متن ترانه بابک راکت رقص باد

یه حس و حال عجیب

یه رقص باد شدید

یه آدم غربتی

با چند ورق کاغذ خط خطی

به مغزی که سرده نداره هیچ صحبتی

دیگه نمونده فرصتی میری سمت مرگ سرعتی

نداری هیچ قدرتی نداری هیچ شهرتی

توی یه شهر غریب میدی خودتو فریب

فکرت داغون میزنی قدم آروم

هوا سرده میزنه نم بارون

چشاتو بستی خیلی پر دردی

خیلی پرتی نداری هیچ حرفی

با چشای بسته با یه دلی خسته

نگاهی که سرده فراموشت کرده

قدم میزنی آروم با یه ذهن داغون

هوا سرده میزنه نم بارون

باز آروم چشام بسته شد

باز آروم پلکام خسته شد

چشام بسته پلکام خسته

عشقم رفته برنگشته

دستام سرده باز می‌لرزه

حسم رفته برنگشته

هوا ابری حالم غمگین

چشام سنگین مثل برفه

پاهام بی حس نگام زیر چشم

به عکس روی قاب رنگی

از دلتنگی بغل کردم

لباس تنت رو که فراموش نکردم

بازم پر دردم

باز آروم چشام بسته شد

باز آروم پلکام خسته شد

source

توسط irmusic4.ir