متن ترانه معین توانا گرفتارت شدم
عاشقم حال عجیبی در دلم دارم
برده ای هوش از سرم کردی گرفتارم
جان به جان من کنی دست بر نمیدارم گلم
هر چه بیشتر می کنی نازت خریدارم گلم
همچو ماه روشنی در این شب تارم
تا سحر از فکر تو بی خواب و بیدارم
آمدی تا که شوی آرام جان من گلم
شاعرانه می شود باران کنار هم گلم
من گرفتارت شدم
محو چشمانت شدم
بس که با احساسی تو درگیر احساست شدم
من گرفتارت شدم
همدم و یارت شدم
تو فقط لب تر کن یک عمر بیمارت شدم
امشب از عشق تو دیوانه شدم وای دلم
آتشم می سوزم از عشق تو ای وای دلم
عاشقم چون دلبر ساده دلی دارم
عشق شیرینم شدی کردی گرفتارم
من گرفتارت شدم…
source