به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چند روز پیش بود که مرتضی پایه‌شناس مستندساز و رئیس هیات‌مدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به رائد فریدزاده، رئیس سازمان سینمایی، از بی‌توجهی نهاد متولی سینما به گفت‌وگو با انجمن‌ها، بی‌پاسخ ماندن درخواست‌ها و عدم همکاری این سازمان با نهادهای مستندساز و بی‌توجهی به آنان انتقاد کرد.

پایه‌شناس که یکی از مستندسازان نام‌آشنای کشور است و تاکنون چندین جایزه مهم از جمله تندیس فیروزه‌ای جشنواره سینما حقیقت را برنده شده است، انتقاداتی را متوجه رئیس سازمان سینمایی کرده و اشاره کرده بود که گویا سازمان سینمایی نسبت به مستندسازان بی‌توجه است و حتی به اندازه یک جلسه هم برای آنان وقت نمی‌گذارد. این نامه ساعاتی بعد از خروجی آن رسانه حذف شد تا به گفته پایه‌شناس این چنین برداشت شود که فشارهای بیرونی و به ویژه از سمت وزارتخانه دلیل این اتفاق بوده است. 

پایه‌شناس در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، ضمن طرح گلایه از برداشتن نامه‌اش، از سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اعمال فشار بر رسانه‌ها انتقاد کرده است. این یادداشت او را می‌خوانید: 

«نامه‌ای که نخواستند خوانده شود!»

در روزهای اخیر، یادداشتی سرگشاده از جانب من، به عنوان یک مستندساز، تنها دو روز پس از انتشار در یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور، بی‌سروصدا حذف شد. نه تکذیبیه‌ای صادر شد، نه توضیحی آمد، نه حتی نشانی از «خطا» در محتوای آن مشخص شد. همه‌چیز در سکوت رخ داد؛ حذف، همان‌طور که این سال‌ها به شیوه‌ای رایج برای مواجهه با صداهای متفاوت بدل شده است.

ماجرا در ظاهر ساده است: یک نامه‌ی انتقادی، محترمانه، مستدل و پر از دغدغه نسبت به نحوه‌ی مدیریت فضای صنفی در سینمای مستند، منتشر شد و به ظاهر پس از فشارهایی – که نمی‌توان آن را اثبات کرد اما نشانه‌هایش کم نیست – از دسترس خارج شد. اما آن‌چه این اتفاق را فراتر از یک حذف خبری ساده می‌برد، تصویری است که از وضعیت امروز رسانه‌ها، سیاست خبری، و ظرفیت تاب‌آوری مدیریت فرهنگی در ایران به نمایش می‌گذارد.

پرسشی بی‌پاسخ: «چه کسی تصمیم می‌گیرد چه چیزی منتشر نشود؟»

رسانه، در ساده‌ترین تعریف خود، باید واسطه‌ای باشد برای انتقال روایت‌ها؛ چه روایت رسمی، چه روایت دیگر. اما در عمل، روزبه‌روز شاهدیم که خبرگزاری‌ها و تحریریه‌های رسمی، زیر فشار آشکار یا پنهان نهادهایی قرار می‌گیرند که تمایلی به دیده شدن نقدها ندارند. این فشارها، گاه به‌صورت تماس‌های شبانه و تذکرات «دوستانه»، گاه از طریق مکاتبات رسمی با سردبیران، و گاه تنها با «نگرانی از قطع همکاری‌های آینده» اعمال می‌شوند.

و این‌گونه، آن‌چه باید رسانه باشد، به جعبه پخش بیانیه‌های رسمی بدل می‌شود. خبرنگار، نه واسطه حقیقت، که مجری خبرهای ازپیش‌تعیین‌شده می‌شود. و رسانه، به‌جای آن‌که چشم بینای جامعه باشد، با دستانی بسته و نگاهی مراقب، فقط آن‌چه «بی‌دردسر» است را روایت می‌کند.

حق نقد، حق زیستن است

نامه‌ای که حذف شد، از لزوم به رسمیت شناختن تکثر در انجمن‌های سینمای مستند می‌گفت؛ از احترام به صداهای متفاوت، از نگرانی برای فروبستن گفت‌وگو، از انکار صدای مخالف به‌جای دعوت به هم‌افزایی. آن نامه، هرچه بود، توهین‌آمیز نبود، خط قرمزها را نشکسته بود، امنیت ملی را تهدید نکرده بود! آن‌چه گفت، تنها انتقادی صریح از رویکردهای مدیریتی و حذف تدریجی بسترهای گفت‌وگو در ساختار فرهنگی کشور بود.

اگر رسانه‌ای حق ندارد چنین نامه‌ای را منتشر کند، پرسش این است: پس کجا می‌توان گفت؟ اگر رسانه‌ای از ترس از دست دادن ارتباطاتش، نقد را حذف می‌کند، آیا همچنان می‌توان نام آن را «رسانه» گذاشت؟

حذف صداها، نشانه قدرت نیست؛ نشانه ضعف است

فرهنگی که به حذف واکنش نشان نمی‌دهد، نه تنها ضعیف است، که آینده‌اش نیز در خطر است. حذف منتقد، به‌جای پاسخ‌گویی؛ بستن در، به‌جای شنیدن؛ و طرد، به‌جای گفت‌وگو – هیچ‌یک نشانه بلوغ فرهنگی نیست. به‌ویژه در زمانه‌ای که جامعه، بیش از هر دوره‌ی دیگری، به بازسازی اعتماد عمومی نیاز دارد.

نویسنده آن نامه، فقط از حق خود و هم‌صنفانش گفت. از این‌که خواهان تشکلی چندصدایی هستند. او نگفت که دیگران حق ندارند باشند؛ تنها خواست که او و دیگران نیز حق داشته باشند.

مستندسازان؛ و مسئولیتشان در ثبت آن‌چه حذف می‌شود

در جهانی که حافظه‌ها کوتاه شده‌اند، ثبت یک نامه‌ی حذف‌شده، یک تصویر سانسورشده، یک سکوت تحمیل‌شده، از مهم‌ترین وظایف ماست. ما باید روایت کنیم که چه چیزهایی منتشر نشدند، چه صداهایی به رسمیت شناخته نشدند، و چه گفت‌وگوهایی هرگز مجال شروع نیافتند.

این نه فقط دفاع از جامعه‌ی مستندسازان است، که دفاع از امکان زیستن در جهانی است که در آن، کلمات هنوز می‌توانند دیده و شنیده شوند. و ما هنوز امیدواریم.

مرتضی پایه‌شناس

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir