متن ترانه کوروش شاه بهرامی ملکه

رفتی توهم زدی فکر کردی مارو دور بزنی میشی ملکه

رفتی دیدی هیچ خبری نیست ، اینا همش دروغه یه مشت کلکه

حالا از اینجا رونده مونده ، پشت درای بسته مونده

حالا بجز سرخوردگی دیگه هیچی برات باقی نمونده

من بودمو تنهایی ، روزایی ، شب هایی

من بودمو گیتارمو یه مشت شعر غمگین و تنهایی

ولی موندم پای خودم ، ولی موندم رو پاهای خودم

دست خالی ادامه دادم ولی باز موندم جای خودم

تو رفتی ، کندی ، خوردی ، بردی

دو لپی خوردی بردی اما هر چی که بردی

دو دستی بازم پس آوردی

دنیا زد توی سرت ، کارما زد به اون کمرت

فهمیدی دست بالای دست زیاده

هوش و حواس پرید از سرت

فکر کردی خبریه ، بعدش کره عسلیه

اما یهو دیدی بعدش در به دریه بی خبریه

الاخون والاخون اینور شهر اونور شهر دربه دریه

حالا تو موندیو ، تنهاییو یه دنیا پشیمونی

تو موندیو تنهاییو ، خاطرات ویرونی

تو موندیو بی کسیو ، پلی که شد پشت سرت خراب

source

توسط irmusic4.ir