به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ تبسم کشاورز- «اپرای عاشورا» یکی از مهمترین آثار در عرصه نمایش عروسکی ایران، پس از سالها بار دیگر به صحنه آمده است. بهروز غریبپور، کارگردان و خالق این اثر در بازخوانی روایت عاشورا به زبان عروسک، نور، سایه و موسیقی، مسیری منحصربهفرد پیموده است.
در گفتوگوی پیش رو، او از روند شکلگیری اپرا، بازسازی اجرا و انتخاب آهنگساز میگوید؛ مسیری که با الهام، تصادف و تصمیمهایی سرنوشتساز همراه بوده است.
تعزیه به سرشت انسانی گره خورده میخورد
برنا: چه چیزی باعث شد دوباره به اجرای «اپرای عاشورا» بازگردید؟
غریبپور: تعزیه بهعنوان یک فرم نمایشی، حاصل جمع چندین قرن تلاش هنری و آیینی است. تلاشی برای تبدیل آیینها و مراسم سوگواری به یک زبان نمایشی موثر. همین مسیر بود که حدود ۲۵۰ سال پیش به شکلگیری تعزیهای انجامید که من آن را «اپرای ایرانی» میدانم. تعزیه به خودی خود دارای اهمیتی بیبدیل است، چون به سرشت انسانی گره خورده میخورد. شکل آن ممکن است تغییر کند اما جوهرهاش هرگز عوض نمیشود. مفاهیمی چون حسادت، خشونت، شرارت، مهربانی، مظلومیت، شقاوت، همه و همه عناصر تقابل خیر و شر هستند که در تعزیه بازتاب پیدا کردهاند. همین ساختار دراماتیکِ ذاتی، باعث ماندگاری این گونه نمایشی شده است.
تعزیه تقابل درونی میان نیروهای خیر و شر را نمایش میدهد
برنا: چرا برای احیای اپرای ملی به سراغ واقعه عاشورا رفتید؟ چه ویژگیهایی در این واقعه دیدید که آن را تبدیل به نقطه آغاز کردید؟
غریبپور: زمانی که تصمیم گرفتم اپرای ملی را احیا کنم یا اصلا بگویم که ما باید اپرای ملی داشته باشیم، طبیعی بود که به سراغ واقعه کربلا و عاشورا بروم. چرا؟ چون اوج تعزیه چه از نظر مراسم آیینی و چه از نظر ساختار درونی و ظاهری دراماتیک؛ واقعه عاشورا است. تعزیه تقابل درونی میان نیروهای خیر و شر را نمایش میدهد که شدیدا قابلیت نمایشی دارد.
برای «اپرای عاشورا» زبان موسیقایی ایرانی را خلق کردم
برنا: در شیوه اجرای «اپرای عاشورا» بهویژه در خوانش آواگران، چه تفاوتی با اپراهای کلاسیک غربی قائل شدید؟
غریبپور: پیشینیان ما در هنر اپرا تصور میکردند که باید به شیوهای شبیه بِلکانتو یا اپرای ایتالیایی عمل کرد؛ یعنی بازیگر، خوانندهای باشد که به سبک غربی اجرا کند اما وقتی بخواهیم این الگو را به آواز ایرانی تعمیم دهیم نتیجه چیزی جز یک اجرای مبتذل و بیتاثیر نخواهد بود. از اپرای عاشورا به بعد از دستگاههای موسیقی ایرانی استفاده کردم و از تاثیرات موسیقی ملی بهره گرفتم تا زبان موسیقی، محتوا و همه عناصر اپرا ایرانی باشد، نه تقلیدی از غرب.
عاشورا نهفقط به لحاظ محتوا بلکه به لحاظ جسارت و تجربهگرایی اثری ارزشمند است
برنا: آیا انتخاب این مسیر برای شما نوعی خطر کردن محسوب میشد؟
غریبپور: دقیقا. من شجاعت به خرج دادم، خطر کردم و در برابر آنهایی ایستادم که اپرا را فقط در شکل غربیاش میشناختند. من تلاش کردم تا اپرای ایرانی را تعریف و تثبیت کنم. اپرایی که از نظر زبان، ساختار، موسیقی، روایت و حس، کاملا بومی و ریشهدار در فرهنگ ما باشد. از این رو، عاشورا برای من نهفقط به لحاظ محتوا بلکه به لحاظ جسارت و تجربهگرایی نیز اثری ارزشمند است.
استفاده از عروسکهایی با عملکرد عصبی و زیستی
برنا: در شیوه کار شما با نمایش عروسکی، نوعی فاصلهگذاری جدی با آنچه در تلویزیون یا اجراهای معمول میبینیم وجود دارد. این تفاوت از کجا ناشی میشود؟
غریبپور: شما زمانی که به ایدهها و نظریههای من در نمایش عروسکی توجه میکنید، متوجه میشوید که اصلا نمایش عروسکی متداول صحنهای یا تلویزیونی مدنظر من نیست. من از عروسکهایی استفاده میکنم که دارای قابلیتهایی از نظر مفاصل، نوع حرکت، برخورد، اکشن و واکنش شبیه انسان هستند. این نظریه را سالها پرورش دادهام تا عروسک بتواند دو خصلت مهم داشته باشد. یکی بایوفیدبک؛ یعنی واکنش یک موجود زنده و دیگری نوروفیدبک؛ یعنی نخهای عروسک تبدیل به اعصاب یک موجود زنده شوند. اگر سه سیم اصلی یک عروسک پاره شوند، انگار نخاع یک انسان قطع شده و فلج میشود. من از یازده نخ اصلی برای کنترل عروسک استفاده میکنم. وقتی این نخها حرکت میکنند، بازیدهنده باید مثل یک بازیگر زنده تمام عواطف و احساساتش را به عروسک منتقل کند. اینجاست که ما با یک عروسک روبهرو نیستیم بلکه با یک موجود نمایشی زنده طرف هستیم که از شعر، موسیقی و بازی واقعگرایانه تغذیه میکند.
در «اپرای عاشورا» با نمایشی کامل طرف هستید
برنا: در اپرای عاشورا چگونه از متون سنتی بهره بردید و آنها را با ساختار مدرن تلفیق کردید؟
غریبپور: در این اجرا، طراحی صحنه و نورپردازی نیز به نحوی هستند که مخاطب نمیتواند خودش را از واقعه جدا کند. متن فوقالعاده مهم است. من از متون تعزیه، نوحهها و مرثیه دوازدهبندی محتشم کاشانی استفاده کردهام اما این فقط استفاده از شعر نیست؛ محتشم در اینجا صرفا راوی نیست. او چنان وارد داستان میشود که در مسیر روایت، ناگهان خود را در کربلا میبیند. حتی سعی میکند مانع شهادت امام حسین (ع) شود بنابراین شما با یک پدیده صرفا عروسکی روبهرو نیستید بلکه با نمایشی کامل طرف هستید.
بازسازی وقایع غیرقابلاجرا در تئاتر زنده با عروسک
برنا: چه تمایزی میان اجرای تعزیه و اجرای عروسکی اپرای عاشورا وجود دارد؟
غریبپور: در تعزیه گاهی خستگی و یکنواختی بهوجود میآید، چون انتخابها محدود میشوند. من در این اپرا بهترین قطعات تعزیهها و نوحهها را انتخاب کردم و در تعزیه نوعی به نام «حرب» داریم که شامل صحنههای جنگ، اسبسواری و حضور فرشتگان میشود اما اینها در صحنه تئاتر زنده، غیرقابلاجرا هستند. مثلا صحنه بردن جسد حُر و… در زبان صحنهای ممکن نیست اما در نمایش عروسکی این امکان وجود دارد.
دشوارترین نوع نمایش عروسکی را با الهام از خیمهشببازی به کار گرفتم
برنا: چه شد که با وجود سابقه در تئاتر، بهسمت نمایش عروسکی آمدید و از کدام الگوها استفاده کردید؟
غریبپور: با اینکه کارگردان تئاتر هستم، عروسک را انتخاب کردم. آن هم نوعی خاص از عروسک که پیشتر فقط در ایران کار کرده بودم و الهام گرفته از خیمهشببازان بود. آنها معمولا از دو یا سه نخ استفاده میکردند اما من با تاسیس گروه «تئاتر عروسکی آران» شیوهای را بهکار گرفتم که سختترین شکل نمایش عروسکی است و به «عروسک نخی» یا «ماریونت» معروف است. ویژگیهایی مثل حرکت، واکنشهای احساسی، بایوفیدبک و نوروفیدبک دقیقا در همین شیوه وجود دارند. در حالی که در شیوههای دیگر مانند عروسکهای انگشتی یا دستکشی، این قابلیتها وجود ندارد.
عروسکها هم نیاز به احیا دارند
برنا: پس از سالها اجرای «اپرای عاشورا» آیا تغییراتی در اجرا یا طراحیها اعمال کردهاید؟ برخی میگویند عروسکها بهطور کامل بازسازی شدهاند، آیا اینطور است؟
غریبپور: بعد از سالها اجرا ما دائم در حال اصلاح و ترمیم عناصر مختلف هستیم. بسیاری از مواد بهکاررفته در عروسکها مثل اسفنج، نخ، چرم و… با گذشت زمان مستهلک میشوند و نیاز به بازسازی دارند اما اینکه گفته میشود تمام عروسکها را بازسازی کردهایم، حرف احمقانهای است. ما همه عروسکها را بازسازی نمیکنیم. هر عروسک را از نظر ترمیم، پاکسازی و آمادهسازی مجدد اصلاح میکنیم. این بخشی از کار یک گروه زنده است. گروهی که در هنر زنده نمایش عروسکی فعالیت دارد باید دائما در حال اصلاح، تضمین کیفیت، تربیت نیروهای تازه و آمادهسازی اجراهای آینده باشد. من گروه تئاتر عروسکی «آران» را بدون شریک تاسیس کردم؛ اعضای گروه یا دانشجویانم بودند یا شاگردانم. بنابراین من مختارم که در هر اجرا اصلاحات لازم را در دکور، عروسک یا سایر اجزا بهوجود بیاورم.
از نمایش سایهای تا تلفیق سینما، نور و عروسک
برنا: از ابتدا قصد داشتید که این «اپرای عاشورا» تماما با عروسک اجرا شود؟
غریبپور: وقتی تماشاخانه عروسکی را تاسیس کردیم، در پوسترهای آن دوره هم هست که قرار بود عاشورا را بهصورت سایهای اجرا کنم اما بهتدریج متوجه شدم که باید تلفیقی کار کنم. از تمام امکانات نمایشی بهره بگیرم. یعنی از سینما، نورپردازی ویژه، سایه و عروسکهایی که از نظر فنی و بیانی دارای ویژگیهای خاص باشند. این ترکیب باعث شد اجرا زندهتر و موثرتر شود.
جوهره موسیقایی اثر تغییری نمیکند
برنا: در اجرای جدید «اپرای عاشورا» تغییری در موسیقی یا خوانندگان ایجاد شده است؟
غریبپور: نه، موسیقی تغییر نمیکند. هر بار که اپرای عاشورا را روی صحنه میبریم، موسیقی همان است. برای مثال، یکی از خوانندگان ما که صدایی بی نظیر و دراماتیک داشت اسحاق انوربود. با وجود اینکه ایشان فوت کردهاند ما جایگزینی برای او نمیگذاریم و موسیقی را نیز تغییر نمیدهیم اما در عوض طراحی صحنه تغییر میکند، عروسکها بازسازی میشوند، چون عمرشان به ۱۰ یا ۱۵ سال میرسد. تنها اجزای فیزیکی تغییر میکنند نه جوهره موسیقایی اثر.
ماجرای انتخاب تصادفی و سرنوشتساز بهزاد عبدی
برنا: در مورد انتخاب آهنگساز این اپرا بفرمایید. چرا بهزاد عبدی را برگزیدید؟
غریبپور: ماجرای انتخاب بهزاد عبدی اتفاقی اما بسیار جدی بود. برای فستیوالی به کییف دعوت شده بودم. آنجا با آقای عبدی آشنا شدم. او به استقبال من در فرودگاه آمده بود و عمدا یکی از قطعات خودش را در ضبط ماشینش گذاشته بود. وقتی شنیدم، پرسیدم «این کار کیه؟» گفت: «کار خودم.» حدود ۱۰ دقیقه گوش کردم و بعد او از من پرسید: «اپرای عاشورا در چه وضعیتی است؟» گفتم: «فعلا با آقای چکنواریان صحبتهایی کردهام ولی قطعی نیست.» بهزاد عبدی ناراحت شد. بعدتر در همان سفر، شب در محل اقامتم به همسرم گفتم که تصمیمم را عوض کردهام و میخواهم موسیقی این اثر را به عبدی بسپارم. گفت: «این ریسک بزرگی است. فقط ۱۰ دقیقه کار از او شنیدهای» اما من تصمیمم را گرفته بودم.
برنا: آیا شناخت عبدی از موسیقی مذهبی و آیینی هم در تصمیم شما نقش داشت؟
غریبپور: بله، فردای آن شب با او قرار گذاشتم و از او پرسیدم چقدر با نوحهخوانی و… آشناست. گفت: «زمانی که شما مدیرعامل خانه هنرمندان بودید من قبلا عضو گروه کر مذهبی بودم.» با وجود فاصله سنی، شناخت خوبی از این فضا داشت. همانجا به او گفتم: «من تصمیم گرفتم شما آهنگساز اپرای عاشورا باشید.» خودش هم باور نمیکرد. گفت: «دیروز که گفتید شاید آهنگساز دیگری انتخاب کنید، سخت مایوس شدم؛ چون آمده بودم بگویم اجازه دهید من این کار را بسازم.»
عاشورا چون به سرشت انسان گره خورده کهنه نمیشود
برنا: بهنظر شما با وجود گذشت زمان، آیا روایت عاشورا همچنان میتواند با مسائل اجتماعی و انسانی امروز ارتباط برقرار کند؟
غریبپور: تعزیه به هیچوجه کهنه نمیشود، چون به ریشههای انسانی پیوند خورده است. امروز هم مصادیق فراوانی از ظلم، مالاندوزی، خشونت و خودکامگی را میبینیم. از سوی دیگر مظلومیت هم همچنان جاری است. ممکن است تعزیه مستقیما به یک مسئله اجتماعی یا سیاسی معاصر نپردازد اما چون با سرشت انسان در ارتباط است، شما میتوانید با آن تداعی معانی کنید. میشود خشونت، مهربانی، ظلم و شفقت را بهخاطر آورد و در ذهن مخاطب، بازتاب امروزین آنها شکل بگیرد. عاشورا همواره با قدرت در جوامع انسانی جاری است.
انتهای پیام/
source