متن ترانه بهنام مومنی بوسه خاکستری

آخرین دیدار ما با بوسه ای خاکستری

طعم تلخ قصه برگای پاییزی شد

تب آغوشت از آغوش من هجرت کرد و

حسرت داشتن تو بغض غم انگیزی شد

دل از اون خاطره سرده

حاصل عشق تو درده

دردی که درمون نداره

از تو تنها یادگاره

منتظر موندم و از تو مینوشتم

شبی که ستاره رفت ، خورشید اومد

صبح شد و من تورو نداشتم

دل من تنگ و دلت سنگ بود و بازم تو دلم امید میکاشتم

کاشکی من دوست نداشتم،

اون  روزم طی شد و باز شب سر اومد ، سحر شدو

بی تو چشامو هم نزاشتم

باز به در میمونه چشمی که  قدمهای تورو

رو اون میزاشتم کاشکی من دوستت نداشتم

دل از اون خاطره سرده حاصل عشق تو درده

دردی که درمون نداره

از تو تنها یادگاره

source

توسط irmusic4.ir