متن ترانه سینا سرلک آغوش سرد
آن مشعل خاموش را گفتم رها کن
مقصد ندارد واره ها من را صدا کن
آغوش سردم پر شد از شوریده حالی
مست جنونم با حضورت باورم را جابجا کن
هجرت امانم را بریده بی سرانجامم
گفتم نجاتم ده از این دنیای بیکارم
رفتی که من پنهان شوم در آه پنهانی
مقصد تو بودی این چنین من را مرنجانم مرنجانم
این برف آخر در وجودم رخنه کرده
یاد تو هم پیمانه ام را تشنه کرده
این حصر غربت برنهایت پینه کرده
دوری تو قلب مرا صد تکه کرده
دوری تو قلب مرا صد تکه کرده
هجرت امانم را بریده بی سرانجامم
گفتم نجاتم ده از این دنیای بیکارم
رفتی که من پنهان شوم در آه پنهانی
مقصد تو بودی این چنین من را مرنجانم مرنجانم
source