به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ در نشستی ویژه درباره سریال و رمان «سووشون»، عمادالدین باقی، پژوهشگر و فعال حقوق بشر و اکبر منتجبی، سردبیر روزنامه سازندگی و نویسنده به گفت‌وگویی عمیق پرداختند.

شاهین شجری کهن، منتقد و مجری، (مجله فیلم) بحث را هدایت کرد و به بررسی ابعاد مختلف این اثر مهم پرداختند. در این گفت‌وگو نکات مهمی درباره جایگاه «سووشون» در ادبیات معاصر، تاثیر آن بر جامعه و چالش‌های سانسور و ممیزی مطرح شد که در ادامه خلاصه‌ای از آن ارائه شده است.

«سووشون» در قاب تصویر؛ تجربه‌ای عمیق‌تر از متن

عمادالدین باقی صحبتش را با تأثیر تماشای سریال «سووشون» آغاز کرد و گفت این تجربه برای او همانند دوباره خواندن کتاب بود. او با یادآوری اینکه نسخه کتاب «سووشون» را سال‌ها پیش خوانده و به مرور زمان نکته‌هایش از خاطرش رفته بود، اذعان داشت که پس از دیدن فیلم، دریافت‌های او بسیار کامل‌تر و دقیق‌تر از زمان مطالعه صرف کتاب بود. باقی افزود: «وقتی فیلم را دیدم، دریافتم چه کار خوبی بود. یعنی خیلی لازم بود که این تبدیل به فیلم شود، چون از طریق فیلم چیز‌هایی من خواننده کتاب توانستم بفهمم که در مطالعه کتاب دریافتی نداشتم.» او با وجود محدودیت‌ها و سانسور اعمال‌شده بر سریال، که حتی برخی دیالوگ‌ها و عبارات را عیناً از کتاب حذف کرده بود، همچنان بر این باور بود که تصویر، قدرت بیشتری در انتقال مفاهیم دارد.

در پاسخ به پرسش مجری درباره سابقه رمان‌خوانی‌اش، باقی توضیح داد که هیچ‌گاه رمان‌خوان حرفه‌ای نبوده و تنها رمان‌های خاصی همچون «جان شیفته» و «سووشون» برایش اهمیت داشتند. او اشاره کرد که شخصیت سیمین دانشور و مطالبی که در مورد وی نگاشته شده بود، او را به خواندن این رمان ترغیب کرده است.

«سووشون»؛ آغازگر رمان‌نویسی زنان و روایتی ضد استعماری

اکبر منتجبی نیز به اولین تجربه خواندن رمان «سووشون» در دهه ۶۰ اشاره کرد. او توضیح داد که در آن دوران، هدفش مطالعه اغلب رمان‌های ایرانی بود و «سووشون» را به همین دلیل خواند. منتجبی به تأثیر اولیه جلال آل‌احمد بر دانشور اشاره کرد، اما تأکید کرد که دانشور به مرور توانست شخصیت مستقلی در نویسندگی برای خود بیافریند. او دلیل اهمیت «سووشون» در آن دوره را اولین رمان بلند یک زن ایرانی دانست که هم مدرن بود و هم حرفه‌ای. منتجبی افزود که رمان‌های دهه‌های ۲۰ تا ۵۰ عموماً وجه ضد استعماری پررنگی داشتند و «سووشون» نیز از این قاعده مستثنی نبود. وی گفت: «گفتمان حالا چپی که آن موقع وجود داشت، پررنگ‌تر شده است؛ و خوب در این فاصله هم رمان سووشون که منتشر شده، وجوه اسلامی هم در آن بوده، وجوه ایرانی اسلامی و در واقع، ضد استعماری است.» او به این نکته اشاره کرد که این رمان از اولین آثاری بود که مفهوم شهادت را در ادبیات مطرح کرد.

هویت ایرانی در برابر استعمار؛ خانواده، وطن، مقاومت

در ادامه گفت‌و‌گو، منتجبی درباره بازتاب مفاهیم رمان در سریال توضیح داد که وجه ضد استعماری سریال بسیار پررنگ‌تر بود و این مسئله را با بحث نفوذ و استعمار در جامعه امروز ایران مرتبط دانست. او به ویژگی منحصر‌به‌فرد قسمت اول سریال اشاره کرد که برخلاف بسیاری از سریال‌های ایرانی، ضد داستان بود و بیشتر به ساخت اتمسفر و پرداختن به آداب و فرهنگ ایرانی با جزئیات دقیق و فراوان می‌پرداخت. منتجبی افزود: «این وجهش برجسته است و خیلی از اینها برای نسل‌های جوان‌تر تازگی دارد و برای نسل ما‌ها هم که فراموش شده بود.»

منتجبی به نمادپردازی شخصیت‌ها در «سووشون» پرداخت و یوسف را نماد شرافت و مرد ایرانی دانست که ظلم را برنمی‌تابد. او برادر یوسف را نمادی از نگاه غربی و زری را نماد مظلومیت یا محافظه‌کاری ایرانی خواند که با وجود تلاش برای پرهیز از درگیری، در نهایت مقاومت می‌کند. او این تصویر را برگرفته از مفهوم سیاوش در ادبیات ایران دانست که خونش در مقابل ظلم ریخته می‌شود.

منتجبی در ادامه به ظرف زمانی انتشار سریال و اهمیت آن پرداخت و گفت که اگر تنگ‌نظری‌های موجود نبود، سریال می‌توانست به همبستگی ملی کمک شایانی کند. او «سووشون» را برخلاف بسیاری از سریال‌های رایج که به فروپاشی خانواده می‌پردازند، اثری دانست که بر مفهوم خانواده و اهمیت آن در سطح فردی و ملی تأکید دارد. منتجبی معتقد بود: «اگر مسئولان با دیدگاه ملی به این سریال نگاه کنند، «سووشون» نه تنها با زمانه امروز مطابقت دارد، بلکه می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد روی فرهنگ.»

استقلال، هویت و جنگ غزه؛ زمانه «سووشون» امروز است

عمادالدین باقی درباره نگرانی از خلط استقلال‌طلبی با انزوا در تحلیل سریال «سووشون» گفت: «استقلال یک ارزش حقوق بشری است که در ماده اول میثاق بین‌المللی مدنی و سیاسی نیز بر خودمختاری ملت‌ها تأکید شده است.» او با رداین ایده که استقلال به معنی انزوا است، گفت: «استقلال به معنی عدم سلطه و عدم سلطه‌پذیری است. به معنی اینکه شما به هر حال این مقتضیات فرهنگی، ملی، هویتی خودت را حفظ بکنی و رعایت کنی.» باقی با اشاره به اینکه در کشور‌های غربی همچون آمریکا، استقلال یک ارزش تبلیغی است، افزود که در ایران این مفهوم توسط برخی به ضد ارزش تبدیل شده است. او با بیان اینکه جامعه ایران به دلیل عدم تجربه مستقیم استعمار، گاهی فقدان استقلال را درک نمی‌کند، به دیالوگ مهمی از سریال اشاره کرد که می‌گوید: «این درخت را باید با خون آبیاری کرد نه با آب.»

باقی همچنین به اهمیت زمان‌بندی انتشار سریال اشاره کرد. او معتقد بود که آغاز ساخت فیلم پیش از جنگ غزه، می‌توانست گارد جامعه روشنفکری را به دلیل مفاهیم غرب‌زدگی و ضد غربی برانگیزد. اما پس از جنگ غزه و فروپاشی ارزش‌های ادعایی غرب در نظر بسیاری از محققان و سلبریتی‌های غربی، زمانه تغییر کرده و نگاه به «سووشون» متفاوت شده است. باقی افزود که توقیف و تأخیر در انتشار سریال، خوش‌اقبالی آن بود چرا که با جنگ اخیر و حملات به ایران، همدلی با مفاهیم سریال بیشتر شده است. او تأکید کرد که هالیوود خود فیلم‌های بسیاری در ترویج وطن‌پرستی و جانبازی برای وطن می‌سازد، اما همین مفاهیم برای ما ضد ارزش قلمداد می‌شود.

از «تهاجم فرهنگی» تا توقیف «سووشون»؛ تناقضات فرهنگی

در ادامه بحث پیرامون ممیزی‌ها، عمادالدین باقی با اشاره به تولید «سووشون» به عنوان محصولی از تجربه زیسته جامعه ایرانی، آن را سازنده شاکله‌های فرهنگی و هویتی دانست. او از توقیف سریال ابراز تعجب کرد و گفت که جمهوری اسلامی باید به چنین اثری جایزه بدهد، زیرا در مقابل فیلم‌های خارجی که خانواده‌ها را تسخیر و هنجار‌ها را تغییر می‌دهند، «سووشون» در تقابل با تهاجم فرهنگی عمل می‌کند. باقی به تناقض‌گویی‌ها درباره «تهاجم فرهنگی» اشاره کرد و گفت: «تو اگر تهاجم فرهنگی را درست می‌فهمیدی، این چیزی است که سال‌هاست دارد اتفاق می‌افتد. تو هم دست روی دست گذاشتی. صدا و سیمای عظمتت هیچ کاری نکرده. حالا کسانی آمده‌اند با امکانات خودشان، با پول جیب خودشان محصولی را ارائه می‌کنند که دقیقاً در تقابل با تهاجم فرهنگی است. توقیفش می‌کنی؟»

او با تأکید بر اینکه کتاب «سووشون» حتی در دهه ۶۰ با وجود ارزش‌گرایی شدیدتر آن زمان مجوز گرفته بود، گفت که سریال حتی با سانسور جنبه‌های اروتیک کتاب، باز هم مورد ممیزی قرار گرفته است. باقی با ارائه تحلیلی فقهی، حقوقی و حقوق بشری، مدعی شد که صحنه‌های سانسور شده نیز هیچ ایرادی نداشتند و حاضر است با ساترا و نهاد‌های مربوطه مناظره کند. او نتیجه گرفت: «چیزی که در مقابل شبیخون فرهنگی باید بهش جایزه بدهی، توقیفش می‌کنی؟»

از هولوکاست یهودی تا هولوکاست ایرانی؛ غیبت تاریخ‌سازی ملی

عمادالدین باقی در نقد سریال، ضمن تأیید لزوم وفاداری فیلم به متن، معتقد بود که در مواردی نیاز به وفاداری کامل نبوده و حتی می‌شد برای پررنگ‌تر کردن برخی مفاهیم، پاورقی دراماتیک زد. او سریال «سووشون» را در برخی زمینه‌ها موفق‌تر از کتاب دانست.

سپس، باقی به نکته‌ای مهم اشاره کرد: غیبت صدا و سیما و کتاب‌های درسی در تاریخ‌سازی ملی و نقش مخرب برخی رسانه‌ها. او از مفهوم هولوکاست یاد کرد و گفت که یهودیان توانسته‌اند از آن یک تابو بسازند، در حالی که کسی از هولوکاست ژاپنی یا هولوکاست ایرانی حرفی نمی‌زند. باقی به کشتار نانجینگ با ارقام بالای کشته و تجاوزات جنسی اشاره کرد و آن را یک هولوکاست واقعی دانست. وی سپس به قحطی بزرگ ایران در دوره جنگ جهانی اول و اشغالگری بیگانگان پرداخت که موجب مرگ میلیون‌ها ایرانی شد. او با اشاره به اینکه در کتاب «سووشون» به این فاجعه اشاره شده، اما در سریال کم‌رنگ‌تر به آن پرداخته شده، گفت: «اینجا اتفاقاً نباید خیلی وفادار باشد. باید بیاید برجسته کند آن بیماری‌ای را که از طریق اروپایی‌ها آمد… خب این بیماری از طریق آنها همزمان با این گرسنگی، یک جمعیتی که حالا می‌گویند بین ۲۰ تا ۲۵ درصد جمعیت در تهران و خیلی شهر‌ها از بین برد.» باقی پرسید: «خب این مگر کمتر از هولوکاست بود؟ این چیزی است که مردم ما، جامعه ما، بچه‌های ما هولوکاست یهودی را می‌دانند، هولوکاست ایرانی را نمی‌دانند.»

تاریخ‌نگاری ملی در برابر ممیزی؛ نمونه «زمین سوخته»

منتجبی درباره دشواری‌های ساخت روایت‌های تاریخی در مواجهه با ممیزی‌ها گفت که وقایع تلخ بسیاری در تاریخ معاصر وجود دارد که به دلیل خطوط قرمز و عواقب، امکان پرداختن به آنها نیست. او در این موارد، «طرف امر فردی‌اش را بر امر ملی در واقع قالب می‌کند.»

وی همچنین با اشاره به رمان‌هایی مانند «زمین سوخته» که جزو اولین و شاخص‌ترین آثار جنگ هستند، گفت که این رمان‌ها به دلیل نگاه واقعی‌شان، مورد استقبال رسمی قرار نمی‌گیرند، در حالی که آثار بسیار ضعیف‌تری با حمایت ارگان‌ها به تیراژ میلیونی می‌رسند. منتجبی نتیجه گرفت که جامعه با واقعیت همراهی می‌کند، نه با ارائه تحریف‌شده از مفاهیم.

از شکاف جامعه و صدا و سیما تا «سووشون»؛ فرصتی مغتنم برای تلویزیون

عمادالدین باقی در پاسخ به اینکه چرا صدا و سیما از آثاری همچون «سووشون» که می‌تواند به انسجام ملی کمک کند، استقبال نمی‌کند، گفت: «متاسفانه صدا و سیما نه تنها اینها را پخش نمی‌کند، من تا حالا دو سه بار دیده‌ام جلسات میزگردی با کسانی گذاشته که بیشتر گفتمان تجزیه‌طلبی را ترویج می‌کنند. یک مشکل است. یعنی درست عکس این عمل می‌کند.» او افزود که صدا و سیما به طور کلی «جهت ارتجاعی» پیدا کرده و عقب‌مانده است. باقی معتقد بود اگر «سووشون» در دهه ۶۰ ساخته می‌شد، نه تنها از تلویزیون پخش می‌شد بلکه سانسور کمتری هم داشت. او به نمونه‌هایی از فیلم‌های دهه ۶۰ اشاره کرد که با وجود ارزش‌گرایی شدیدتر آن زمان، صحنه‌هایی را به نمایش می‌گذاشتند که امروز قابل پخش نیستند. باقی این شکاف عمیق بین جامعه و گفتمان عمومی با صدا و سیما را یکی از دلایل سقوط مرجعیت صدا و سیما دانست.

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir