به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سید محمود جوادی، پژوهشگر، در یادداشتی به فقر و نگاه دین مبین اسلام به این پدیده اجتماعی پرداخت. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، به این شرح است:

«فقر» و نگاه دین به این پدیده ی تلخ اجتماعی

زندگی آدمی روز به روز از سادگی دورتر می‌شود و این وضعیت، آسایش انسان را رفته‌رفته به خاطر تلاش او برای تأمین پیچیدگی‌های تحمیلی زندگی کمتر می‌کند. حواشی بیهوده زندگی انسان امروزی چنان دغدغه‌های او را افزوده که دوندگی شبانه‌روز او هم نمی‌تواند پاسخگوی زندگی معمولی‌اش باشد. به همین دلیل شاهد مدفون شدن انسان‌های بی‌شماری زیر خط فقر در جای جای دنیا هستیم و انگار پایان برای این وضعیت متصور نیست.

فقر و نداری همیشه نقطه ی مقابل ثروت و دارایی بوده است و یکی از چالش برانگیزترین اتفاقات زندگی هر انسان به شمار می‌رود. تلاش آدمی برای تأمین معاش، مایحتاج خود و خانواده و پس‌انداز لازم با هدف ساختن فردای بهتر، اورا وارد فراز و نشیب‌های فراوانی می‌کند که بسیاری در این فراز و نشیب‌ها کامیاب و بسیاری دیگر نیز ناکام می‌شوند.

فقر پدیده امروز و دیروز نیست بلکه فلسفه‌ای در آن نهفته است که با خلفت انسان و ابتلائات او در این دنیا آمیخته شده است. خداوند متعال در آیه 4 سوره ی بلد می‌فرماید که: «لَقَدۡ خَلَقنَا ٱلإِنسَٰنَ فِی کَبَدٍ»؛ ما انسان را در رنج و سختى آفریدیم، یعنی هدف از خلقت انسان، برای رسیدن او به آسایش در این دنیا نیست بلکه هدف، محک زدن ایمان او در دنیا و حسابرسی اعمالش در سرای آخرت است.

تنگدستی و فقر به صورت عام مبتلا به همه جوامع بشری است و مختص قوم خاصی نیست، با این حال امام علی علیه السلام با علم به احوال مؤمنین، به شیعیان خود چنین می‌فرماید: «هر کس اهل بیت را دوست دارد باید آماده باشد و فقر را به صورت جامه‌ای بر تن کند». ما در این مقاله سعی داریم با نگاهی به آیات، روایات و احادیث، به مقوله فقر بپردازیم و این پدیده تلخ اجتماعی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

فقر؛ بیماری خطرناک اجتماعی

در آموزه‌های دینی، فقر خطرناک‌ترین پدیده اجتماعی دانسته شده تا آنجا که امیرالمومنین علی علیه السلام گسترش فقر و محرومیت، مسبب بزهکاری و کردارهای نادرست و فسادانگیز می‌دانند: «من ابتلی بالفقر فقد ابتلی بأربع خصال: بالضعف فی یقینه، و النقصان فی عقله، و الرقة فی دینه، و قلة الحیاء فی وجهه. فنعوذ باللّه من الفقر»؛ هر کس به تهیدستی مبتلا شود به چهار خصلت مبتلا می شود: ایمانش ضعیف می‌شود، عقل او دچار نقصان می‌شود، دین او سست و حیا و شرمش کم می‌شود، سپس فرمودند: از فقر به خدا پناه می‌بریم.(1)

امیرالمومنین علیه السلام همچنین در باب ارزش بُعد مادی و جایگاه دارایی و بی‌نیازی انسان در غربت، و مذمت فقر و نداری در وطن، می‌فرمایند: «اَلغِنَی فِی الْغُرْبَة وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِی اْلوَطَنِ غُرْبَة»؛ بی‌نیاز در غربت، وطنی است و نیازمند در وطن، غریب است(2)، یعنی انسان بی نیاز هرجا باشد وسایل آسایش برایش فراهم است، ولی فرد نیازمند اگرچه در وطن خود به سر می‌برد، ولی از آنجا که فقیر است باید برای ادامه حیات خود به سوی دیگران دست نیاز دراز کند، تا بتواند زندگی خود را تأمین کند و اگر به این منوال زندگی خود را بگذراند، روزی جامعه و حتی اقوام و بستگان رهایش می کنند. در نتیجه، وطن برای او غربت می‌گردد.

مذمت فقر و نکوهش اظهار آن

فقر، فضیلت یا امری پسندیده نیست که انسان بخواهد آن را توجیه کرده و به آن ببالد، بلکه اقتضایی است که هر مبتلا بهِ باید چاره‌ای برای آن بیابد و خودرا از مهلکه نداریِ فقر نجات دهد. رسول خدا (ص) در باب نکوهش فقر می‌فرماید: «لَوْلا رَحْمَةُ ربّی عَلی فُقَراءِ أمَّتی کادَ الْفَقْرُ أن یَکُونَ کُفْراً»؛ اگر رحمت خداوند بر فقرای امّت من نبود هر آینه فقر، آنها را به کفر می‌کشاند (3).

رسول خدا (ص) همچنین در بیان شدّت ناگوار بودن پدیده ی فقر چنین می‌فرماید: «الْفَقْرُ اشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ»؛ فقر بدتر از قتل است (4). امیرالمومنین علی علیه السلام نیز در بیانی مشابه و در بزرگ بودن بلای فقر چنین می فرماید: «الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْاکبَرُ»؛ فقر، مرگ بزرگ است (5).

امام علی علیه السلام در جایی دیگر، فقر را به چشم دشمنی که باید با آن مقابله کرد می‌بینند و می‌فرمایند: «لو تَمثّل لِیَ الفقرُ رجلاً لَقَتلتُهُ»؛ اگر فقر در نظر من به عنوان یک مرد جلوه می‌کرد، او را می‌کشتم، یا «لو کان الفقرُ رجلاً لَقَتلتُهُ»؛ اگر فقر مرد بود، او را می کشتم (6).

رسول خدا (ص) علاوه بر مذمت فقر و نکوهش آن، نسبت به اظهار فقر هشدار می‌دهد و می‌فرماید: «مَن تفاقر افتقر»؛ کسی که خود را به درویشی زند نیازمند گردد(7). این  در حالی است که قرآن کریم مارا به سخن گفتن درباره نعمت‌ها توصیه می‌کند و می‌فرماید: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»(8)؛ نعمت‏‌هاى خداوند را به یاد آور و آنها را آشکار کن [و به مردم بازگو کن]؛ و طبق رویات و متون دینی بازگو کردن نعمت، نوعی سپاسگزارى محسوب می‌شود و پوشاندن آن کفران‏ نعمت‏ می‌باشد (9).

بر طبق روایات کسی که نان شبش را دارد، حق ندارد اظهار فقر کرده و از دیگران گدایى نماید؛ چنانچه امام صادق(ع) در این زمینه می‌فرماید: «من سأل الناس و عنده قوت ثلاثة ایام، لقی الله عزوجل یوم یلقاه و لیس علی وجهه لحمة»؛ کسی که گدایی کند در حالی که قوت سه روزش را دارد، خداوند را در روز قیامت ملاقات کند در حالی که صورتش هیچ گوشتی ندارد(10). و این تعبیر روایت شاید به این معنا باشد که چنین شخصی نه تنها در دنیا آبروئی ندارد که در آخرت نیز انگشت‌نما خواهد بود. همچنین امیرمؤمنان علی علیه السلام در این زمینه فرمود: «من أظهر فقره أذلّ قدره»؛ هر کس فقر و تهیدستی خود را اظهار کند، قدر و منزلت خود را پست و ناچیز کرده است(11).

توجه به داشته ها و نعمت‌ها

در میان مردم، افراد زیادی هستند که خداوند آنها را مورد عنایت‌های مادی و الطاف بی‌شمار خود قرار داده و آنان را بی نیاز ساخته با این حال آنها تظاهر به نداری می‌کنند. اسلام این خصلت را از رذائل اخلاقی می‌داند و اینگونه افراد را نکوهش می‌کند؛ زیرا خداوند وقتی نعمتی به کسی می‌دهد دوست دارد که آثار نعمت در او نمایان باشد؛ یعنی نعمت را مخفی نکند، چرا که فقر و تفاقر هر دو بد است.

همه ما برای درک بهتر جایگاه مادی خود باید به داشته‌ها و نعمت‌های بی‌شمار الهی که به ما ارزانی شده است، توجه کنیم و به جای اینکه نعمت‌ها و داشته‌های خود را نادیده بگیریم و یا آنها را مخفی کنیم، آثار این نعمت‌ها را در زندگی خود نمایان سازیم. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه می‌فرماید: «انَّ اللَّهَ یُحِبُّ إذا أنْعَمَ علی عَبْدٍ أنْ یَری أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَیْهِ، وَیُبغِضُ البُؤْسَ وَ التَّبَؤُّسَ»؛ هنگامی که خدا به بنده‌ای نعمت داد دوست دارد اثر نعمتش را در او ببیند و در رنج زندگی کردن بنده‌اش را دوست ندارد (12)، بؤس و تبؤّس معنایش همین است که تفاقر کند.

همه افراد اعم از فقیر و ثروتمند باید نسبت به نعمت‌ها و داشته‌های خود از خدای متعال سپاسگزار باشند و هرگز در ناملایمات و ناپایداری‌های زندگی، خود را با بالادست خود مقایسه نکنند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این رابطه می‌فرماید: «أُنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ دُونَکَ وَ لاتَنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ»؛ به پایین دست خود نگاه کن، نه به بالا دست خود (13).

فقر؛ ممدوح یا مذموم؟

شاید فقر برای افرادی خاص فضیلت به حساب آید اما با توجه به احادیث و روایاتی که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده، باید گفت که فقر پدیده‌ای پسندیده و ستایش شده در دین نیست؛ چراکه تحمل فقر و نداری کار هر کسی نیست و اینکه انسان بخواهد ایمان خودرا در شرایط سخت فقر حفظ کند، باید پیوسته با نفس خود مبارزه کند، وگرنه فقر اورا به گناه و بی‌خبری از خدا خواهد کشاند.

در احادیث ما روایاتی هست که فقر را گاهی مدح و گاهی هم مذمّت می‌کند. این توضیح لازم است که این روایات با هم تضاد ندارند، چون روایاتی که فقر را مدح می‌کند یا ناظر به فقر الی اللَّه است، که این آیه به آن اشاره دارد: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»؛ ای مردم شما به خدا محتاج هستید در حالی که او از شما بی‌نیاز و پسندیده است (14)، مطابق این آیه تمام ذرّات وجود ما در تمام عمر از ذات خدا امداد وجود می‌گیرد و یا ناظر به فقر به معنای ساده بودن زندگی است، و إلّا ذات فقر سرچشمه انواع خرافات و بدبختی‌ها و مفاسد است. بنابر این نباید ظاهر متضاد روایات و احادیث را به حساب تناقض آموزه‌های دینی گذاشته شود بلکه باید به شرایط بیان این مطالب توجه داشت تا بتوانیم از این آموزه‌ها برداشت درستی داشته باشم.

برخی از محققان و حدیث پژوهان، این حدیث را به رسول خدا (ص) نسبت می‌دهند که می‌فرماید: «الْفَقْرُ سَوادُ الوَجْهِ فِی الدّارَیْنِ»؛ فقر سیاه رویی در دنیا و آخرت است (15). گرچه معنا و بار این حدیث کمی تکان دهنده و ظاهر آن با برخی از احادیث درباره فقر در تضاد است اما می توان از آن به اثرات مخرب فقر در دنیا (ضعف ایمان و میل به گناه) و تبعات آن در آخرت برداشت کرد؛ لذا اشکال گرفتن از این حدیث و نسبت دادن تناقض به آن با سایر احادیث مربوط به فقر، وارد نیست.

در میان اصحاب پیامر اکرم (ص) اباذر یکی از اصحاب صفه (16) و از فقیرترین یاران پیامبر (ص) بود که همه ی عمر خودرا در شرایط دشوار زندگی گذراند. روزی به امام حسن مجتبى(ع) درباره نگاه اباذر به فقر گفته شد که اباذر مى گفت: «الفَقْرُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الغِنى وَالسُقْمُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الصِحَّةِ»؛ فقر و تنگدستى را از بى نیازى، و بیمارى را از تندرستى و سلامتى بیشتر دوست دارم. حضرت فرمودند: «رَحِمَ اللّه ُ أَباذَرَ، أَمّا أَنَا أَقُولُ: مَنِ اتَّکَلَ عَلى حُسْنِ إخْتِیارِاللّه ِ لَمْ یَتَمَنَّ أَنَّهُ فِی غَیْرِ الْحالَةِ الَّتِی إخْتارَاللّه ُ لَهُ، وَهَذا حَدُّ الوُقُوفِ عَلى الرِّضا بِما تَصَرَّفَ بِهِ الْقَضاءُ»؛ خداوند ابوذر را رحمت کند امّا من مى گویم: آن کس که بر حسن اختیار خداوند اعتماد کند، چیزى را نمى طلبد که جز خداوند برایش انتخاب کرده باشد. و این است معناى خشنودى در برابر حکم خداوند(سبحان) (17).

فقرا؛ محبوب انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام

دین از انسان می خواهد در شرائط فقر توکل خود را از دست ندهد و به کارهای ناپسندی مانند ابراز و اظهار فقر نپردازد، بلکه باید صبر و شکیبایی را الگوی خود قرار داده و با قناعت ‌پیشگی دست نیاز به طرف غیر معبود دراز نکند.

آنها باید توجه داشته باشند که صبر و رضایت او از دیدگاه پروردگار متعال مخفی نخواهد ماند و در ازای آن حتماً مأجور خواهند بود؛ چنانچه طبق روایات: «فردای قیامت همۀ زاهدان و عابدان از تقصیر خود عذر می خواهند، در حالی که حق تعالی خود از فقیر دلجوئی می کند و می فرماید: ای بندۀ من! دنیا را به تو ندادم، نه از این جهت که دنیا برای تو حیف بود؛ بلکه تو برای دنیا حیف بودی»(18).

هرچند فقرا در دنیا سختی های زیادی را تحمل می‌کنند، اما در عوض قیامت خود را آباد کرده و سال ها زودتر از ثروتمندان به بهشت می روند. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرمود: «فقیرهاى امتم چهل خریف پیش از توانگرانشان به بهشت مى‌‏روند» (19). خریف، فصل پاییز است و مقصود از آن چهل سال است؛ زیرا در هر سال یک پاییز بیش نیست و گذشتِ 40 خریف به معنای گذشتِ 40 سال است.

در مکتب وحیانی اسلام به جای اینکه فقرا در انتظار بهشت و مشتاق آن باشند، بهشت با اشتیاق در انتظار آنان خواهد بود؛ چنانچه پیامبر گرامی اسلام (ص) در این‌باره می‌فرماید: «الفقراء ملوک الجنة و الناس کلهم مشتاقون إلی الجنة و الجنة مشتاقة إلی الفقراء» (20)؛ فقیران پادشاهان بهشتند و مردم همه مشتاق بهشت‌اند اما بهشت مشتاق فقیران است!».

علاوه بر تمامی فضائل و محاسن فوق، لازم به ذکر است که فقرا محبوب انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام نیز هستند. شخصی حضرت علی علیه السلام را به مجلس ولیمه ی ازدواج پسرش دعوت کرد. آقا فرمود: «چه کسانی را دعوت کرده‌ای؟» میزبان، چند تن از اشراف را نام برد. حضرت فرمود: «چرا فقرا را دعوت نکردی؟» میزبان گفت: «امشب شما و کسانی که از آنها نام بردم دعوت هستند، فردا شب هم فقرا را دعوت می‌کنم». حضرت فرمود: «من فقرا را بهتر می شناسم. فردا شب با جمعی از فقرا به خانه تو می‌آیم». شب بعد، حضرت با پنجاه نفر از فقرا به مجلس میزبان رفتند(21).

حق مسلّم فقرا در اموال اغنیا

فقرا در بعد مادی و انفاق در راه خدا مسئولیت کمتری نسبت به اغنیاء دارند، آنها دریافت کننده ی صدقات و زکات هستند در حالیکه اغنیاء به دستور قرآن که می فرماید: «وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ»؛ و همانان که در اموالشان حقى معلوم (آشکار و مسلّم) است، براى سائل و محروم (22)، موظف به پرداخت زکات و خمس و انفاق هستند و وظایف سنگینی در قبال ثروت خود برعهده ی آنان قرار داده شده است.

قرآن کریم دربارۀ ثروتمندانی که حاضر نیستند در راه خدا کمکی به فقرا کنند می فرماید: «ولایَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلَّهِ میراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیر»؛ و آنان که به آنچه خدا به فضل خویش به آنها داده بخل می‌نمایند و حقوق فقیران را از آن مال ادا نمی‌کنند، گمان نکنند که این به سود آنها خواهد بود، بلکه به ضرر آنها است. آن مالی که به آن بخل ورزیده اند روز قیامت زنجیر گردن آنها شود و میراث آسمان‌ها و زمین تنها از آن خدا خواهد بود و خدا به کردار شما آگاه است (23).

اگر نگاهی به سیره زندگی معصومین علیهم السلام بیندازیم می بینیم که آنها هیچ نیازمندی را از در خانه خود دست خالی بر نگرداندند، آنها یا به قدر موجود در خانه به فقیر کمک کرده و یا اینکه اورا برای همیشه بی نیاز می‌کردند.

وظیفه حکومت در تامین معیشت مردم

حضرت علی(ع)، که سمبل یک حکومت مبتنی بر عدالت اجتماعی است در ارائه گزارشی از وضعیت حاکمیت خود می فرمایند: «ما أصْبح بِاْلکوفه أحدٌ إلاّ ناعِماً، إنّ أدْناهُمْ منْزِلةً لیأکلُ مِن البُرِّ و یجْلِسُ فی الظِّلِّ و یشْرب مِنْ ماءِ الفُراتِ…»؛ همه مردم کوفه از رفاه برخوردار گردیدند؛ چون حتی فقیرترین افراد جامعه نان گندم می ‌خورند و سرپناه مناسب دارند و از آب سالم می‌نوشند. نتیجه اینکه امام علی علیه السلام ماحصل حکومت و گزارش چندساله حکومتش را روی «معیشت مردم» عنوان می ‌کند (24).

یکی از وظایف دولت اسلامی در حوزه اقتصادی، تامین رفاه و عدالت اجتماعی است؛ رفاه عمومی تعبیری است معطوف به وضعیت اقتصادی که حفظ کرامت انسانی و مسئولیت‌‌پذیری افراد جامعه در قبال یکدیگر و ارتقای توانمندی ‌ها از اهداف آن است.

همچنان که امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه 53 نهج‌البلاغه به مالک اشتر رفاه و گشایش عمومی را وظیفه حکومت اسلامی برشمرده و می فرماید: «ثمّ‌الله‌الله فِی الطّبقةِ السُّفْلی مِن الّذِین لا حِیلة لهُمْ، مِن الْمساکینِ والْمُحْتاجِین و…»، یعنی اینکه حکومت اسلامى باید به وضعیت اشخاص طبقه ضعیف و مساکین و نیازمندان که هیچ چاره و گشایشی در حل مشکلات معیشتی خود ندارند رسیدگی نماید.

خداوند به همه فقرا و نیازمندان رزق و روزی فراوان بدهد و اگر صلاح دنیا و آخرت آنها در فقر و تنگدستی باشد، خدا به این عزیزان صبر، قناعت و مناعت طبع عطا کند و آنها را نسبت به قضای الهی راضی گرداند.

منابع:

1- جامع السعادات نویسنده : النراقی، المولى محمد مهدی جلد2 صفحه 84
2- نهج البلاغه : حکمت 56
3- میزان الحکمه، ج 7، ص 498
4- جامع الأخبار : 299 / 816
5- تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام , جلد 1 , صفحه214
6- علی امام المتقین، ج2، ص45 و 46؛ محاضرات عقائدیة، ج1، ص77؛ روائع نهج البلاغه(جرج جرداق)، ص233؛ الإمام علی صوت العدالة الإنسانیة، ص341
7- تحف العقول، حکمت 45
8- سورۀ ضحی: آیۀ 11
9- ترجمۀ بحارالانوار: ج 17، ص 34
10- بحارالانوار: ج 99، ص 154
11- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم: ص 623
12- تحف العقول، حکمت 158
13- شرح غرر الحکم، محقق خوانساری: ج 67، ص 173
14- سوره فاطر، آیه 15
15- عوالی اللآلی : 1 / 40 / 40
16- اصحاب صُفّه گروهی از مهاجرین و از یاران رسول خدا (ص) بودند که پس از هجرت به مدینه، به‌خاطر ازدست‌دادن یا رهاکردن خانه و اموال و جایگاه خود در مکه، با پذیرش فقر به عبادت و تعلیم و تعلم و جهاد روی آوردند
17- تاریخ الخلفاء، ص191؛ تهذیب، ابن عساکر، ج4، ص217
18- معراج السعادة: ج 3، ص 292
19- اصول کافی، ترجمه کمره ای: ج 5، ص 604
20- میزان الحکمة: ح 15795
21- احلی من العسل: ج2، ص 1002
22- سوره معارج، آیه 24 و 25
23- سورۀ آل عمران: آیۀ 180
24ـ بحارالانوار، ج40، ص 327

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir