جهان در چشم مولانا زندانی ست که روح آدمی را در خود محبوس کرده است و کار مهم آدمیزاده این است که تونلی از این تاریکخانه به سوی روشنایی آزادی حفر کند.

– پرداختیم.

امروز می خواهیم بدانیم 10 شاعر بزرگ ایرانی چه نگاهی به زندگی داشته اند و معنای زندگی از منظر آنها چه بوده است؟ پرسش از معنای زندگی، یکی از بنیادین ترین پرسش های انسانی است؛ پرسشی که در دل تاریخ، فلسفه و ادبیات پیوسته تکرار شده و پاسخ هایی گوناگون، گاه در لفافه ای از رمز و راز، گاه در کلامی ساده اما ژرف، به خود دیده است.

در ادبیات فارسی، به ویژه در شعر، این پرسش جایگاهی والا دارد.

شاعران ایرانی، با طبعی لطیف و ذهنی جوینده، هر یک به گونه ای خاص به آن پرداخته اند؛ گاه از دریچه عرفان، گاه با زبان عشق، گاه در قالب تأملات اخلاقی و فلسفی.

1.

مولانا جلال الدین محمد بلخی: زندگی، هجرت روح به سوی حقیقت اول از همه سراغ مولانا می رویم؛ شخصیتی که نمی توان درباره معنای زندگی سخن گفت و او را نادیده گرفت.

مولانا زندگی را سفری روحانی می بیند؛ هجرتی از ظواهر فریبنده ی دنیا به سوی اصل و حقیقت وجود.

او انسان را روحی می داند که از مأوای اصلی خود جدا افتاده و در تمنای بازگشت، ناله سرایی می کند.

source

توسط irmusic4.ir