محمدرضا امیرینژاد، سرپرست معاونت صنایعدستی و هنرهای سنتی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان گیلان در یادداشتی نوشت: با نگاهی ژرفاندیشانه به اعماق تاریخ یا فراتر از آن پیش از تاریخ در دوران سنگ و حتی قبل و پس از آن، بخوبی درخواهیم یافت رمز بقا و تداوم حیات هر موجودی در این دنیای پرهیاهو به عوامل متعدد وابسته بوده و در این میان حفظ و احیاء آداب، رسوم و خرده فرهنگهای بازمانده از دل اعصار نیز از این قاعده کلی مستثنی نبوده و چه بسا برای حیات آن، نه یک بهانه بلکه مجموعهای از عوامل مترتب بوده و هر یک به نوبه خویش سهم و نقشی بسزا ایفا کرده است.
اکنون پر واضح است که بشر در دورانهای مختلف باستانشناسی اعم از سنگ، مفرغ، آهن، تاریخی، اسلامی و حتی دوران معاصر برای تأمین معاش، امنیت، ایجاد سرپناه و بطور کلی غلبه بر طبیعت سرکش و سخت رام، دستافزارهای متنوعی از اجناس مختلف ساخته و در مسیر زندگی پرتلاطم، همواره بر ارتقاء کمی و کیفی مصنوعات، از خویش تلاش وافر نشان داده و البته جدای از برخی از ناکامیها، در مجموع میتوان گفت با ابتکار و خلاقیت در بزنگاهها تا حدود بسیار زیادی توانسته گلیم خویش را سالم از آب بیرون آورد.
اینک به درستی باید اذعان کرد که عمر صنایعدستی به درازای خلقت و عمر بشر بر روی کره زمین بوده و فارغ از هر گونه تقسیمبندیهای قراردادی، به واقع بسیاری از ابزار و ادوات باقی مانده از گذشتههای دور، ساخته دست بشر و در جرگه صنایع دستی بازتعریف میشود.
به هر حال در طول تاریخ علیرغم تنگناها و چالشهای فراوان که انسان با شرایط سخت زمان خویش دست و پنجه نرم مسکرده و به قولی با آن دست به گریبان بوده، هر بار با همت و ارادهای پولادین، صنایعدستی را از مرز انحطاط و نیستی دور کرده، چرا که شاید زوال این هنر کاربردی میتوانست زمینه و بستر انقراض نسل بشر را نیز در پی داشته باشد.
با نگاهی به سرگذشت و سیر مراحل تکامل یا انحطاط رشتههای صنایعدستی، بخوبی درخواهیم یافت که در فراز و فرود این صنعت، عوامل متعدد تأثیرگزار بوده و در این راستا بنا به موقعیت، زمان و مکان، برخی از علل را بر برخی دیگر برتری بوده است.
به یقین در گذشتههای دور، صنایعدستی در زمره وسایل و ادوات کاربردی قرار میگرفته که با ارتباط مستقیم با زندگی بشر در تأمین اهداف معیشتی و امنیتی نقشی بسزا ایفا میکرده است.
به فراخور ساخت ابزار و ادوات متنوع در دورانهای مختلف با اجناس متنوع و برای اموری همچون رزم، کشاورزی، دام پروری، شکارگری و صید آبزیان، حکایت از آن داشت که کاربرد وسایل، بیشتر برای زندهمان، تداوم و تسهیل زندگی در شرایط نامساعد دورانهای باستانشناسی بوده و البته بیهیچ توضیحی باید اشاره کرد که هر چه به دورانهای کهنتر بازگردیم صحت این ادعا بر ما ملموستر خواهد بود؛ اگر چه که در این میان نباید چشمها را بر ابزارها و وسایل تزئینی بست، به ویژه آنکه با گذشت زمان و پیشرفت جوامع در طول تاریخ، با مرتفع شدن نیازهای اساسی و ابتدایی انسان، «هر چند به کندی و آهستگی» اما رفته رفته تمایل به ساخت و استفاده از وسایل تزئینی قدرت گرفت و اگر چه نمیتوان به صراحت گفت که سهم وسایل تزئینی در صنعت دست از ابزار و ادوات کاربردی مورد نیاز روزمرهی جوامع بیشتر است اما (با احتیاط نظر) میتوان گفت درصد این سهم برابر و وزانت زیورآلات به هیچ وجه کمتر از اهمیت وسایل کاربردی نخواهد بود.
اینک با همه این تفاسیر و پس از آنکه بر ما مبرهن آمد با توجه به شرایط زندگی، جنبه کاربردی خلق آثار دستی بر جنبه هنری آن در دوران باستان رجحان مطلق داشته است، بنظر با پیشرفت تکنولوژی و غلبه انسان بر طبیعت، کم کم منظر کاربردی صنایع رنگ باخت و برعکس بیشتر بر جنبههای فرهنگی و هنری آن افزوده شد؛ آنچنان که به دلیل تنوع تولیدات، کاربردی و مقرون به صرفه نبودن، برخی از رشتههای صنایع دستی در طول زمان منقرض و متأسفانه گرد فراموشی بر جبین آن نقش بسته است.
بیتردید امروز مهمترین عامل در پرداختن به صنایع دستی «اینامانت ارزشمند به یادگارمانده از پیشینیان» عشق و علاقه وصف ناشدنی هنرمندان بوده و بنظر سایر دلایل با فاصله بسیار در مراحل بعدی قرار دارند. ابتدا عشق، ذوق و سلیقه و پس از آن ابتکار، خلاقیت، مهارت و نوآوری قویترین معجون درهم تنیدهای است که اشتیاق انسان را برای پرداختن به صنایع دستی افزوده تا با صیانت از میراث ناملموس نیاکان، امانتایشان را سالم به نسلهای آینده واسپارند.
همچنین اشاره به این نکته ظریف خالی از لطف نخواهد بود که اگر چه عشق و علاقه شرط لازم برای توجه و روی آوردن نسل جوان به صنایعدستی است اما تضمین و شرط کافی برای حیات رشتههای صنایعدستی نبوده و لذا آنجا که پرداختن به صنایعدستی برای بسیاری از هنرمندان تنها شغل و درآمد محسوب میشود، ایجاد زمینه و بستر به منظور عرصه محصولات در بازارهای داخلی و بخصوص خارجی بر متولیان امر فرض بوده که هرچند در این مقال نمیگنجد اما در جای خویش باید به آن پرداخته شود.
در پایان همچنان عقیده بر آن استوار است که علاقه بیحد و حصر و تنها و تنها عشق ورزیدن به میراثفرهنگی ناملموس این سرزمین پرگوهر اهورایی است که میتواند از صنایعدستی گرانبهای آن صیانت کند، آنچنان که پیشینیان به تمام و کمال از عهده این مهم برآمدهاند؛ باشد که با درایت و همت مضاعف، سالهای سال و تا آخرین جنبنده بر روی زمین به استمرار و تداوم آن پایداری شود.
انتهای پیام/
source