متن ترانه علی خاتونی میدونم

میدونم‌ ، که‌ بارون بباره ، دلم

کنار تو راه رفتنم‌ رو میخواد

نشونیمو دوباره به ابرا نده

چون میترسم! که یک قطره بارون بیاد

میدونی ، کنار تو بودم ولی

اونیکه حالا روبروشی منم

یه‌ جوری میسوزم تو دلتنگیام

که آتیش میگیره بازم پیرهنم‌

میتونم تو هر دیقه از این سکوت

هزار بار‌ واسه بودنت تب کنم

جهانی رو که بعد تو ریخت به هم

چه جوری میتونم مرتب کنم

چه دردی نشسته رو سینم ببین

چه درد نفس گیر و تب‌داریه

یه بار با تو بارونو راه رفتم و

دیگه لمس این حس تکراریه

میتونم تو هر دیقه از این سکوت

هزار بار‌ واسه بودنت تب کنم

جهانی رو که بعد تو ریخت به هم

چه جوری میتونم مرتب کنم

source

توسط irmusic4.ir