متن ترانه هامان غم غربت
چه حسرتی نشاندی به قلب بی قرارم
تو رفتی و میلی به زندگی ندارم غمت طناب دارم
آز آن همه امیدو سرور و عشق رویا
نمانده در بساطم برای من به جز آه در این دو روز دنیا
تو یک نفر که رفته ای تمام این جهان من خلوت شد
پس از تو قاب عکس تو فقط نشست و با من صحبت شد
تهی ز خانه رفتی و ندانمت کجای این دنیایی
ولی بجای تو ببین که قلب من پر از غم غربت شد
تو رفته ای ولی ز دل نمیروی
درون دفترم ترانه میشوی
فغان که عشق تو همیشگی نشد
ولی دمیغمت کیشه ای نشد
تو یک نفر که رفته ای تمام این جهان من خلوت شد
پس از تو قاب عکس تو فقط نشست و با من صحبت شد
تهی ز خانه رفتی و ندانمت کجای این دنیایی
ولی بجای تو ببین که قلب من پر از غم غربت شد
source