هدیه حدادیاصل- فیلم سینمایی «صیاد» برشی از زندگی شهید صیاد شیرازی است که در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و رونمایی شد. این فیلم به کارگردانی جواد افشار، نویسندگی حسین تراب نژاد و تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی از بیستم فروردین ماه به صورت سراسری در سینماهای کشور اکران شده است.
به بهانه اکران فیلم سینمایی «صیاد» در سینماها، با جواد افشار؛ کارگردانی این اثر سینمایی گفتگو کردهایم.
بازگشتم به سینما با «صیاد»، پاسخی به یک دغدغه قدیمی بود
برنا: با توجه به اینکه سالها در فضای سریالسازی فعالیت داشتید، چه عاملی باعث شد بعد از ۱۶ سال، دوباره به سینمای بلند برگردید، آنهم با فیلمی درباره شهید صیاد شیرازی؟
افشار: علاقه اصلی من همواره سینما بوده است. از همان آغاز نیز مسیرم را با سینما شروع کردم و رشته تحصیلیام نیز سینما بود. اما شرایطی پیش آمد که یکی پس از دیگری، پیشنهاد ساخت سریالها مطرح میشد؛ سریالهایی که بعضا آثار بسیار ارزشمندی بودند و دغدغههایی در دلشان داشتند که با دغدغههای شخصی من همراستا بود. همین شد که به تدریج، بیشتر درگیر تولید سریال شدم.
میدانید که سریالسازی زمان زیادی را از ما میگیرد؛ گاه یک سال و حتی بیشتر. بهعنوان نمونه، سریال «کیمیا» که تا امروز شاید نظیر آن را از نظر حجم و زمان ساخت کمتر دیده باشیم یا سریالهای دیگر من، چون «آنام» با نزدیک به هفتاد قسمت، «گاندو» با حدود هفتاد قسمت و سریال جدیدم «ناریا» با نزدیک به شصت قسمت، زمان زیادی را برای ساخت میخواهد. همچنین سریالهای مناسبتی ماه رمضان که فشردگی خاص خود را دارند، همه و همه باعث شد که کمتر مجالی برای حضور در سینما داشته باشم.
با این حال، سینما همیشه یکی از دغدغههای اصلی من بوده و هست و در این سالها تلاشم بر این بوده که بیشتر به کارهای سینمایی بپردازم. پروژه «صیاد» نیز حاصل گفتوگوهایی بود که پیشتر با محمدرضا شفیعی درباره آن داشتیم. از آنجا که علاقه بسیاری به این کار داشتم، وقتی دعوت به همکاری شدم، با کمال میل پذیرفتم و حضور در این پروژه را یکی از افتخارات خود میدانم.
صیاد را با همه دغدغهها و تعارضهای انسانیاش به تصویر کشیدیم
برنا: روایت بخشی از زندگی یکی از فرماندهان مهم نظامی ایران، آن هم با رویکردی شخصی و روانشناختی، جسارت زیادی میطلبد. چه شد که تصمیم گرفتید این زاویه را برای روایت انتخاب کنید؟
افشار: با شناختی که به دست آوردیم، شهید صیاد شیرازی تنها یک چهره نظامی نبود؛ او نمادِ اخلاص، ایثار و تفکر ناب انقلابی در دل ارتش بود. ساخت این فیلم برای من، صرفاً یک پروژه سینمایی نبود، بلکه وظیفهای معنوی در قبال شخصیتی بود که سالها در صفوف مقدم دفاع از این مرز و بوم ایستاد، اما شاید بهاندازهای که شایستهاش بود در ذهن جامعه امروز شناخته نشده باشد.
شهید صیاد تنها در میدانهای جنگ حضور نداشت؛ بلکه در خانواده، در جلسات ستاد و در خلوتِ جانانهاش با خدا، همواره شخصیتی اثرگذار و عمیق بود. ما تلاش کردیم که تنها به ابعاد نظامی او محدود نشویم. نگاهی انسانی به او داشتیم تا مخاطب بتواند با روحیات و باورهای شخصیاش ارتباطی صادقانه برقرار کند. ترکیب این لایههای مختلف در روایت فیلم، برای ما بزرگترین چالش بود.
امروز با نسلی روبهرو هستیم که جنگ را از نزدیک ندیده است، اما میتواند از طریق آثار فرهنگی، با آن دوران ارتباطی معنادار برقرار کند. ساخت چنین فیلمهایی نه برای بازگشت به گذشته، بلکه برای انتقال مفاهیم فداکاری، وطندوستی و مسئولیتپذیری است. این مفاهیم، اگر به درستی منتقل شوند، تنها تاریخ را زنده نگه نمیدارند، بلکه آیندهای روشنتر را نیز میسازند.
از سوی دیگر باید بپذیریم که مخاطب امروز، دیگر با روایتهای ساده قانع نمیشود. باید شخصیتها را با تمام تعارضها و پیچیدگیهایشان به نمایش بگذاریم. شهید صیاد انسانی بود که گاهی با دغدغهها، دلهرهها و تصمیمات سخت روبهرو میشد. همین واقعگرایی، اگر به درستی و با دقت به تصویر کشیده شود، مخاطب را با قهرمانی واقعی مواجه خواهد کرد، نه یک تصویر کلیشهای.
فیلمنامه «صیاد» تلفیقی از واقعیتهای ستادی و شخصیت فردی یک قهرمان است
برنا: نسبت میان روایت شخصیت شهید صیاد شیرازی و مقطعهای حساس تاریخی-نظامی ایران در فیلم چگونه تنظیم شده است؟
افشار: حسین ترابنژاد به عنوان نویسنده در این مرحله تلاشهای بسیاری کرد و انصافاً باید گفت که کار او بسیار دشوار و پیچیده بود. به ویژه اینکه از شخصیتی، چون شهید صیاد شیرازی که بیشتر در ستاد حضور داشت و ارتباطش با مقامات عالیرتبه تصمیمگیر در امور جنگ، بیش از حضور در میدانهای نبرد و کنار نیروها بود، فیلمنامهای طراحی کرد که تمام ابعاد این شخصیت پیچیده را بهخوبی دربرگیرد. در نهایت، این اتفاق مهم با دقت و هوشمندی در فیلم بهخوبی کنترل و تعدیل شد؛ بهطوریکه علاوه بر ارائه شناختی دقیق از بخشهایی از زندگی صیاد، نحوه تعامل و عملکرد او در مواجهه با مقامات عالی رتبه نظامی نیز بهطور شایستهای به نمایش درآمده است.
علی سرابی با فروتنی و درک عمیق به شخصیت شهید صیاد نزدیک شد
برنا: انتخاب علی سرابی برای ایفای نقش شهید صیاد از نقاط کنجکاویبرانگیز فیلم است، با توجه به اینکه تجربه قبلی در نقشهای دفاع مقدسی نداشت. از روند انتخاب و آمادهسازی او برای نقش بگویید.
افشار: انتخاب بازیگر برای نقش شهید صیاد یکی از سرنوشتسازترین و دشوارترین تصمیمات ما بود. ما بهدنبال فردی بودیم که نهتنها از نظر ظاهری، بلکه از نظر روحیه و نگرش به مسائل نیز به این شخصیت بزرگ نزدیک باشد. در نهایت، بازیگری را انتخاب کردیم که با دقت و مطالعات فراوان وارد نقش شد و با فروتنی و درکی عمیق، تلاش کرد تا با تمام وجود، خود را به این شخصیت متعالی نزدیک کند و از آن اصالت و واقعیت را به تصویر بکشد.
بازی مارال بنیآدم به خلق سکانسهای ماندگار انجامید
برنا: حضور مارال بنیآدم به عنوان همسر شهید صیاد و کنارهگیریاش از پروژه زخم کاری، بازتابهایی داشت. این نقش چه ویژگیهایی داشت که باعث چنین انتخابی از سوی او شد؟
افشار: در مورد حضور خانم مارال بنیآدم و جدایی ایشان از پروژه، شاید بهترین مرجع برای پاسخ، خود ایشان باشند. با این حال، ایفای نقش همسر شهید صیاد توسط مارال، یکی از دغدغههای اساسی و مهم ما بود که خوشبختانه بهخوبی محقق شد. این انتخاب، یکی از اتفاقات درخشان فیلم بود که منجر به خلق برخی از شاهسکانسهای بینظیر شد که با این دو عزیز در کنار هم، به یادماندنی و خاص از آب درآمد. این لحظات برای من بسیار ارزشمند و دوستداشتنی هستند.
جلوههای ویژه و فضاسازی دقیق، فیلم را باورپذیرتر کرد
برنا: از نظر جلوههای میدانی، چهرهپردازی و طراحی صحنه، فیلم از دقت بالایی برخوردار است. چقدر روی بازآفرینی دقیق فضای دوران جنگ و جزئیات نظامی تمرکز داشتید؟
افشار: در خصوص فضاسازی، جلوههای ویژه و بهویژه آنچه که به باورپذیری سکانسهای مربوط به دهههای گذشته مربوط میشد، این مساله یکی از دغدغههای اصلی من بود. خوشبختانه تجاربی که در گذشته در این زمینهها کسب کرده بودم، کمک کرد تا بتوانم با همکاری همکاران عزیزم، از جمله دکتر شجاعی و تیم فوقالعادهشان، گروه تولید و تهیه و همچنین گروه کارگردانی، فضاسازیهایی خلق کنیم که به باورپذیری بیشتر فیلم کمک کند. با این تلاشها، توانستیم ارتباطی مؤثر و صمیمی با مخاطب برقرار کنیم و سکانسها بهشکلی به یاد ماندنی و طبیعی به نمایش درآید.
برای رسیدن به این هدف، تمام سعیمان این بود که از لوکیشنهای واقعی و جغرافیایی مرتبط با داستان استفاده کنیم. مناطق مختلفی در غرب کشور و اطراف کرمان برای این امر انتخاب شد و این همراستایی با واقعیتهای تاریخی، در نهایت به تحقق آنچه که شما اشاره کردید، انجامید.
انتهای پیام/
source