متن ترانه شهریار شاهی ماجرا

بریدم از نبودنت

چرا گمی چرا کمی

کلافه‌م از ندیدنت

چرا همیشه مبهمی

نمی‌کُشی مرا چرا به تیغِ گرم خنده‌ای

تو از شبی که برده‌ای دل مرا برنده‌ای

بیا بیا

دوباره من ببینمت

ببویمت

کمی بمیرم از غمت

بيا ببین

که گریه‌ای فراهمم

برو نمان

تو خنده‌ای و من غمم

فقط نگاه کن مرا

که چشم توست ماجرا

خودت شروع کرده‌ای

خودت تمام کن مرا

نمی‌کُشی مرا چرا

به تیغِ گرم خنده‌ای

تو از شبی که برده‌ای دل مرا برنده‌ای

source

توسط irmusic4.ir