به گزارش ایلنا، امیر امیری مهریاد، در این نشست گفت: بهانه‌ی سکوت فیلمی است که با امکانات مینی‌مالیستی و به شکلی تجربی ساخته شده است که به موقعیت یک شهروند معمولی در دوران کرونا می‌پردازد؛ دوران انزوا، تنهایی و دوری خویشاوندان، دوستان و حتی اعضای یک خانواده از همدیگر، دوران اندوه و غم‌های فراموش شده.

وی ادامه داد: بخش اعظم فیلم در یک خودروی سواری می‌گذرد و از این نظر فیلم به ژانر فیلم‌های خودرو تعلق دارد، فیلم‌هایی که عموم صحنه‌های آنها در داخل ماشین می‌گذرد. نمونه شاخص آنها فیلم ده اثر عباس کیارستمی است که یکی از نقاط اوج سینمای مینیمالیستی در تاریخ سینما به شمار می‌رود.

امیری افزود: دراین ژانر معمولاً از پنجره‌های جانبی پنجره جلو چپ راست و عقب به عنوان قاب‌های دکوپاژ استفاده می‌شود و اساساً خودرو در این نوع فیلم‌ها سینمای متحرکی تصور می‌شود که هر کدام از پنجره‌های آن برای مسافری که آنجا می‌نشیند قابی است رو به بیرون که پرده سینما را به شکلی پدیدارشناختی برای مسافر تداعی می‌کند.

وی تاکید کرد: رحمانی از امکانات این ژانر استفاده کرده و در عین حال از ژانر فیلم‌های خودرو آشنایی زدایی کرده است، به این صورت که در اغلب فیلم‌های ژانر خودرو مسافران با همدیگر یا با راننده تاکسی وارد مکالمه و ارتباط می‌شوند اما در این فیلم هیچ کدام از مسافران نه با همدیگر و نه با راننده گفتگویی دو طرفه ندارند، گاهی یکی از مسافران با راننده صحبت می‌کند اما راننده ماسک سفید به چهره زده است و پاسخ هیچ کدام از سوالات و گفتگوهای مسافران را نمی‌دهد و تنها در فکر رساندن آنان به مقصدشان است.

این مولف کتب سینمایی افزود: با اینکه در طول فیلم راننده شخصیت ثابت و به نوعی اصلی فیلم به شمار می‌رود اما کمترین حضور را در قاب دوربین دارد، حضور او اغلب در پشت دوربین است و دکوپاژ کار به گونه‌ای است که تماشاگر به جای راننده می‌نشیند و شاهد حضور مسافران و گفتگوهایشان با تلفنی است که عموماً با آن صحبت می‌کنند. فیلم به شکلی نمادین دوران کرونا را تصویر بخشی کرده است به این صورت که در این دوران آدم‌ها با هم هیچ ارتباطی ندارند و تک تک در ماشین می‌نشینند و با هیچ شخصیت واقعی در ارتباط نیستند.

 وی تصریح کرد: پایان غم انگیز فیلم و استفاده از تصاویر آرشیوی مردگان بیماری کرونا تاثیری عمیق بر مخاطب می‌گذارد. مخاطبی که در ناخودآگاه جمعی‌اش بارها این تصاویر را از شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها و وبلاگ‌های خبری مشاهده کرده بود.

«بهانه سکوت» بهانه ای برای از بین بردن بی اعتنایی به سینمای مستقل است

رحمانی نیز گفت: «بهانه سکوت» بهانه ای بود که در ساختار نفوذ ناپذیر بودن سینمای بدنه و بی اعتنایی به سینمای مستقل که حقیقتا خالی از سرمایه مادی است و در عوض سرشار از استعداد و فکر تازه و نوگرایی محض است، وارد شوم .

وی ادامه داد: فیلم در جدال  بین  مرگ و زندگی مثل پاندول ساعت حرکت می کند. گاهی چرخش به گرایش دارد و گاهی به زندگی تعلق  دارد. اینگونه  فیلم ها که واکاوی تقربیا دقیق بستر واقعی اجتماع ما را نشانه گرفته را با بی تفاوتی و عدم حمایت  به قهقرا  می کشانند.  

 وی تصریح کرد: با هزینه کم فیلم ساختن، اراده آهنین می خواهد. در کارهای خودم سفر ذهنی را با هزینه اندک به واقعیت مملوس  و قابل درک تبدیل می کنم. قهرمانان فیلم هایم سفر را به عنوان تحول و تحرک پذیرا هستند، من هم با کنکاش درسفر به دستاوردهای عینی و ذهنی دست می یابم.

رحمانی گفت: در سینما  بازیگرهای قدرتمند و تکنیکی را دوست دارم روی پرده نقره ای ببینم اما هنگام ساختن فیلم هایم خیلی اصرار دارم که با فوت وفن مخاطب را مجذوب خود نکنند بلکه با زندگی کردن و کمترین نشانه تکنیکی در دل مخاطب  خودشان را جای بدهند.

وی در پایان گفت: این فیلم در اوج کرونای مرگبار تصویر برداری شد و ما برای ثبت تاریخی و شکار لحظه ها به ماندگاری فیلم تلاش مضاعف با خطر پذیری بالا به خرج دادیم، حتی در حین تصویر برداری نیز چند بازیگر کرونا گرفتند. این فیلم  شاید یکی از معدود فیلم های داستانی دوران کرونا لقب بگیرد، چون آن سالها حتی کسی شهامت بیرون رفتن از خانه را نداشت، با همه مصائب به همت عاشقان واقعی سینما موفق شدیم تا لحظات ماندگاری را خلق کنیم.

فیلمساز، در وهله نخست مسئولیتش را به‌مثابه یک شهروند ایفا کرده است

سلیمانی فاخر نیز گفت: رحمانی به‌عنوان یک فیلمساز، در وهله نخست مسئولیت خود را به‌مثابه یک شهروند ایفا کرده است. این‌که او در دل بحران کرونا،  مانند هر شاغل دیگری که خود را ملزم به انجام کاری می دانست، جسارت به خرج داده و درباره مسأله روز جامعه‌اش فیلم ساخته، جای تقدیر دارد، حالا اگر این فیلم به اندازه‌ای که باید و شاید کامل نباشد مسئله دیگری است.

وی ادامه داد: بهانه سکوت دربرگیرنده دو مضمون اصلی است؛ از یک سو واکاوی بحران کرونا و دیگری فقدان و ترسی که جامعه را در مواجهه با مرگ فرد و نزدیکان درنوردید، از سوی دیگر، به‌زعم کارگردان، پرداختن به مصائب سینمای مستقل هم مد نظر بوده است اما به نظر می‌رسد این لایه نیازمند پرداخت و دراماتیزه شدن بیشتری بود تا بتواند در سطح مضمون نخست بروز و تاثیرگذاری پیدا کند.

وی ادامه داد: بهانه سکوت را حتی می‌توان در نسبت با کهن‌الگوی سفر هم دید؛ جایی که بهزاد، قهرمان خسته این قصه، ناخواسته در مسیر سفری درونی قرار می‌گیرد. او از دل ترس و بیماری عبور می‌کند تا در نهایت، معنایی دوباره برای زندگی بیابد.

این منتقد افزود: فیلم صرفاً بازنمایی یک برهه تلخ از تاریخ اجتماعی ما نیست،  رحمانی سعی دارد نشان دهد که چگونه این بحران آزمونی برای محک فردی و  اجتماعی است. بهزاد، عصاره‌ای از طبقات فرودست شهری است که حتی در اوج ترس و فقدان، ناچارند بار زندگی را به دوش بکشند. سکوت بهزاد در این فیلم، جلوه‌ای از همان کرامت انسانی است که شاید در روزگار عادی کمتر دیده شود؛ اما در دل بحران، معنا و بزرگی‌اش را عیان می‌کند.



انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir