به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ عمار تفتی، بازیگر، نویسنده و کارگردان که این روزها نمایش «دردنوشان» را در تماشاخانه دا روی صحنه دارد، درباره فرایند خلاقیت و چالش‌های ساخت این نمایش و همچنین تأثیر ارتعاشات بر مخاطب صحبت کرد. در ادامه گفت‌وگوی تفتی با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ درخصوص ارتباط تنگاتنگ میان اشعار سعدی و موسیقی و همچنین پیام عمیقی که نمایش به مخاطبان منتقل می‌کند، اشاره دارد.

 

برنا: ایده‌ نمایش دردنوشان از کجا شروع شد؟ 

 

تفتی: ایده‌ این نمایش از جایی شروع شد که یکی آمد و گفت باید چیزی بسازیم که فرکانس غزلیات سعدی در آن جریان داشته باشد. واقعاً جالب بود؛ عطار یک فرکانسی دارد که با فرکانس حافظ متفاوت است، سعدی یک فرکانسی دارد که با فرکانس مولوی فرق می‌کند. حتی فرکانس خراسانی‌ها با فارسی‌ها تفاوت دارد. ایده‌ی ابتدایی این بود که نمایشی را به صحنه ببریم که همه‌چیز حول محور فرکانس بچرخد. 

 

«دردنوشان» نمایشی است که به زخم‌های مشترک می‌پردازد

 

برنا: فرکانس، چه نقشی در نمایش شما دارد؟ 

 

تفتی: همانطور که گفتم در این نمایش ما روی فرکانس کار می‌کنیم؛ تمام کار ما روی فرکانس می‌چرخد. ارتعاشاتی تولید می‌کنیم و این ارتعاشات به تماشاگر منتقل می‌شود. امسال یک کاسه آواز به ماجرا اضافه کرده‌ایم که یک فرکانس جدید به صحنه آورده است. ارتعاش صحنه، ارتعاش نور و حتی ارتعاش تصاویر، همه بر روی تماشاگر تأثیر می‌گذارند. این ارتعاشات به نوعی باعث می‌شوند که تماشاگر با نمایش ارتباط برقرار کند و ممکن است زخم‌های خودش را پیدا کند. 

 

برنا: چطور تماشاگر با این ارتعاشات ارتباط برقرار می‌کند؟ 

 

تفتی: اگر تماشاگر بداند زخمش کجاست، ارتعاش به همان قسمت می‌رود و کمک می‌کند. بدن تماشاگر خودش این ارتعاش را به جاهایی که نیاز دارد هدایت می‌کند. اگر تماشاگر آگاه باشد، این ارتعاشات به او کمک می‌کنند تا زخم‌های خودش را پیدا کند. من دست روی درد مشترک گذاشته‌ام، دردی که همه ما تجربه کرده‌ایم. مثلاً کودکان در سن ۵ تا ۶ سالگی فکر می‌کنند که نکند فرزند واقعی خانواده نباشند؛ این یک تصور مشترک در همه جای دنیاست. 

 

عشق همان نیروی برپا دارنده جهان است

 

برنا: در جهان مدرن، انسان مدرن می‌خواهد بدون دچارشدگی عشق را تجربه کند. به نظر می‌رسد عشق موضوع مهمی در نمایش شماست. تعریف عمار تفتی از عشق چیست؟ 

 

تفتی: عشق نیروی بی‌همتایی است که جهان بر مدار آن می‌گردد. به قول شاعر در ازل پرتوی حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد … 

 

در ازل یعنی زمانی که هیچ‌چیز نبود، پرتو حسنت (یعنی فروغ نیکویی‌ات) دمید و خواست نمایان شود. این موضوع در سطح کیهانی هم همین‌طور است؛ در منظومه‌ی شمسی، خورشید با چندین سیاره به دور خود می‌چرخد. اما این فقط یک منظومه است، میلیون‌ها منظومه دیگر وجود دارد که کهکشان‌ها را تشکیل می‌دهند. کهکشان راه شیری که ما در آن زندگی می‌کنیم، یکی از آن میلیون‌ها کهکشان است. هر یک از این کهکشان‌ها نیز به دور دیگری می‌گردند؛ در کل می‌خواهم بگویم عشق همان نیروی برپا دارنده جهان است. عشق نیرویی است که می‌توانیم خودمان را به آن بسپاریم و اجازه دهیم که ما را به مقصد برساند. 

 

برنا: این توضیح چطور به جهان درون و خود انسان مرتبط می‌شود؟ 

 

تفتی: این حرکت در سطح مولکولی و سلولی هم جریان دارد. بدن من، دستانم، چشم‌هایم، قلبم، هر کدام میلیون‌ها منظومه دارد که مانند کهکشان‌ها به دور هم می‌گردند. این کهکشان‌ها جهان من را تشکیل می‌دهند. در سطح بالاتر، این جهان‌های موازی هیچ تلاقی با هم ندارند. خیام می‌گوید: گر دون نگری ز قد فرسوده ماست… این یعنی تو خودت جهان هستی. همه‌ی این جهان‌ها و افکار در نهایت یک اندیشه‌اند. آنچه من می‌اندیشم، جهان من را می‌سازد. به هر چیزی که بیندیشیم، همان جهان ما خواهد بود. 

 

برنا: می‌دانیم که اشعار سعدی با موسیقی همنشینی خوبی دارد. در مورد انتخاب اشعار و سازها توضیح دهید؟ 

 

تفتی: بهره‌گیری از موسیقی در نمایش ما یکی از عناصر مهم است. در دیوان غزلیات سعدی حدود ۶۰۰ تا ۶۵۰ غزل وجود دارد. از این تعداد، ۴۲ غزل را بر اساس ارتباط با صحنه‌های نمایش گزینش کردیم. این غزلیات بارها در زندگی ما مرور شده بودند و برای انتخاب نهایی، سه بار دیوان غزلیات سعدی را خواندیم تا در نهایت ۵ غزل برای اجرا انتخاب شوند. 

 

در کنار آن اگر بخواهم در مورد سازها بگویم این است که کمانچه را به عنوان ساز عشق می‌شناسند؛ این ساز با آرشه نواخته می‌شود و فرکانس آن به‌نوعی همان فرکانس عشقی است که می‌خواستیم در نمایش ارائه کنیم. دف نیز به‌عنوانی ساز ضربان عشق انتخاب شد، زیرا به‌خوبی با جریان عشق که از کمانچه الهام گرفته شده بود، همسو بود.

 

نمایش «دردنوشان» متعلق به سعدی است

 

برنا: اسم نمایش، «دردنوشان» است. دلیل انتخاب این نام چه بوده است؟ 

 

تفتی: انتخاب نام دردنوشان دقیقاً به همان چیزی بازمی‌گردد که در صحنه نمایش گفته می‌شود. ما در تمام مراحل ساخت این نمایش، از سعدی الهام گرفته‌ایم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که ما طفیلی سعدی هستیم؛ سعدی است که کار را پیش می‌برد و در حقیقت این نمایش متعلق به سعدی است. 

 

نمایشی که بازتاب درد در جامعه است

 

برنا: چه چیزی شما را به سمت نوشتن و کارگردانی نمایش «دردنوشان» سوق داد؟ 

 

تفتی: دغدغه‌های شخصی و اجتماعی که همیشه در من بوده باعث شد به سمت این نمایش بروم. دردنوشان در واقع بازتابی از دردی است که در جامعه وجود دارد و احساس کردم می‌توانم آن را از طریق تئاتر به خوبی بیان کنم. روزی که تصمیم گرفتم این نمایش را به صحنه ببرم در خیابان‌های تهران گریه می‌کردم و دانه دانه سالن‌ها را می‌گشتم تا ببینم چه کسی به من سالن می‌دهد. آن بنده خدایی که نامش را نمی‌برم به مدیرتماشاخانه ایرانشهر هدیه‌ای داد که کار من آنجا به صحنه نرود. تماشاخانه ایرانشهر به من گفت نمایش شما مسئله‌دار است و من به دنبال سالن کل تهران را گشتم.

 

برنا: چه چالش‌هایی در مسیر کارگردانی این نمایش داشتید؟ 

 

تفتی: یکی از چالش‌های اصلی، انتقال صحیح احساسات به مخاطب بود. نمایش به شدت احساسی است و باید طوری آن را اجرا می‌کردیم که تماشاگر با آن ارتباط برقرار کند. همین‌طور هماهنگی نوازندگان و به دست آوردن یک زبان مشترک برای بیان موضوعات پیچیده نیز از چالش‌های دیگر بود. 

 

تئاتر، ابزاری قدرتمند برای بیان احساسات است

 

برنا: آیا پیامی خاصی در این نمایش مدنظر شما بوده است که بخواهید به مخاطب منتقل کنید؟ 

 

تفتی: بله، پیام اصلی دردنوشان این است که ما نمی‌توانیم از درد فرار کنیم. همه ما به نحوی با آن روبه‌رو می‌شویم و باید به آن فکر کنیم، آن را درک کنیم و حتی از آن چیزی بیاموزیم. تئاتر یک ابزار قدرتمند برای بیان احساسات است. 

 

برنا: آیا «دردنوشان» کنسرت_نمایش است؟ 

 

تفتی: من در دوره‌ای به نام «راوی روان» در کلاس‌های علی اکبر زین‌العابدین شرکت کردم که به من این امکان را داد تا مفهوم جستار روایی را بهتر درک کنم. در این کارگاه یاد گرفتم که دردنوشان جستار روایی است. در این نوع اجرا، من هیچ چیزی را وانمود نمی‌کنم و به طور مستقیم روایت را تعریف می‌کنم. به این ترتیب، این اجرا نه تئاتر به معنای مرسوم آن است و نه نمایشی در معنای کلاسیک. بلکه یک روایت موسیقایی است که به‌طور مداوم در حال بازتعریف و بازآفرینی است. 

 

برنا: چه بازخوردی از مخاطبان تا این لحظه دریافت کرده‌اید؟ 

 

تفتی: بازخوردها بسیار مثبت بوده‌اند. مخاطبان با نمایش همذات‌پنداری کرده‌اند و بسیاری از آن‌ها بعد از نمایش با من صحبت کردند و از تجربه شخصی‌شان گفتند. این بازخوردها نشان داد که نمایش به درستی توانسته است احساسات مخاطبان را درگیر کند. 

 

خبرنگار: تبسم کشاورز

 

انتهای پیام/

 

source

توسط irmusic4.ir