به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این روزها صحبتهای بسیاری درباره سریال «پایتخت» و تأثیرات کمنظیر آن بر بازگشت تودههای مردم ـ یا همان مخاطبان گریزان از تلویزیون ـ در جریان است، اثری که توانسته است در دورانی که رسانههای دیجیتال، بهراحتی در دسترس عموم قرار گرفتهاند، نقش بیبدیلی ایفا کند.
وقتی صحبت از کاهش چشمگیر مصرف اینترنت در ساعات پخش «پایتخت» میشود، یا گزارشهایی از کمبود آنتن تلویزیون در بازار به گوش میرسد، همه به یک نتیجه مشخص میرسند؛ تلویزیون همچنان به «پایتخت» و آثار مشابه آن نیاز دارد تا بتواند در فضای رقابتی کنونی، خود را بازتعریف و تثبیت کند.
در گزارشهای اخیر تسنیم، نکات مهمی درباره پیامهای فرهنگی و اجتماعی این مجموعه و استقبال گسترده مخاطبان از آن، به مدیران صداوسیما منتقل شده است. شبهایی که سایر شبکههای تلویزیونی، سریالهایی چون «قول مردونه» از شبکه سه و یا فصل دیگری از «ستایش» را از آیفیلم پخش میکنند، انتخاب اول و بیرقیب بسیاری از بینندگان، تنها یک گزینه است؛ پایتخت7.
آمار و ارقام منتشرشده نیز بهخوبی فاصله معنادار این سریال با دیگر مجموعههای تلویزیونی را نشان میدهد. اگر تصور کنیم که موفقیت «پایتخت» تنها بهخاطر ماهیت طنز آن است، قطعاً دچار اشتباه شدهایم، چرا که سریالهای دیگری نظیر «قول مردونه» نیز در ژانر طنز نوروزی ساخته و پخش شدند، اما هرگز با چنین سطحی از استقبال مواجه نشدند، پیش از آن هم، مجموعه «بدل» بهکارگردانی علیرضا مسعودی (علی مشهدی) نتوانست چنین تأثیری بر مخاطب بگذارد.
سریال «قول مردونه» ـ شبکه سه
با نگاهی به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، میتوان دریافت که «پایتخت» به یک معجزه رسانهای تبدیل شده است؛ پدیدهای که باید آن را مستقل از سایر تولیدات تلویزیون بررسی و تحلیل کرد. هرچند سریالهایی مانند «نونخ» نیز تا حدودی توانستهاند در این مسیر حرکت کنند، اما پایتخت همچنان در جایگاه خاصی ایستاده است.
این استقبال نشان میدهد که مردم به فرهنگ بومی و ملی خود علاقهمندند، و هر زمان که سریالی در راستای این فرهنگ تولید شود، با اشتیاق ویژهای آن را دنبال میکنند، بنابراین، سطح مخاطب تلویزیون در دوران پخش «پایتخت» قابل مقایسه با گذشته نیست، و این موضوع باید زنگ هشداری برای مدیران رسانه ملّی باشد تا اجازه ندهند تب «پایتخت» فروکش کند.
در همین رابطه، گفتوگویی داشتیم با شهرام خرازیها ـ کارشناس ارشد مدیریت رسانه، منتقد سینما و عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران ـ که نکاتی قابل توجه درباره چرایی موفقیت «پایتخت» مطرح کرد. از نگاه او، این مجموعه توانسته است الگویی کارآمد برای بازسازی رابطه تلویزیون با مخاطب فراهم آورد؛ الگویی که باید بهصورت جدی در دستور کار مدیران و سیاستگذاران رسانه ملّی قرار گیرد.
پایتخت؛ گنجینهای ماندگار در ویترین تلویزیون
خرازیها در ابتدای گفتوگو با اشاره به اهمیت هویتی این مجموعه تأکید کرد: پایتخت حالوهوای نوستالژیک و فضای ایرانی دارد که مخاطب را جذب میکند. این سریال مانند یک گنجینه باستانی است که باید در موزهها نگهداری شود. پایتخت یک برند شده است و دیگر فقط یک مجموعه تلویزیونی نیست، بلکه نماد یک فرهنگ است، در واقع شخصیتهای این مجموعه چون عضوی از خانوادههای ایرانی هستند: «نقشها برای مردم ملموساند؛ خواهر، برادر، دایی، عمه، پسرخاله…، همه تبدیل به بخشی از زندگی مخاطب شدهاند.
پیشرفت فنی و تولید حرفهای/ هلیشاتهایی موفق
یکی از نکات مهم در موفقیت این سریال، ارتقاء فنی آن در هر فصل است. خرازیها با تأکید بر کیفیت تولید «پایتخت» توضیح میدهد: در هر فصل، از نظر تکنیک تصویربرداری پیشرفت چشمگیری داریم، از نماهای هوایی گرفته تا طراحی صحنههای پرهزینه که در تلویزیون کمتر سابقه دارد، این یعنی تلویزیون برای پایتخت هزینه میکند، و نتیجهاش را هم میبیند، نمونهاش نماهای هلیشاتی است که برای سریال تدارک دیده شده است و بهنظر میرسد هزینه تهیه این هلیشاتها، بالا باشد.
او همچنین به تفاوت آشکار بودجه در این سریال و سایر تولیدات تلویزیون اشاره میکند: در پایتخت، جیب صداوسیما باز است، اما در سایر سریالها معمولاً اینگونه نیست، این تفاوت باعث شده است که پایتخت از نظر تکنیکی و حتی در پرداخت به جزئیات، یک سر و گردن بالاتر باشد.
مخاطبشناسی و روایت غیرمستقیم اخلاق
خرازیها یکی از عوامل اصلی جذب مخاطب را نحوه انتقال پیام در پایتخت میداند: سریال بهصورت مستقیم درس اخلاق نمیدهد، اخلاق را محترمانه و غیرمستقیم منتقل میکند، حتی شوخیهای جنسی و جسورانهاش هم در پرده است، بهطوری که فقط مخاطب بزرگسال متوجه میشود، این نوع برخورد با مخاطب، هوشمندانه است.
شخصیتپردازی؛ از کاریکاتور تا واقعیت
بهخلاف دیدگاه رایج که شخصیتهای «پایتخت» را صرفاً کاریکاتوری میدانند، خرازیها معتقد است عمق شخصیتها در لایههای زیرین نهفته است: در نگاه اول، این شخصیتها ساده و اغراقشده بهنظر میرسند، اما وقتی دقیقتر مینگریم، متوجه میشویم هرکدام شناسنامه دارند. آنها صرفاً ابزار طنز نیستند، بلکه بخشی از واقعیت جامعهاند.
مخاطب بینالمللی و نقش «تاجیکستان»
خرازیها از هوشمندی سریال در فصل هفتم هم تقدیر میکند: محسن تنابنده با اشاره به تاجیکستان، از یک موقعیت فرهنگی و زبانی مشترک استفاده کرده است. مردم تاجیک از این بازتاب خوشحالاند و سریال را از آن خود میدانند. استقبال مردم خارج از کشور، حتی هنرمندان لسآنجلسی، گواه موفقیت بینالمللی این مجموعه است.
تلویزیون از همین الآن باید به فکر «پایتخت»های بعدی باشد
خرازیها ضمن ابراز امیدواری درباره ادامهدار بودن مسیر موفقیت «پایتخت» میگوید: امیدوارم این موفقیت تب زودگذر نباشد، تلویزیون باید از این مسیر الگو بگیرد، سریالهایی مانند «نونخ» نشان دادهاند که میتوان در قالب بومی، مردمی و باکیفیت کار کرد. پایتخت اثبات کرده است هم در برندسازی سریالی و هم در تکرار موفقیت میتوان موفق بود. سریال «پایتخت» نهتنها سرگرمکننده، بلکه بهنوعی آینهای از جامعه ایرانیاست، سریالی که با تکیه بر نوستالژی، خردهفرهنگهای محلی، شخصیتپردازی قوی، طنز هوشمندانه و تولید فنی استاندارد توانسته است به برند ملی تبدیل شود. شاید در شرایطی که تلویزیون با بحران مخاطب مواجه است، راه نجات در بازگشت به همین الگوهای موفق باشد.
«پایتخت»؛ رقیبی قدرتمند برای شبکه نمایش خانگی
خرازیها در ادامه گفتوگو با خبرنگار تسنیم به شرایط رقابتی میان تلویزیون و شبکه نمایش خانگی اشاره و اضافه کرد: تلویزیون اگر میخواهد نجات پیدا کند، باید از نمایش خانگی درس بگیرد؛ در جذب و درک مخاطب. نمایش خانگی امروز روی پای خودش ایستاده است، اما آنچه پایتخت را متمایز میکند، دسترسی آسان و رایگان آن است، همین مسئله باعث شده است با وجود رقابت شدید، هنوز هم مردم به آن رجوع کنند.
او همچنین سابقهدار بودن این مجموعه را عاملی دیگر در موفقیتش دانست و گفت: پایتخت حالا در نسخه هفتم خود به بلوغ رسیده است، مثل سریالهای شبکه نمایش خانگی که چند فصل دارند و مخاطب با آنها خو گرفته است، پایتخت هم مسبوق به سابقه است و مردم آن را همچون بخشی از زندگی خود دنبال میکنند.
طنز پایتخت؛ جایی میان اخلاق و جسارت
یکی از نقاط قوت پایتخت از دید خرازیها، رویکرد غیرمستقیم آن به مسائل اخلاقی است: بهخلاف بسیاری از سریالها که به فضای نصیحتی گرفتار میشوند، پایتخت پیامهای اخلاقی را با زبان غیرمستقیم منتقل میکند، حتی در برخی شوخیهای جنسی یا دوپهلو، مرزهای اخلاق را رعایت میکند، اما در عین حال با زبانی پنهان، مخاطب بزرگسال را درگیر میسازد؛ مثل شوخی معروف با سوراخ سقف خانه.
شخصیتهایی که مردم را جذب کردند
او همچنین از شخصیتهای «پایتخت» دفاع میکند؛ کاراکترهایی که در نگاه اول ممکن است کاریکاتوری بهنظر برسند، اما عمقی قابل توجه دارند: شخصیتهای سریال با وجود ظاهر طنزآمیزشان، شناسنامهدارند، آنها فقط وسیلهای برای خنداندن نیستند، بلکه بخشی از روح و فرهنگ مردم ایران را بازتاب میدهند.
پایتخت؛ واسطه آشتی مخاطب با تلویزیون
«پایتخت» بهباور خرازیها، توانسته است مخاطب گریزان از تلویزیون را دوباره به قاب ملی برگرداند: مگر میشود یک برند ملی مثل پایتخت ادامه پیدا نکند و مردم استقبال نکنند؟ پایتخت مخاطبی را که سالها از تلویزیون فاصله گرفته بود، دوباره جذب کرد. ما بهجای یک، به دو پایتخت در سال نیاز داریم!
استقبال ایرانیان خارج از کشور
او همچنین از استقبال ایرانیان خارج از کشور از پایتخت میگوید: خیلی کم پیش میآید سریالی در داخل و خارج از کشور تا این حد دیده شود، حتی خوانندگان لسآنجلسی در مصاحبههای زنده از علاقهشان به پایتخت گفتهاند، این یعنی پایتخت دامنهای فراتر از مرزها یافته است.
از پایتخت تا نونخ؛ برندسازی موفق تلویزیون
در پایان، خرازیها به سریال «نونخ» بهعنوان نمونهای موفق از تقلید درست از پایتخت اشاره میکند: نونخ هم با تکیه بر فرهنگ بومی توانسته است جای خودش را باز کند، فصلهای بعدی آن هم تولید شده و بسیار موفق بودهاند، این نشان میدهد تلویزیون در برندسازی سریالی و حتی مشابهسازی برندهای موفق میتواند عملکرد درخشانی داشته باشد.
انتهای پیام/+
source