به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از ارکان مهم هنر امروز، هنر کلاسیک است که بر اساس چهارچوب و مولفههای مهم و مشخص ایجاد شده است. تمام هنرها از نقاشی و مجسمهسازی تا نویسندگی و تئاتر و سینما همگی مسیری تحت عنوان عصر کلاسیک را از سر گذراندهاند. واقعیت این است که هنر کلاسیک همچنان زنده است و این مانایی را باید در به روز شدن آثار و امروزی شدن آنها بر اساس دغدغههای زمانه جستجو کرد. در تئاتر این رویه وجود دارد هرچند تئاتریها نسبت به گذشته کمتر به سراغ نمایشنامههای کلاسیک میروند. بدون شک اجرای چنین آثاری برای مخاطبان امروز به تغییرات امروزی نیاز دارند که آن را باید به مقوله اقتباس مرتبط دانست. گاه به گاه میبینیم که نویسندگان و کارگردان های تئاتر حتی نسلهای جدیدتر به سراغ درامهای کلاسیک میروند اما در میان آنها برخی از بقیه پیچیدهتر و چندلایه تر هستند. نمونه این دست کارها را باید در آثار درامنویسی چون ویلیام شکسپیر، برتولت برشت و برخی دیگر جستجو کرد. در میان چنین آثاری نیز برخی نمایشنامهها دارای اهمیت بیشتری هستند؛ به این دلیل که بیشتر اجرا شدهاند یا اینکه افراد برجسته و نامیتر آنها را روی صحنه بردهاند.
به طور مثال «رمئو و ژولیت» نوشته ویلیام شکسپیر یکی از همین آثار است. این اثر بارها در ایران و دیگر کشورها روی صحنه رفته و نسخههای سینمایی آن نیز ساخته شده است.
آرمین حمدیپوریکی از کارگردانهایی است که نمایش «رومئو و ژولیت» را در چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر روی صحنه برد. این اثر نوشته دانیال احمدزاده و احمدرضا علینژاد، در بخش آثار صحنهای ویژه جشنواره تئاتر فجر امسال روی صحنه رفت.
آرمین حمدی پور درباره این اثر و جزییات اجرای آن با ایلنا گفتگو کرد.
با توجه به اینکه نمایشتان بر اساس «رومئو و ژولیت» ویلیام شکسپیر نوشته شده، درباره شباهتها و تفاوتهایی که در اثر نهایی، ایجاد کردهاید، توضیح دهید.
در پاسخ به سوال شما باید بگویم آنچه ما به صورت مشترک نوشتهایم با اثر خیلی تفاوتهای زیادی دارد. من و دوستانی که همراهم بودند بر اسای اتفاق اصلی آمدین و اساس و بیس داستان را در شش اپیزود نوشتیم که اتفاقات هر اپیزود در فضاها و جهانهایی مختلف رخ میدهد. ما در نمایشمان جهانهای مختلفی را روایت میکنیم.
براساس اطلاعات ارائه شده در پوستر و بروشور، متن را به صورت مشترک و سه نفره نوشتهاید. کمی درباره این موضوع توضیح دهید.
همانطور که میدانید متن را سه نفره نوشته ایم. این روال در پروسه تمرینهایی که داشتیم کامل شد. یعنی طی تمرینات هر آنچه اتفاق میافتاد مدنظر قرار میگرفت و در ادامه به متن نهایی رسیدیم. در طول تمرینات به مرور نمایشنامه کامل و کاملتر شد تا اینکه در نهایت به متن فعلی رسیدیم.
پرداختن به متن های کلاسیکی چون آثار ویلیام شکسپیر و حتی اقتباس از آنها کار راحتی نیست؛ به این دلیل که معمولا حساسیتهای زیادی نسبت به این دسته آثار از سوی هنرمندان و منتقدان وجود دارد. اصلا چه شد که به سراغ نمایشنامهای از شکسپیر رفتید؟ آن هم «رمئو و ژولیت»؟ میتوانستید به متنی راحتتر اکتفا کنید.
شخصا به نوعی آثار شکسپیر را دوست دارم و اتفاقا کار قبلیام نیز برداشت متفاوتی از «هملت» شکسپیر بود. بله خودم به آثار شکسپیر علاقه دارم و دوست داشتم و دوست دارم که همچنان این رویه را ادامه بدم. اصولا دوست دارم روی متنهای قدیمی و خیلی کلاسیک کار کنم تا جهانی امروزی پیدا کنند. این آداپته شدن بر اساس زمانه و شرایطی است که ما در آن زیست میکنیم، به نظرم این رویه، کاری جالب و چالشی جذاب است.
این روزها کمتر با کارگردانی مواجهیم که به متون کلاسیک اهمیت بدهد. مخصوصا نسلهای جدید (شاید به دلیل عدم شناخت کافی) به اجرای آثار کلاسیک و اقتباسهایی از آنها علاقهای ندارند. در اینباره چه نظری دارید؟
باید بگویم متون کلاسیک به طور کلی بسیار غنی هستند. در پاسخ به سوالتان هم باید بگویم به نظر من نمایشنامهنویسی در ایران آنقدرها قوت ندارد. نمایشنامههای ایرانی که اغلب اورجینال هستند در درام دارای ضعفهایی هستند. از سویی من خودم در رابطه با تئاتر دغدغههای اجرایی و فرمی دارم؛ تا فرم و محتوا. لذا ترجیح میدهم یک بستر و منبع قوی داشته باشم تا به این واسطه فرم اجرا و ایدههایم را پیاده کنم. به نظرم متنهای درامنویسانی چون آنتوان چخوف، ویلیام شکسپیر با اینکه سالها و دههها از نگارش و اجرای آنها گذشته، هنوز قابل اجرا هستند.
چنین آثاری همچنان حرفهایی برای گفتن دارند. این دسته از آثار اگر امروزی شوند مخاطبان بیشتری خواهند داشت. گفتید متن نمایش «رمئو و ژولیت» را سه نفره نوشتهاید. این روند دشوار نبود؟ معمولا اینگونه است که تئاتریها نهایتا دو نفره به نوشتن یک اثر میپردازند و همکاری سه نفره مرسوم نیست.
بله متن را سه نفره نوشتهایم. آن دو نفر دستیارانم نیز هستند. اتفاق خوبی که رخ داد این بود که میتوانستیم در طول تمرینات ایدهها را جمعآوری کنیم. این دوستان از همان ابتدا در کنارم حضور داشتند و اینگونه نبود که متن از قبل نوشته شده باشد و ما فقط آن را تمرین کنیم. طی روندی که داشتیم همان جلسات تمرینی را به متن تبدیل میکردیم و به اجرا نزدیک و نزدیکتر میشدیم. تلاش ما در همین جهت بود. با توجه به اینکه اثر فضاهای متفاوتی دارد، هرکدام از ما به بخشی توجه داشتیم که آن را بیش از بقیه میشناختیم و میتوانستیم آن را نگارش کنیم.
خودتان میدانید که کار تیمی در تئاتر دشوار است؛ کمی از روند و زمان تمرینات بگویید. آیا از ابتدا به حضور و اجرا در جشنواره فکر میکردید یا اجرای عموم برایتان اهمیت داشت؟
این پروسه برای ما کارگاهی بود. الان سه سال است که در شهر شیراز کارگاههایی دارم تحت عنوان ساختن. بازیگران متقاضی در این کارگاهها ثبت نام میکنند. این کارگاه دو بخش است. یک بخش آن مربوط به آموزش است و بخش دیگر نیز تولید یک اثر با بهرهگیری از همان بچههایی است که در کارگاه آموزش حضور یافتهاند. این توضیح را دادم تا بگویم با بهرهگیری از همین بچهها نمایش «رومئو و ژولیت» را تمرین و اجرا کردیم.
مقوله آموزش تا چه حد با تولیداتی که دارید مرتبط است؟
به هر حال آموزش در تمرینات و روند تولید یک نمایش بسیار دخیل است. و اینکه اکثر اتفاقات در نمایش طی تمرینات شکل میگیرند و آموزش هم در این امر دخیل است. به همین دلیل است که گفتم پروسه تولید نمایش «رومئو و ژولیت» بر اساس یک روند کارگاهی بوده است. در نهایت همه این عوامل باعث میشوند پروسه تمرین تا اجرای نمایش طولانی باشد. هم نمایش فعلی و هم اثر قبلی چنین رویهای داشتند و زمانی طولانی به آنها اختصاص داده شد.
البته تئاتریهای شهرستان بر خلاف بچههای تهران زمانی طولانی را به تمرینات یک نمایش اختصاص میدهند. در نهایت تمرینات و اجرای «رومئو و ژولیت» چقدر از شما زمان گرفت؟
برای تمرین تا اجرای نمایش «رومئو و ژولیت» یک سال و دو ماه یا یک سال و سه ماه زمان صرف شد.
اینکه از افرادی بهره میبرید که خود آموزششان دادهاید، اتفاق بسیار خوبی است. در گذشته این روال برای استادان و آموزشگاههای معتبر بسیار جدی بود و حال اینطور نیست.
با شما موافقم. بر اساس تجربیاتم طی این روال در اثر فعلی و دیگر نمایشهایی که در جشنوارهها یا شیراز به روی صحنه میروند بازیگرانی را به عرصه تئاتر وارده کرده و به این واسطه برای معرفی آنها به جامعه هنری تلاش کردهام. تا به امروز تعدادی از بازیگران کارگاههای قبلی، معرفی شدهاند و حال مشغول فعالیت هستند.
کلا شیوه تئاتر کار کردن برای شما اینگونه است که یک متن را به سرانجام میرسانید یا دو یا چند کار را با هم انجام میدهید؟
اینگونهام که اگر یک کار را شروع کنم، تمرکزم روی همان کار خواهد بود. بخصوص با وجود متنهای نویسندهای چون شکسپیر. اینطور کارها سنگین هستند و خب شما حساب کنید تمرین با پانزده بازیگر با متنی چون «رومئو و ژولیت» چه دشواریهایی دارد. این موضوع را هم در نظر داشته باشید که به معنی واقعی من این بچهها را انتخاب نکردهام؛ بلکه آنها بودهاند که کارگاه مرا انتخاب کردهاند. بدون شک طی کردن چنین مسیری برای رساندن یک نمایش به اجرا پروسهای زمانبر خواهد بود که تمرکز بیشتری میطلبد.
در تهران این روال کمی متفاوت است و معمولا تئاتریهای فعالتر چه بازیگران چه کارگردانها یا نویسندهها چند پروژه را با هم جلو میبرند.
بله درست است و خب آنها شاید بیشتر بعد مالی قضیه برایشان، اهمیت دارد. شخصا با چنین رویهای موافق نیستم و به نظرم این اهمیت بخش مالیِ ماجرا، کیفیت کار را پایین میآورد. با اینکه کیفیت کار اولویت نباشد، موافق نیستم.
اتفاقی که امسال برایتان رخ داده حضور نمایش «رومئو و ژولیت» در بخش ویژهی چهل و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است.
ما قبل از حضور در جشنواره تئاتر فجر به مدت سی شب در شیراز اجرای عمومی داشتیم. بعد هم تصمیم گرفتیم در جشنواره استانی شرکت کنیم. طی حضور در جشنواره استانی نمایشمان اثر اول و برگزیده این رویداد شد.
اما در این برگزیده شدن در جدول جشنواره قید نشده بود.
بله همینطور است. نمایش ما در ابتدا در بخش برگزیدههای استانی قبول نشد و زمانی که لیست اولیه آمد، ما هم برایمان سوال ایجاد شد. در ادامه تصورم این بود که کارمان کلا در جشنواره پذیرفته نشده است. بعد که بخش ویژه به جشنواره اضافه شد اعلام کردند اثر ما نیز پذیرفته شده و قرار است در بخش ویژه نمایش داده شود.
بخش ویژه نسبت به دیگر بخشهای این رویداد دارای چه تفاوتهایی است و اصولا چه آثاری در آن اجرا شد؟
راستش خودم نیز درباره جزییات این بخش اطلاعات زیادی ندارم. اما این بخش که رقابتی هم هست، به آثار خاصتر اختصاص داشته است. یا اینکه نمایشها، انتخاب دبیر جشنواره بودهاند و یا به آثار منتخب ارزیابان و شوراهای جشنواره اختصاص داشتهاند.
حال که صحبت جشنواره تئاتر فجر پیش آمد کمی بیشتر دراینباره توضیح دهید. چندمین بار است در این رویداد حضور یافتهاید و از تجارب قبلیتان بگویید.
این سومین بار است که در جشنواره تئاتر فجر شرکت میکنم. اولینبار، سال 1395 و همزمان با پنجاه و چهارمین سالگرد تولد خسرو مرادی به جشنواره آمدم. بار دوم که پذیرفته شدیم، نمایشمان برای اجرا آماده نبود و شرایط حضور نداشتیم. اما با این حال اثرمان برگزیده شده بود. امسال نیز برای بار سوم در چهل و سومین دوره جشنواره فجر حضور یافتهام.
کلا حضور در جشنواره تئاتر فجر چقدر برای گروهها تا چه حد اهمیت دارد؟
به نظرم حضور در این جشنواره بخصوص برای بچهها و اعضای گروهم بسیار پر اهمیت است. به این دلیل که اغلب آنها کار اولی هستند. از اینها گذشته جشنواره فجر مهمترین ویترین تئاتر کشورمان است. در رابطه با خودم و اعضای گروه لازم بود که «رومئو و ژولیت» را به نوعی پرزنت کنیم چراکه بر اساس برنامهریزیهایی که داشتهایم، میخواهیم آن را در تهران نیز روی صحنه ببریم.
آیا از میزبانی دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر امسال و نوع برخورد اعضای ستاد و دیگر عوامل برگزاری رضایت داشتید؟
به نظرم همه چیز خوب بود و دوستان دبیرخانه نیز برای موضوعاتی که وجود داشت با ما ارتباط میگرفتند. درست است که گروه ما و دیگر بچههای شهرستان از ابتدا تا انتهای جشنواره حضور نداشتند، اما آن تعاملی که لازمه چنین رویدادهایی است، وجود داشت. موضوع دیگر این بود که سالن ما را بر اساس درخواستی که داشتیم، تغییر دادند. در ابتدا مکانی که به اجرای نمایش «رومئو و ژولیت» اختصاص داده شده بود، سالن قشقایی واقع در مجموعه تئاتر شهر بود که به درخواست ما و شرایط صحنه و اجرای اثرمان، آن را تغییر دادند و نهایتا بر اساس تعاملات صورت گرفته سالن استاد ناظر زاده کرمانی واقع در تماشاخانه ایرانشهر را به ما دادند.
آیا ناگفتهای مانده که دربارهاش صحبت نشده باشد؟
خیر آنچه لازم بود بیان شد. و از شما و رسانهتان بابت توجه به تئاتر شهرستان و نمایشمان، ممنونم.
انتهای پیام/
source