متن آهنگ مشرقی امیرعلی کریمخانی
حالا که سر شد بی درنگ آن روزهای اولین
تن پوشی از جنس فریب بر تن نمودی آفرین
دیگر نمی بینم تورا شیدای خوب و صادقی
شیدای چشمانی که داشت رنگ سیاه مشرقی
گر با دل و جان می شوم بازیچه ی دستان تو
این سمبل وابستگیست دست من و دامان تو
از واژه های کاغذی انبوه شد دیروز من
با قصه های بی کسی سر می شود امروز من
اکنون که دلمشغولی ات شاید نگاه تازه ایست
گاهی که یادم می کنی تسکین بی اندازه ایست
گر بي من آرامي بدان كه بي تو آشوبم ولي
يارا دل سنگي تو با من چه دارد مشكلي ؟
دانلود آهنگ جدید امیرعلی کریمخانی مشرقی با لینک مستقیم
source