متن ترانه راستین رویای محال

ترانه گوی قصه ها هوای دل آسمونی

بانوی خلوت شبم تو قحطی مهربونی

تندیس پاک معبدی

یه لوحه مقدسی چیزی از عالم نمیخوام

وقتی با من هم نفسی

هم قدم جاده ی بغض اومدی تا حق حق من

با مردن دلم شدی آدم شکسته تر

تو شعله ی باورمی حتی توی سرمای برف

ناجی رمز بودنی از من نخواه تنها برم

با اینکه دوری از چشام شبیه رویای محال

رنگ نگاه پاک تو با منه هر جا تو خیال

قصه بگو برای من برای این زخمای سرد

تا دیگه از یادم بره تمام لحظه های درد

هم قدم جاده ی بغض اومدی تا حق حق من

با مردن دلم شدی آدم شکسته تر

تو شعله ی باورمی حتی توی سرمای برف

ناجی رمز بودنی از من نخواه تنها برم

source

توسط irmusic4.ir