تبسم کشاورز_ در روزهای جنگ ۱۲ روزه که صدای انفجار، زندگی را از ریتم طبیعی خود خارج کرده بود و دلهره و اندوه، فضای روانی جامعه را در بر گرفته بود، موسیقی بار دیگر نشان داد که می‌تواند پناهگاهی باشد برای همدلی، تسکین و حتی مقاومت. از قطعه‌های منتشرشده توسط چهره‌های برجسته‌ای چون همایون شجریان و محسن چاوشی گرفته تا اجراهای خیابانی و زنده علی قمصری و ارکستر سمفونیک، موسیقی نقشی فراتر از هنر ایفا کرد؛ نقشی اجتماعی، احساسی و حتی تاریخی.

در گفت‌وگوی پیش‌رو، یکی از چهره‌های فعال عرصه موسیقی از تجربه زیسته خود در جریان جنگ دوازده‌روزه اخیر می‌گوید؛ از تاثیراتی که این رویداد بر روند آهنگسازی‌اش گذاشته تا نقش موسیقی در مدیریت روان انسان‌ها، ثبت حافظه جمعی، حفظ میراث شنیداری و ترکیب میان نگاه ملی و انسانی در تولید موسیقی جنگ.

در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا با مسعود سخاوت‌دوست، آهنگساز آثار سینمایی همچون صیاد، خدای جنگ،  در آغوش درخت، آسمان غرب، نفس، شیار ۱۴۳ و… را می‌خوانید.

جنگ تمرکز هنرمند را مختل می‌کند اما می‌تواند جوهره خلق موسیقی باشد

برنا: در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر که همه ما به‌نوعی درگیر آن بودیم، چه حسی داشتید؟ آیا این تجربه در فرآیند آهنگسازی شما تاثیری گذاشت یا الهام‌بخش خلق اثر جدیدی شد؟ 

سخاوت‌دوست: جنگ همواره بر همه‌چیز حتی ساده‌ترین عادات و رفتارهای روزمره انسان‌ها تاثیر می‌گذارد. مهم‌ترین تاثیر جنگ بر روان انسان است و از آن‌جا که آهنگسازی و به‌طور کلی فعالیت‌های هنری ارتباط تنگاتنگی با جهان درونی و روان دارند، طبیعتا بیشترین تاثیر را از چنین بحران‌هایی می‌پذیرند. در طول آن 12 روز، اتفاقات زیادی در حوزه روانی من هم در سطح احساسات و هم در بُعد خلاقیت و ایده‌پردازی رخ داد. این تاثیرات عمدتا مخرب و منفی بودند و می‌توان آن‌ها را تا حدی تاسف‌بار توصیف کرد. بنابراین پاسخ من این است: بله، جنگ تاثیر عمیق و ناگزیری بر من داشت که نمی‌توان آن را در روند آهنگسازی و نگاه من به خلق اثر نادیده گرفت.

برنا: چگونه می‌توان با بهره‌گیری از موسیقی، تاثیر جنگ را بر روان انسان‌ها و حافظه جمعی مدیریت کرد؟ 

سخاوت‌دوست: هنر، به‌ویژه موسیقی همواره پیوندی عمیق با روان و جان انسان دارد. در شرایط بحرانی مانند جنگ، موسیقی می‌تواند نقش‌های متفاوت و بعضا متضادی ایفا کند. گاهی موسیقی به تعمیق تاثر و تحمل انسان کمک می‌کند، گاهی احساسات حماسی و شور حماسه‌طلبی را برمی‌انگیزد و در مواردی نیز ممکن است ناخواسته به گسترش نوعی بی‌تفاوتی نسبت به رویدادهای پیرامونی دامن بزند. 

از این‌رو وظیفه یک آهنگساز صرفا خلق ملودی یا تنظیم صدا نیست بلکه او باید موقعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمانه خود را عمیقا درک کند و بر اساس آن تصمیم بگیرد که چه نوع احساسی را در مخاطب برانگیزد. موسیقی می‌تواند نقشی فعال در تقویت همبستگی اجتماعی، بیداری میهن‌دوستی یا امیدآفرینی در دل توده‌ها ایفا کند البته در عین حال این امکان نیز وجود دارد که آهنگساز مسیری متفاوت برگزیند که مستقیما به این موضوعات مرتبط نباشد اما همچنان بازتابی از حال‌وهوای زمانه‌اش باشد. 

سندهای شنیداری جنگ، در نغمه‌های محلی و آیینی زنده‌اند

برنا: آیا باور دارید که موسیقی می‌تواند به نوعی سند تاریخی و فرهنگی از جنگ باشد؟

سخاوت‌دوست: بی‌تردید موسیقی می‌تواند به‌مثابه سندی زنده و ماندگار از وقایع مهم تاریخی از جمله جنگ عمل کند. بسیاری از رویدادهای بزرگ در حافظه جمعی ملت‌ها نه فقط از طریق متون و اسناد مکتوب بلکه از طریق نغمه‌ها و آواهایی ثبت شده‌اند که حامل عواطف، رنج‌ها، مقاومت‌ها و همبستگی‌ها بوده‌اند. جنگ به‌عنوان یکی از پررنگ‌ترین سرفصل‌های هر تاریخی، در موسیقی نیز بازتابی گسترده دارد. ما نمونه‌های فراوانی از این نوع موسیقی‌ها را در فرهنگ‌های مختلف ایران از جمله لرستان، کردستان، سیستان و به‌ویژه خراسان داریم که سینه‌به‌سینه و نسل‌به‌نسل منتقل شده‌اند. این آثار نه‌تنها رنگ نباخته‌اند بلکه با گذر زمان عمق و بُعد بیشتری پیدا کرده‌اند. این میراث موسیقایی بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ماست و باید با دقت، پژوهش و ثبت حرفه‌ای آن‌ها را هم در قالب ضبط‌های صوتی و آرشیوی و هم از طریق آموزش و بازآفرینی در نسل‌های جدید حفظ کرد. 

حافظان موسیقی‌های سینه‌به‌سینه در حال خاموش‌شدن‌ هستند

برنا: چطور می‌توان این میراث موسیقایی را حفظ و به نسل‌های آینده منتقل کرد؟ 

سخاوت‌دوست: برای حفظ این میراث گران‌سنگ که درواقع بخشی از حافظه تاریخی ماست باید برنامه‌ای هدفمند، مستمر و چندلایه طراحی شود. نقش متولیان هنر و نهادهای دولتی و فرهنگی در این مسیر بسیار کلیدی است. نخستین گام، شناسایی و گردآوری این آثار است. چه در قالب نغمه‌های رزمی و آیینی و چه در شکل‌های محلی و سینه‌به‌سینه که گاه ریشه‌هایی هزارساله دارند. باید این موسیقی‌ها مستند و اجرا شوند و از دل آن‌ها جشنواره‌ها، همایش‌ها و برنامه‌های آموزشی طراحی گردد. 

با توجه به شفاهی‌بودن و انتقال غیرمکتوب این نوع موسیقی‌ها، شمار افرادی که حامل این دانش‌ هستند، رو به کاهش است بنابراین باید برای گردآوری و ثبت این سنت‌ها هزینه و انرژی جدی صرف شود اما فقط نهادهای رسمی مسئول نیستند. هنرمندان، به‌ویژه آهنگسازان نیز وظیفه دارند این سندها، مواد خام و اصیل را در آثار خود وارد کنند. این نغمه‌ها می‌توانند در ارکسترهای بزرگ قطعات سمفونیک یا حتی موسیقی فیلم‌ها و آثار معاصر بازتولید شوند و با دگرگونی و واریاسیون‌های متنوع در گوش جامعه تداوم یابند. تنها از این راه است که این اسناد فرهنگی زنده می‌مانند و با نسل‌های آینده سخن می‌گویند. 

موسیقی جنگی باید هم ملی گرایانه باشد هم جهانی

برنا: اعتقاد دارید موسیقی جنگی در ایران باید ملی‌گرایانه باشد یا انسانی؟ یعنی صرفا باید برای مردم کشور خودمان ساخته می‌شود یا پیامی جهانی داشته باشد؟ 

سخاوت‌دوست: تقابل میان ملی‌گرایی و انسان‌گرایی در هنر الزاما متضاد نیست. این دو وجه می‌توانند در یک اثر هنری به‌طور هم‌زمان حضور داشته باشند و حتی یکدیگر را تقویت کنند. وقتی موسیقی با رویکردی ملی خلق می‌شود، قدرت همبستگی و حس تعلق را در مخاطب داخلی تقویت می‌کند؛ نوعی تمرکز و جهت‌گیری روشن ایجاد می‌شود که می‌تواند در شرایط خاص همچون دفاع یا بحران، بسیار موثر و لازم باشد. 

در عین حال اگر یک اثر هنری از منظر انسانی و جهانی به موضوع بنگرد می‌تواند با دایره‌ گسترده‌تری از مخاطبان در سراسر جهان ارتباط برقرار کند. به باور من، موسیقی جنگی در ایران باید هر دوی این جنبه‌ها را در خود داشته باشد؛ هم روایت‌گر ایران، ایرانی، تمامیت ارضی و دفاع مشروع باشد و هم بتواند این مفاهیم را در قالبی ارائه دهد که از مرزها عبور کند و به درکی جهانی از رنج، مقاومت و انسانیت برسد. در واقع آنچه اهمیت دارد، ظرافت در ترکیب این دو نگاه است؛ آثاری که از دل یک سرزمین و مردم می‌جوشند اما طوری روایت می‌شوند که دل دیگر ملت‌ها را نیز بلرزانند. این ترکیب نه‌تنها ممکن است بلکه به‌گمان من ضروری است. 

برنا: چالش‌های ساخت موسیقی در زمان جنگ چیست؟ 

سخاوت‌دوست: مهم‌ترین چالش ساخت موسیقی در زمان جنگ، مسئله تمرکز کافی روی موضوع است که به دلیل تبعات روانی و حتی گاهی فَراروان‌شناختی جنگ، تمرکز هنرمند به طرق مختلف کاهش پیدا می‌کند. از طرفی حجم عظیم مصیبت‌ها و اندوهی که هنرمند به واسطه از دست دادن عزیزان، سربازان وطن و هموطنان خود تجربه می‌کند، می‌تواند تاثیر عمیقی بر توانایی و تمرکز او داشته باشد. با این حال، این چالش‌ها اگر با مدیریت درست همراه شوند، ممکن است به جوهر اصلی و عمیق کار آهنگساز در زمان جنگ کمک کرده و انرژی و خلاقیت لازم را برای خلق آثار تاثیرگذار فراهم کنند. 

ممنوعیت اجرای موسیقی در تلویزیون قابل قبول نیست

برنا: با توجه به این‌که در روزهای جنگ ما شاهد انتشار قطعه‌هایی از همایون شجريان، محسن چاوشی، محمد معتمدی، سالار عقیلی در کنار اجراهایی زنده و خیابانی از علی قمصری و ارکسترسمفونیک و…. بودیم، بگویید موسیقی معاصر ما تا چه اندازه آمادگی روایت این جنگ را دارد و اجراهایی این چنین در دل این بحران‌ها چه اندازه اهمیت دارد؟ 

سخاوت‌دوست: تمام اجراهایی که نام بردید، بسیار تاثیرگذار، امیدبخش و در نوع خود موجب ایجاد حس همبستگی میان مردم و هنرمندان بودند. به نظر من اگر سیستم فرهنگی کشور به‌ویژه در حوزه موسیقی تنگ‌نظری‌های خود را کنار بگذارد و با هنرمندان این عرصه در تمامی شاخه‌ها ارتباط عمیق‌تری برقرار کند حتی در سطح شبکه ملی شرایطی فراهم شود تا حرف‌ها، دغدغه‌ها و مشکلات آن‌ها بازتاب پیدا کند می‌توانیم شاهد این باشیم که در چنین شرایط بحرانی که کشور به همبستگی نیاز دارد با صلابت و برنامه‌ریزی بیشتر و بهتر به این موضوع بپردازیم. این مسئله مستلزم آن است که سیستم فرهنگی کشور موسیقی را واقعا جدی بگیرد. 

به هر حال می‌دانیم که همچنان اجراهای گروه‌های موسیقی به‌خصوص موسیقی ایرانی در تلویزیون ممنوع است و محدودیت‌هایی برای موسیقی در ایران وجود دارد که به هیچ وجه قابل قبول نیست. در چنین وضعیتی مسئولان فرهنگی باید متوجه شوند که موسیقی چگونه می‌تواند نقشی نجات‌بخش ایفا کند. به نظر من اگر نگرشی عمیق‌تر نسبت به وضعیت موسیقی کشور شکل بگیرد این اجراها می‌توانند با برنامه‌ریزی دقیق‌تر و هماهنگی بسیار گسترده‌تری به‌صورت موثرتری در کشور سازماندهی شوند. 

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir