تبسم کشاورز_ در کشوری که هر هفته دهها فیلم روی پرده میرود اما کمتر اثری توان گفتوگو شدن دارد، ظهور فیلمی مثل «پیر پسر» ساخته اکتای براهنی نه بهواسطه فرم یا محتوا بلکه بهواسطه تاثیرش در شکلدادن به یک گفتمان سینمایی، قابل تامل است. فیلمی که بهجای فرو رفتن در سکوت و بایگانی شدن در ذهنهای منفعل بر میزهای رسانهای، توییتر، جلسات نقد، گفتوگوهای رسمی و غیررسمی نشست و تبدیل شد به موضوع.
توقیف، اکران، انفجار رسانهای
نخستین برخورد عمومی با «پیر پسر» در جشنواره فیلم فجر چهلوسوم اتفاق افتاد، آنهم نه در بخش مسابقه بلکه در یک اکران نیمهمحرمانه برای اهالی رسانه. فیلمی که در آغاز مسیر توقیف شد اما با همان اکران محدودش هم توانست دمای کاخ جشنواره را تا بامداد افزایش دهد. شبی که خبرنگاران و منتقدان تا ساعت ۲ بامداد روی صندلیها ماندند، نشانهای بود از اینکه، اثر بهسادگی نادیده گرفته نمیشود.
در پایان آن اکران، سالنها نه با کف زدن که با سکوت سنگینی خالی شدند. سکوتی که در فضای مجازی به سیلی از واکنشها بدل شد. نه فقط واکنشهای مثبت یا منفی بلکه واکنشهایی از جنس پرسش، کنکاش، موضعگیری و حتی درگیریهای ایدئولوژیک.
فیلمی که ناگهان به مسئله تبدیل شد
آنچه «پیر پسر» را از یک فیلم بلند سینمایی به «مسئله فرهنگی» تبدیل کرد نه صرفا محتوای فیلم که مجموعهای از اتفاقات پیرامون آن بود. از انتقادات تند و غلیظ افرادی چون مسعود فراستی که فیلم را «کثیفترین فیلم فارسی» خواند تا واکنشهای سیاستگذاران فرهنگی چون حمید رسایی و سید امیر سیاح که فیلم را تهدیدی علیه نهاد خانواده و مفاهیم سنتی قلمداد کردند.
اما از آن سو، فیلم با حمایت طیف وسیعی از سینماگران و نویسندگان روبهرو شد. از صدر عاملی تا حسن فتحی، از پرویز پرستویی تا هوشنگ گلمکانی. حتی فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در یک توییت غیرمنتظره، فیلم را «جسور» توصیف کرد. این دوگانگیها، این برخوردهای تقابلی، گواه روشنیاند بر آنچه در سپهر فرهنگی ایران نادر است. ایجاد گفتوگوی واقعی درباره یک فیلم.
پایان رخوت گفتمان در سینمای اجتماعی
در سالهای اخیر، سینمای اجتماعی ایران به شکل معناداری از دایره بحثهای عمومی کنار گذاشته شده بود. مخاطب عام ترجیح میداد به سالن فیلمهای کمدی برود و منتقد حرفهای نیز چیزی برای تحلیل جدی نمییافت. پیرپسر اما این چرخه را شکست. چه آن را فیلمی موفق بدانیم چه نه، نمیتوان انکار کرد که فیلم توانست جامعه خسته از تکرار را وارد یک گفتوگوی تازه کند.
محتوای فیلم با ساختار لایهمند، شخصیتپردازیهای پیچیده و فضای پرتنش روانشناسانهاش، اجازه عبور سطحی نمیدهد. فیلم مدام سوال میپرسد، پرهیز میکند از پاسخهای ساده و بدیهی. در نتیجه، مخاطب هم به گفتوگو کشیده میشود. نه فقط در سطح تحلیل فرمی یا دراماتیک بلکه در سطح مفاهیم بنیادینی چون قدرت، عشق، پدرسالاری، نجات و انهدام.
پیرپسر؛ ساختن از دل انهدام
اکتای براهنی پیش از این نیز با فیلم «پل خواب» نشان داده بود که به سنت ادبیات متعهد است و از آن تغذیه میکند. این بار هم با الهام از فضای اقتباسی اما بدون وابستگی مستقیم به متنی خاص، جهانی را میسازد که بیثباتی، هیولا، خانهای ویران و عشق زهرآلود در آن دستبهدست میدهند تا مخاطب را به مواجهه با مفاهیم بکشند و شاید این همان چیزی است که بیش از همه باعث بحران رسانهای پیرامون فیلم شد: «مواجهه».
مخاطبی که سالها عادت کرده با سینما سرگرم شود، ناگهان با اثری روبهرو شد که نمیشد آن را فقط دید. باید موضع گرفت، فهمید یا رد کرد. همین ویژگی «پیر پسر» را از یک «محصول سینمایی» به یک «رخداد فرهنگی» بدل کرد.
سینما نه فقط سرگرمی بلکه میدانی برای منازعه
در نهایت، «پیر پسر» از آن فیلمهایی است که میتوان از آن بیزار بود، میتوان آن را ستود، میتوان نقد کرد یا از آن دفاع کرد؛ اما نمیتوان نادیدهاش گرفت. مهم نیست فیلم دقیقا چه میگوید؛ مهم این است که «باعث شده گفته شود». در دورهای که سینما اغلب به کنش بیصدای تماشا محدود شده، این فیلم نشان داد که هنر هنوز میتواند گسل ایجاد کند.
سینما اگر نتواند گفتمان بیافریند، اگر صرفا به محصول فرهنگی بدل شود که در سکوت مصرف میشود، کارکردش را از دست میدهد. «پیر پسر» از این جهت نه فقط یک فیلم که یک یادآوری است؛ یادآوری اینکه سینما هنوز میتواند یک میدان منازعه زنده باشد و این در روزگار افول مسئلهسازی فرهنگی، دستاوردی کمنظیر است.
انتهای پیام/
source