به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ جنگها فقط در خطوط مقدم رقم نمیخورند. آنسوتر، جایی در پس زمینه صداهای انفجار و سکوت، زندگی ادامه دارد؛ شکلی از مقاومت که کمتر در قابهای خبری جا میگیرد.
مستند «تهران – تلآویو» به کارگردانی میکائیل دیانی و تهیهکنندگی و اجرای سیدعلی صدرینیا با رویکردی متفاوت نسبت به مستندسازی جنگ، تلاش کرده همین پس زمینه در جنگ ۱۲ روزه را به نقطه تمرکز تبدیل کند؛ جایی که مردم، نهادهای مدنی، کودکان، امدادگران، هنرمندان و شهروندان عادی، بازیگران اصلی بحران میشوند.
«تهران – تلآویو» محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که چند روز بعد از جنگ تحمیلی آماده شد و همچنان هر روز حوالی ساعت ۱۷:۴۵ از شبکه دو پخش میشود.
در واقع این اثر در واکنش به جنگ دوازده روزهای ساخته شد که نه فقط تهران بلکه افکار عمومی منطقه و جهان را دستخوش التهاب و نگرانی کرد. آنچه این مجموعه را از دیگر مستندهای حوزه جنگ متمایز میکند، فاصله گرفتن آگاهانه از روایتهای نظامی و رو آوردن به لایههای انسانی، اجتماعی و فرهنگی بحران است. در مواجهه با جنگ، مستندسازی میتواند صرفا به ضبط صحنههای درگیری و تبادل آتش محدود شود اما «تهران – تلآویو» روایتی دیگر را برگزیده است.
تمرکز بر انسانها و تجربههای زیسته آنها در دل بحران به مستند حال و هوایی داده که از جنس همدلی است نه صرفا تحلیل استراتژیک. خانوادههایی که در سکوت شب نگران انفجار بعدیاند، امدادگرانی که در بیخوابی شبانه خانه به خانه کمک میرسانند، گروههای مردمی که برای بیخانمانها غذا تهیه میکنند و کسانی که با کودکان بیسرپرست و بدسرپرست بازی میکنند همه در این مستند، حضوری پررنگ دارند.
این روایتها لزوما قهرمانمحور نیستند. در عوض بر نقشهای کوچک و موثر تمرکز دارند؛ کنشهایی که در دل بیثباتی و ترس، نوعی نظم، آرامش و امید تولید میکنند. همین انتخاب زاویه دید، مستند را از یک گزارش خشک خبری به روایتی انسانی و چندلایه بدل کرده است. یکی از پیچیدگیهای تولید مستند در دل بحران، سرعت تحولات و نبود قطعیت در روند وقایع است. در جنگ ۱۲ روزه نیز مشخص نبود این درگیری تا کجا ادامه خواهد یافت. این مسئله فرآیند روایتپردازی را به لحظه و تطبیقی کرد. تدوین همزمان با تصویربرداری انجام شد و هر قسمت مستند، مانند پاسخی فوری به شرایط میدانی شکل گرفت. در شرایطی که حتی تصویربرداری مردمی با محدودیتهای امنیتی رو به رو بود، تیم تولید ناچار شد با استفاده از شیوههای خلاقانه، به سراغ سوژههایی برود که کمتر نیاز به مواجهه مستقیم با میدان درگیری دارند؛ مثلا تمرکز بر فضاهای عمومی آسیب دیده، نهادهای مدنی، یا جمعیتهایی که در حاشیه بحران مشغول فعالیت بودند. چنین رویکردی، ضمن رعایت ملاحظات امنیتی، به مستند چهرهای واقع گرایانهتر و صادقانهتر بخشید.
«تهران – تلآویو» را میتوان نه صرفا یک مستند جنگی، بلکه یک گونه از روزنامهنگاری دیداری دانست؛ شکلی از روایتگری که هدفش نه فقط انتقال اخبار، بلکه ثبت تجربههای جمعی است.
در دورانی که گردش اطلاعات با شتاب، شایعات و روایتهای متضاد همراه است، اثری که بتواند مستندات معتبر و تجربههای مستقیم را گرد هم آورد، میتواند نقش مهمی در شکل گیری حافظه تاریخی ایفا کند. این مستند با الهام از الگوی مجله تصویری، سعی دارد ترکیبی از سوژههای اجتماعی، فرهنگی، فناورانه و رسانهای را کنار هم بنشاند.
از بررسی نقش شبکههای اجتماعی و امنیت سایبری در جنگ روانی گرفته تا تحلیل تاثیر هوش مصنوعی بر جریان اطلاعات، سرفصلهایی هستند که در بخشهایی از این مجموعه به آنها پرداخته شده است.
این رویکرد مستند را از قالب احساسی خارج کرده و به آن بعدی تحلیلی و آگاهی بخش افزوده است. اگرچه عنوان مستند نام دو پایتخت را در برابر هم قرار میدهد، اما محتوا فراتر از جغرافیای پایتخت حرکت کرده است. در ادامه تولید، مستندسازان به شهرهایی چون تبریز و زنجان سر زدند تا تاثیرات جنگ را در مقیاسی ملی به تصویر بکشند. این توسعه جغرافیایی، نشان دهنده تلاشی برای ساخت روایتی فراگیر از تجربه ایرانی جنگ است؛ تجربهای که فقط محدود به مناطق خاص نیست و همه را به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم درگیر خود میکند.
از سوی دیگر، انتخاب سوژههایی چون خانواده شهدای پدافند، کودکان بیسرپرست، گروههای نجات محلی و چهرههای فرهنگی فعال در بحران، تنوع روایت را افزایش داده است. هر قسمت، درواقع بخشی از یک پازل بزرگتر است؛ تلاشی برای ساخت تصویر کاملتری از مقاومت اجتماعی در دل اضطراب.
«تهران – تلآویو» تلاش میکند بدون آنکه دچار اغراق در تهدید یا افراط در امید شود، تصویری متعادل از مواجهه یک جامعه با بحران ترسیم کند. مستند نه سعی در ترساندن دارد، نه در تطهیر واقعیت.
در عوض با تاکید بر آمادگی، همدلی و تجربه محوری به مخاطب کمک میکند تا خود را برای شرایط مشابه آمادهتر ببیند. مثلا در قسمتهایی که به کودکان در بحران اختصاص یافته، مستند تنها به نمایش ترسها بسنده نمیکند؛ بلکه به آموزش غیرمستقیم و انتقال راهکارهایی برای حمایت از کودکان در شرایط بحرانی نیز میپردازد. این کارکرد آموزشی، بخشی از هویت پنهان مستند است که آن را به ابزاری برای تاب آوری اجتماعی بدل میسازد.
در مثال دیگر میتوان به حضور دوربین مستند در حسینیه امام خمینی (ره) پس از اقامه عزاداری مردم با حضور رهبر انقلاب در شب عاشورا اشاره کرد که حس دلگرمی جمعی را قاب گرفت و روایتگر تجربه خاص مسئولان، مداحان، چهرهها و مردم از این اتفاق مهم شد. به عبارتی، سازندگان با نزدیک شدن به کانون آن اتفاق خاص، به نشر حال خوب و همبستگی عمومی ضریب دادند.
مستند «تهران – تلآویو» نمونهای موفق از عبور از کلیشههای رایج در روایت جنگ است. این مجموعه توانسته با فاصله گرفتن از روایتهای رسمی و یک جانبه، بر تجربه مردم و زیست روزمره در بحران تمرکز کند و در عین حال، ساختاری حرفهای و روزآمد داشته باشد. در دورانی که تصویرها بیش از همیشه به بازسازی اعتماد عمومی کمک میکنند، چنین مستندهایی میتوانند پل ارتباطی موثری میان مردم، رسانه و تاریخ باشند.
مستندسازی از جنگ، اگر محدود به انفجار و موشک بماند، نمیتواند حقیقت را منتقل کند. حقیقت اغلب جایی در حاشیه است، در چهره کودکی که در دل بحران میخندد، در دستان خسته امدادگری که هنوز برق امید دارد و در دوربین مستندسازی که تصمیم گرفته چند قدم عقبتر بایستد، تا بهتر ببیند.
انتهای پیام/
source