف و مستقیم سخن گفت.
وی گام دوم را «انطباق عناصر روایت با سرمایه فرهنگی جامعه هدف» عنوان کرد و افزود: در آمریکای لاتین، ارزشهایی مانند عدالت اجتماعی، مقاومت مردمی و قهرمانان ملی، نقطه ورود بسیار مناسبی برای روایتگری هستند. در آفریقا، تجربه مشترک استعمار و مبارزه با سلطهگران خارجی، بستری قوی برای همذاتپنداری ایجاد میکند. در جوامع شرق آسیا نیز پیوند با سنتهای بومی و احترام به نظم و هارمونی اجتماعی، مسیر ارتباط را باز میکند.
شیخیان با اشاره به اهمیت انتخاب قالب رسانهای متناسب با عادت مصرف محتوا در هر جامعه، یادآور شد: در برخی کشورها، مستندهای بلند با روایت تحلیلی اثرگذارتر است و در برخی دیگر، ویدئوهای کوتاه و پرانرژی در شبکههای اجتماعی بیشترین بازدهی را دارند.
وی یکی از نمونههای بارز این رویکرد را پوشش و روایت جنگ 12 روزه ایران و رژیم صهیونیستی در شبکه سحاب دانست و گفت: در این پروژه، چارچوب محتوایی ثابتی شامل دفاع از حقیقت، بازنمایی واقعیتها و مقابله با تحریف داشتیم، اما برای هر زبان و فرهنگ، نسخه متفاوتی از روایت را طراحی کردیم.
به گفته او، برای اروپاییها تمرکز بر استناد به قوانین و قطعنامههای بینالمللی همراه با مستندات تصویری دقیق و قابل راستیآزمایی بود. برای جوامع مسلمان، پیوند این رویداد با آرمان فلسطین، هویت امت اسلامی و ضرورت وحدت برجسته شد. در آفریقا، تأکید بر تجربه استعمار و مبارزه با سلطه بیگانگان، حس همدلی ایجاد کرد و در شرق آسیا، استفاده از زبان تصویری و روایتی آرام و مستدل، با احترام به سبک گفتوگوی آن جوامع، نتیجهبخش بود. او تأکید کرد که این تجربه نشان داد یک خط گفتمانی واحد میتواند با صدها لحن و قالب بیان شود و همچنان اصالت خود را حفظ کند.
شیخیان با جمعبندی تجربیات خود، سه اصل اساسی را برای موفقیت در ارتباطات رسانهای بینالمللی برشمرد: نخست، شناخت عمیق زمینه (کانتکست) شامل تاریخ، زبان، حافظه جمعی، حساسیتها و اولویتهای روز جامعه هدف؛ دوم، بومیسازی هوشمندانه یعنی تطبیق روایت با ذائقه و ساختار فکری آن جامعه بدون از دست دادن انسجام پیام؛ و سوم، حفظ هویت گفتمانی، به این معنا که پیام اصلی باید ثابت بماند، حتی اگر قالب و لحن تغییر کند.
او در ادامه با اشاره به فضای رقابتی امروز رسانه، خاطرنشان کرد: اگر روایت گفتمانی صرفاً برای مصرف داخلی و با تکیه بر دانش داخلی ساخته شود، در برابر موج روایتهای رقیب تاب نمیآورد. باید روایت را با ارزشهای مشترک انسانی که در فرهنگهای مختلف قابل فهم و پذیرش است پیوند داد و بر دادهها و شواهد معتبر تکیه کرد تا امکان تحریف کاهش یابد. همچنین لازم است قالب و لحن متناسب با رسانهها و پلتفرمهایی که مخاطب جهانی از آن استفاده میکند انتخاب شود تا روایت از نظر محتوا غنی و از نظر فرم، انعطافپذیر و چندزبانه طراحی شود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود یکی از چالشهای جدی کشور را کمبود نیروهای آموزشدیدهای دانست که با شناخت زمینههای فرهنگی، تاریخی و سیاسی هر حوزه، توانایی «ادبیاتسازی» و «مفهومپردازی» پیامهای انقلاب اسلامی را برای مخاطب بینالملل داشته باشند. به گفته او، این نیروها باید بتوانند پیام را در قالبی بومیسازی کنند که هم برای آن فرهنگ جذاب باشد و هم با گفتمان اصلی سازگار بماند.
شیخیان تربیت چنین نیروهایی را یک ضرورت راهبردی خواند و تأکید کرد: بدون این سرمایه انسانی، حتی بهترین محتوا نیز نمیتواند به شکلی مؤثر به افکار عمومی جهانی منتقل شود.
انتهای پیام/
source