به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ هفدهمین دوره جشنواره موسیقی نواحی ایران از پنجم اردیبهشت در بندرعباس آغاز شد؛ اما موسیقی پیش از آنکه به صحنه برسد، در اتاقهای هتل جریان گرفته بود. هنرمندان از استانهای مختلف، پیش از اجرا، در راهروها تمرین میکردند و صداها از لای درهای نیمهباز بیرون میزد. خبرنگاران و نوازندگان کنار هم، در فضای هتلی که انگار نقش پشتصحنهی نادیدهی جشنواره را داشت، روز را شروع کردند.
تبلیغات شهری کمرمق بود. چند بیلبورد کوچک در نقاطی از شهر دیده میشد که برای چنین رویدادی بسیار ناچیز بود.
جنوب، فارس و ضرباهنگ حماسه
نخستین گروه، نوبان از بندر کنگ بود. با لباسهای سفید و اجرایی مفصل، صدای جنوب را به جشنواره آوردند. ضربآهنگ ملایم و جزئیات دقیق اجرایشان حس آشنای خلیج را در سالن پخش کرد. بدون شتاب، با ریتمی آرام، اما مؤثر، طنین بندر را به گوش رساندند.
این گروه با ارائه دو سبک موسیقی مختلف «تحلیل یا خیالی» و «بناتی یاحربی»، بخشی از میراث موسیقایی هرمزگان را به نمایش گذاشت.
سپس سعید جعفرزاده از فارس، با نیِ دندانی روی صحنه آمد. تکنوازیاش از موسیقی محلی فارس رنگ گرفته بود، اما حس و ساختارش حالتی کلاسیک پیدا کرده بود. اجرایی بیکلام که گفتنیهای زیادی داشت. آرام، درونگرایانه و دقیق.
بعد از او، دونوازی قشقایی با نقاره و کرنا وارد فضا شد. صدایی که ناگهان ضرب گرفت و کوبید. حسی حماسی در سالن پیچید؛ انگار صدای کوچ ایل یا آغاز یک نبرد در کوهستانهای زاگرس. اجرا بیشتر از آنکه ملودیمحور باشد، ریتم و انرژی بود.
آنها همچنین در پایان این اجرا، آهنگ معروف «ای ایران» را برای حاضران زمزمه کردند.
از کتولی تا زار/ آیینهایی که زندهاند، اگر ببینیمشان
چهارمین گروه، «سِیلم» از مازندران بود؛ با سازهایی، چون کمانچه و نقاره و آوازی به سبک کتولی. اجرا ساده، اما مؤثر بود و در لحظاتی توانست فضای سالن را به حالوهوای جنگلهای شمال نزدیک کند. تحرک در ریتمها، و صراحت در بیان، ویژگی اصلی اجرای آنها بود.
گروه پنجم، گروه عیسی بلوچ با نام «زهیر» از بلوچستان بود که اجرای آیینی «زار» را با مقام «سرآب» روی صحنه آورد. موسیقیای آیینی که در گذشته هنگام بردن داماد به حمام نواخته میشد. ترکیب سازها و تکرار ریتمها، فضایی نیمهخلسه ایجاد کرد. اجرایی کمکلام، اما پُر از حس عبور، گذار و پالایش.
گروه بعدی، «مِستاک پَهنه» از ایرانشهر بود. آنها با قطعات کردی و اجرای نادر نیکنژاد، سالن را تکان دادند. ضربآهنگها سنگین و کوبنده بودند و اگرچه از سیستان و بلوچستان آمده بودند، صدایشان کوهستان را یادآوری میکرد. اجرایی قدرتمند و مستقیم.
پس از اجرای این گروه از خداداد شکلزهی از سیستان و بلوچستان، عاشیق رمضانعلی خدابندهلو از زنجان و سعید جعفرزاده از مرودشت تجلیل شد.
در ادامه ولی کمری با هوریخوانی روی صحنه رفت. آوازی با ریشههای باستانی که کمتر شنیده میشود. صدایی خشن و در عین حال زنده. اجرایی که بیشتر به یک سند زنده شبیه بود تا برنامهای نمایشی. تماشاگران با دقت گوش میدادند، حتی اگر معنای دقیق هر نغمه را نمیدانستند.
پس از آن، میلاد صادقی از قوم بختیاری اجرای مقامخوانیاش را آغاز کرد. صدایش پرطنین، ریتمها تند و واژهها بومی. مخاطب با او همراه شد، و ضرباهنگ دست زدنها با ضرب موسیقی ترکیب شد. اجرایی پرهیجان که حس حضور در مراسمی واقعی را منتقل میکرد.
از آشیق آذربایجان تا سنتهای خراسان
آشیق رمضانعلی خدابندهلو از زنجان با تکنوازی سادهاش، سادگی موسیقی آذری را به نمایش گذاشت. اجرایی بدون هیاهو، اما اثرگذار. موسیقیاش مثل حرفی بود که آرام گفته میشود و در دل مینشیند.
آخرین گروه، ابوالوفا از خراسان رضوی بود. اجرایی دلنشین که با ریتم آرام و انسجام گروهی، شب اول جشنواره را به خوبی بست. ملودیها همدلی و آرامش خاصی داشتند و انتخاب مناسبی برای پایان شب بودند.
لالاییها کجای جشنوارهاند؟
در میان تمام رنگها، صداها و اقلیمهایی که شب اول جشنواره را شکل دادند، جای یک صدا خالی بود؛ صدای زنانه. هیچ زن نوازنده یا خوانندهای روی صحنه نیامد؛ نه در گروهها، نه بهصورت مستقل. در حالی که بخش بزرگی از موسیقی نواحی ایران، چه در مقامخوانیهای لری و کردی و چه در آوازهای جنوبی و لالاییهای خراسان، بر دوش زنان ایستاده است. غیبت آنها نه فقط یک نقصان اجرایی، بلکه حذفی نگرانکننده در روایتیست که ادعای تنوع و جامعیت دارد. حالا باید دید شبهای آینده، این غیبت جبران خواهد شد یا نه؛ و آیا جشنواره میخواهد صدای کامل اقوام را به گوش برساند، یا تنها نیمی از آن را.
صدای اقوام در گوشهای بیخبر/ کوچه را دیدند، بندر را نه!
در حالی که جشنواره موسیقی نواحی با چنین گسترهای از رنگ و صدا در بندرعباس در حال برگزاری است، همزمان فستیوال “کوچه” در بوشهر نیز جریان دارد؛ رویدادی که توانسته توجه رسانهها و فضای مجازی را به خوبی به خود جلب کند و با استقبال چشمگیر مواجه شود. اما جشنواره نواحی، با وجود حضور اینهمه گروه شاخص و متنوع از اقوام مختلف، در سکوت نسبی خبری آغاز شد. در گفتوگوهای کوتاه و صمیمانه با مردم شهر، خیلیها اصلاً از برگزاری آن خبر نداشتند. این برای موسیقی اقوام و روایتهای زندهای که با زحمت حفظ شدهاند، اتفاق خوبی نیست. موسیقی نواحی، اگر شنیده نشود، به مرور در خاطرهها محو خواهد شد؛ و این جشنواره، بیش از هر چیز نیاز دارد که دیده، فهمیده و پشتیبانی شود.
source