متن ترانه بابک راکت بامداد

منو دریاب حاضرم زیر بادبان

منو دریاب عاشقم زیر آفتاب

منو دریاب غایبم زیر داستان

منو دریاب قافلم زیر دستات

تنم بوی خاک داد

زیر آواره بامداد

خاکستر ریختن روی رگهام

تا بیدار شدم از ایهام

خشکیده از برگهای پاییز

پلاسیده از درخت شدم آویز

من تنم بوی خاک داد

شنیدم صدای بادبان

فهمیده از فهمیدنها

درد کشیده از رنجها

آجر توی تاجها

باغبونم توی باغها

سازگار نبودم با سازها

گنگستر پشت نقابها

من شدم آگاه

منو دریاب حاضرم زیر بادبان

منو دریاب عاشقم زیر آفتاب

منو دریاب غایبم زیر داستان

منو دریاب قافلم زیر دستات

حالا آگاه ترینم آگاه ترینم

خدا رسید به وقتش به دادم

ترد شده بودم از دو عالم

روی پام ثابت ایستادم

اره من مجنونه زمانم

پا برهنه و پیادم

وانمود میکنم یه ستارم

هرچی اومد به خیالم

بیدارم کرد من آگاهم

باز بازی با زمانه

وقتی که کردم اراده

با پاهای پیاده

میرفتم سمت ستاره

برگرد به سمتم دوباره

مغزم شده پر از زباله

آگاهم کن دوباره

آگاهم کن دوباره

منو دریاب حاضرم زیر بادبان

منو دریاب عاشقم زیر آفتاب

منو دریاب غایبم زیر داستان

منو دریاب قافلم زیر دستات

source

توسط irmusic4.ir