متن ترانه حسین ناظمی لباس عشق
تو با تمام جان کشانده ای مرا به قلبت
نرو مرا رها نکن میان بغض و حسرت
چه عاشقانه با من همسفر شدی تو ای عشق
چه بی بهانه با منی نگار من سرت سلامت
دو چشم تو تمام هستیِ من است
صدای تو شراب مستیِ من است
بخوان مرا گناه آن به گردن من
به جنگ من بیا که ارتش دلم
عقب نشست که ریخت سنگرم به هم
بیا بپوش لباس عشق بر تن من
کمان چشم های تو به سمت قلب من رها شد
تمام زخم های من به مرهم تنت دوا شد
جوانه زد تمام ساقه های من به ریشه ی تو
من التماس شبنمم برای لمس شیشه ی تو
دو چشم تو تمام هستیِ من است
صدای تو شراب مستیِ من است
بخوان مرا گناه آن به گردن من
به جنگ من بیا که ارتش دلم
عقب نشست که ریخت سنگرم به هم
بیا بپوش لباس عشق بر تن من
source