متن ترانه خلیل مدادی حال پاییز

گرمی نگاه تو نیس

همه جا سرد شده

داشتمت، ندارمت!

همین برام درد شده

بی تو باز قدم زدن، منم و خش خش برگا

غم گرفته همه جا رو

بس که بارون زده

گفته بودم عاشقُ

دستِ بارون نده

می بینی با رفتنت چطور رسیدم ته دنیا

حال پاییزُ عاشق می فهمه

عشق نباشه، پاییز بی رحمه

روزاتو فقط مثل من بشمار

خسته میشی از تکرار و تکرار

پشت شیشه‌ی بخار گرفته

اسمت همیشه حک میشه

گفتی که بر نمی گردی

اما باز دلم دو به شک میشه

دنبال یه شمع می گردم

بلکه روشن بکنه دنیامو

با چه حالی می گذرونم

بی تو این شبهامو

حال پاییزُ عاشق می فهمه

عشق نباشه، پاییز بی رحمه

روزاتو فقط مثل من بشمار

خسته میشی از تکرار و تکرار

source

توسط irmusic4.ir