میراثآریا: در منابع تاریخی آمده است که سه روز پس از واقعه عاشورا، قبیلهای از عرب به نام «بنیاسد» که از نسل اسد بن خزیمه بودند، از حاشیههای حجاز راهی دشت کربلا شدند. در شرایطی که رعب و وحشت از حکومت اموی فضا را آکنده بود، این قبیله با شهامت و ایمان، پیکرهای بیجان امام حسین(ع) و یارانش را از خاک و خون بیرون کشیده و با احترام دفن کردند؛ حرکتی که در حافظه شیعه ماندگار شد و به آیینی نمادین در فرهنگ عاشورایی تبدیل شد.
تهران، صحنه بازخوانی یک حماسه تاریخی
در تهران، بهویژه در محدوده بازار بزرگ و خیابان سرچشمه، دسته عزاداری «بنیاسد» هر ساله در سیزدهم محرم برگزار میشود؛ آیینی که علاوه بر شور عزاداری، حامل بازسازی یک رویداد تاریخی نیز هست. خیابانها از جمعیتی سیاهپوش پر شده و نمادهایی چون شترهای بیسوار، تابوتهای پوشیده، کجاوههای بیپوشش و گهوارههای خالی، صحنههای غربت کربلا را زنده میکند. برخی روی زمین نشستهاند، برخی از پلهای عابر پیاده نظارهگرند و همه، دلباخته لحظههایی هستند که تاریخ را دوباره جان میبخشد.
زنانی که پیشتاز دفن شهدا شدند
یکی از نکات برجسته در روایت دفن پیکرها توسط بنیاسد، پیشقدمی زنان قبیله در این اقدام است. آنان با چادرهای مشکی، بیل، زنبیل و کوزههایی بر سر، به میدان آمدند و مردان را برای تدفین شهدا فرا خواندند. در دستههای امروزی نیز این نقش پررنگ زنان مشهود است. برخی سوار بر شتر، برخی پیاده با ابزارهای نمادین، گویی بازسازی همان لحظات اندوه و شکوه را به نمایش میگذارند. تابوتهایی کوچک با نام شهدا بر دوش زنان، صحنههایی جانگداز و در عین حال پرغرور خلق میکند.
پیشینه در شهرهای ایران؛ شاهرود، اهواز، تهران
سابقه آیین «بنیاسد» در شاهرود و اهواز به حدود دهه ۱۳۴۰ بازمیگردد. در اهواز، عزاداران با عبا و چفیه، اشعاری حزین نظیر «بنیاسد غوغا کنید واویلا / نعش حسین پیدا کنید واویلا» را زمزمه میکنند و بهسوی مساجد محل حرکت مینمایند. در کربلا نیز این مراسم با شکلی متفاوت و ویژه زنان برگزار میشود تا صحنه تدفین شهدا را بازآفرینی کنند.
در تهران، این دسته عزاداری متأثر از هیئتهای عزاداری اهل بازار و فرهنگ عزاداری خوزستان و کربلا، شکل گرفته است. آغاز مسیر از میدان بهارستان و خیابان سرچشمه و حرکت بهسوی بازار تهران، به مراسمی باشکوه و بدل شده که هر ساله عاشقان زیادی را به خود میخواند.
شیر غمگین، نماد رازآلود آیین
یکی از نمادهای خاص دسته بنیاسد، حضور شیر با تنپوشی شبیه به حیوان واقعی است که بر کجاوه نشسته و کاه بر سر میریزد؛ نشانهای از اندوه، بیپناهی و مظلومیت. برخی آن را نمادی از امام سجاد(ع) در کربلا میدانند، که بیمار و غریب، شاهد مصائب اهل بیت بود. برخی دیگر معتقدند که شیر، یگانه حیوانی است که ولایت امیرالمؤمنین(ع) را پذیرفته است؛ از همینرو حضور او در دسته، مفهومی عرفانی و نمادین دارد.
کجاوهها؛ زبان بیزبانان تاریخ
شترهای بیجهاز و کجاوههای بیپوشش، نمادی از کاروان اسیران کربلاست؛ بانوان و کودکان اهل بیت که با غل و زنجیر، از کوفه تا شام رانده شدند. امام سجاد(ع) بر شتری بدون هودج سوار شد، پایش بسته، دلش شکسته و همراهش، سرهای شهیدان در نیزهها بود. در دستههای بنیاسد، این مفاهیم تاریخی با نمایشهایی ساده اما ژرف، یادآوری میشوند.
گهوارهای برای طفل ششماهه تاریخ
در میان این دستهها، گاه گهوارهای خونین یا خالی حمل میشود؛ یادآور علیاصغر(ع)، طفل ششماههای که لبان تشنهاش با تیر سهشعبه شکافته شد. کودکان دیگری نیز با لباسهای سفید و رنگینشده از خون، نمادی از رقیه(س) و دیگر فرزندان شهید خاندان حسین(ع) هستند.
بازتاب ارادت، زبان حماسه
دسته عزاداری بنیاسد نهتنها آیینی سوگوارانه است، بلکه زبانی برای بازگویی یکی از باشکوهترین صحنههای تاریخ است. حضوری نمادین اما ژرف، که غربت شهیدان و عظمت وفاداران را به دل شهرها میکشاند. آنان که در دل خاک پیکر عزیزان رسول خدا را آرام کردند، امروز نیز در حافظه تاریخی ملتها میدرخشند. بنیاسد، آیینهای است از شجاعت، ایمان و وفاداری؛ تا عاشورا تنها روایت اشک نباشد، بلکه قصهای از حضور، حماسه و تاریخ زنده باشد.
انتهای پیام/
source