به گزارش خانه موسیقی ایران، «گل‌ها» یک برنامه موسیقی ایرانی بود که از سال  ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ به مدت ۲۳ سال از رادیو ملی ایران پخش شد. این مجموعه شامل ۸۵۰ ساعت مقدمه و شعرخوانی به همراه آواز بود، که در این میان تک‌نوازی‌هایی نیز گنجانده شده بود. «گل‌ها» به سبب تحولی که در موسیقی ایرانی ایجاد کرد و تأثیر عظیمی که بر نگرش ایرانیان نسبت به موسیقی بر جا نهاد، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین برنامه‌های تاریخ رادیو شمرده می‌شود.

در پنجاه و چهارمین شماره فصلنامه تابستانی خانه موسیقی ایران، گفتگویى با فریدون شهبازیان موسیقی‌دان، آهنگساز و رهبر ارکستر و حضورش در برنامه گل‌ها و توالی تاریخی آن داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

آقای شهبازیان اولین باری که با آقای داوود پیرنیا آشنا شدید و با او همکاری کردید کی بوده است؟

من هنرستان عالی موسیقی رفتم و در آنجا ویولن را شروع کردم، پس از کلاس ششم به دبیرستان رفتم و ریاضی خواندم. بعد از آن که دیپلم گرفتم به رادیو رفتم و در ارکستر گل‌ها امتحان ویولن دادم، در خدمت استاد بزرگ روح‌اله‌ خالقی و بقیه‌ی اساتید موسیقی ایران که در آن زمان در شورای رادیو حضور داشتند، قبول شده و وارد ارکستر گل‌ها شدم. از آنجا آشنایی من با آقایان خالقی، پیرنیا و بقیه‌ی عوامل موسیقی گل‌ها آغاز شد و ادامه پیدا کرد. چیزی که در ارکستر گل‌ها برای من جلب توجه کرد شخصیت و بزرگواری آقای خالقی بود که مرا شیفته‌ی خودش کرد.

آن سال‌ها یعنی از سال ۱۳۴۰ که من وارد رادیو شدم، برنامه‌ی گل‌های رنگارنگ، گل‌های جاویدان، شاخه گل، گل‌های صحرایی و خیلی برنامه‌های جذاب دیگر به صورت برنامه‌ی رادیویی در می‌آمد و پخش می‌شد تا سال ۴۶- ۴۵ که من رهبر ارکستر سمفونیک رادیو شدم کار ادامه داشت و آرام آرام آقای پیرنیا کنار کشیدند و ارکستر در برنامه گل‌ها به همین طریق باقی ماند و به دست شخص دیگری اداره شد تا سال ۱۳۵۰ که رادیو و تلویزیون ادغام و رادیو و تلویزیون ملی ایران شد.

آقای پیرنیا چرا کنار کشیدند؟

من دلیلش را آن زمان نمی‌دانستم… لابد آنجا برای‌شان سنگین بوده و خسته شده بودند… دقیق نمی‌دانم اما این را یادم هست؛ زمانی که من رهبر ارکستر سمفونیک و کر رادیو شدم، دیگر ارکستر گل‌ها را رها کردم… آنجا آمدم چون آقای خالقی هم از دنیا رفته بودند و من صمیمانه مشتاق سبک و کار او بودم.

اولین برنامه‌تان با گل‌ها چه برنامه‌ای بود؟

اولین برنامه‌ای که من در آن شرکت داشتم برنامه‌ای بود که برای خانم الهه ساختم. گل‌های آوای تنهایی اسمش بود به نام گل‌های رنگارنگ ۵۵۶.  قبلش البته یک کاری ساخته بودم که هنوز پخش نشده بود برای خانم عهدیه که بعدها پخش شد… و دوباره بعد از ادغام رادیو و تلویزیون در سال ۱۳۵۰ که برنامه‌ی گل‌های تازه را آماده کردیم و شروع به ضبط کردیم بسیاری از آثار من در آنجا ضبط شدند.

پس در زمان تصدی‌گری آقای پیرنیا شما اولین برنامه‌تان را برای خانم الهه ساختید… بعد آقای پیرنیا در حدود سال ۴۶-۴۵ به هر دلیلی کناره‌گیری کرد…  بعد از او چه کسی این مسئولیت را برعهده گرفت؟

آقای میر نقیبی

 با او دیگر همکاری نداشتید؟

خیر من متاسفانه با او هیچ ارتباطی جهت ساخت برنامه و… نداشتم.

 چند برنامه با آقای پیرنیا کار کردید؟

خیلی… در برنامه‌ی گل‌های رنگارنگ هر کاری که آقای خالقی حضور داشتند من هم بودم. تعداد دقیقش را اما نمی‌دانم.

 و خب بعد از ادغام رادیو و تلویزیون

رادیو و تلویزیون در سال ۱۳۵۰ ادغام شد و درست در آن زمان که خیلی‌ها جایشان عوض شد من هم در شورای موسیقی رادیو بودم و آقای هوشنگ ابتهاج شاعر هم برای ریاست موسیقی رادیو دعوت شده بودند. زمانی که من رهبر و برنامه‌ریز ارکستر سمفونیک و کر رادیو بودم و آقای گل سرخی هم در کنار من بودند، خیلی آثار زیادی با ارکستر سمفونیک رادیو ضبط کردیم و در آن زمان آقای ابتهاج آمده بودند رادیو و من را دیدند که ارکستر را رهبری می‌کنم و آثاری را ضبط می‌کنم… حتی آثار بتهوون، اشتراوس و… از من دعوت کرد که به عنوان مسئول موسیقی برنامه‌ی گل‌ها با ایشان همکاری کنم. در آن زمان بود که آقای ابتهاج گفتند که قرار است برنامه‌ای درست کنیم به نام گل‌های تازه و شما از امروز شروع کن به تهیه و ضبط این برنامه.

یعنی در واقع در امتداد برنامه‌ی گل‌های رنگارنگ که آقای پیرنیا مسئولش بود؟

بله منتها در آن برنامه (گل‌های رنگارنگ) حتماً از کار ارکسترال استفاده می‌شد ولی در برنامه‌ی ما کار ارکسترال کمتر استفاده می‌شد.

برنامه‌هایی داشتیم که تکنوازان و یک خواننده اجرا می‌کردند، مثلا آقایان حبیب بدیعى با ویولن، فرهنگ شریف با تار، امیر ناصر افتتاح با تنبک و یک خواننده، مثلاً گلپایگانی یا ایرج یا شهیدی و… هرکه دوست داشتند، می‌آمدند و این برنامه را می‌ساختند و من بعد از ادیت آن ضبط‌ها یک برنامه‌ی گل‌های ۲۸ دقیقه‌ای در می‌آوردم که از رادیو و یا حتی تلویزیون پخش می‌شد و گاهی با تصویر هم آن برنامه‌ها را ضبط می‌کردیم.

حدود سال ۵۱؟

۵۲- ۵۱. این شایعات که بعضی‌ها راه انداختند که همه را بیرون کردند و اجازه ندادند و… اصلاً درست نیست. من کاملاً خاطرم هست که ٢٠٢ تا برنامه‌ی گل‌های تازه ضبط کردم که اینها سند دارند و نمی‌شود دروغ گفت. ۲۰۲ تا برنامه ضبط کردم چطور این هنرمندان نبودند؟!

هیچ‌کس بیرون نشد؟

اصلاً همه‌شان بودند بدون استثنا. هر کس کارش را بلد بود می‌آمد و فعالیت می‌کرد. من یادم هست که در طول این مدت کسانی مانند لطفی، پایور، شهناز، علیزاده، مشکاتیان و… گروه درست کردند و با ما همکاری می‌کردند.

آقای شهبازیان، بیشترین شایعاتی که در این مورد وجود دارد در مورد چند نفر است که این‌ها بعد از آمدن آقای ابتهاج دیگر در رادیو جایی نداشتند و تحویل‌شان نمی‌گرفتند از جمله گلپایگانی، ایرج، یاحقی و چند نفر دیگر…

من کسی بودم که در رادیو از آقایان دعوت می‌کردم برای برنامه‌ی گل‌ها به استودیو بیایند. از خیلی از هنرمندان، از جمله این آقایان دعوت کردم و همه آمدند. به طور مثال آقای گلپایگانی روحشان شاد که واقعا خواننده‌ی بی‌نظیری بود و نظیرش نیامد و نخواهد هم آمد حنجره‌ای که او داشت هیچ‌کس هنوز ندارد به عنوان یک خواننده‌ی برجسته که خودش کاباره‌دار بود و در آن برنامه اجرا می‌کرد وقتی از او دعوت می‌کردم سر ساعت می‌آمد و با فرهنگ شریف، حبیب بدیعی، منصور صارمی و پرویز یاحقی استودیو می‌ رفتند و ضبط می‌کردیم و می‌رفتند و بعد پول‌شان را هم سر موقع می‌گرفتند. این حرف‌ها که پول نمی‌گرفتند و راه نمی‌دادند و… کذب محض است.

همه‌ی هنرمندان در کنار من هنرنمایی می‌کردند و من برنامه‌شان را ضبط می‌کردم طوری که علاوه بر ۲۰۲ برنامه‌ی ساخته شده ۲۰۰ برنامه گل‌های دیگر هم در آرشیو هست که ساخته نشده.

یعنی ضبط شده اما ادیت نشده؟

بله! مثلاً فرض کنید وقتی آقای ایرج یا گلپایگانی و… می‌خواندند هر جمله که می‌خواندند یک نگاه به من می‌کردند و کافی بود من علامت تایید یا رد بدهم که دوباره اجرا بشود و آن‌ها هم دوباره انجام می‌دادند و مشکلی نبود.

پس این شایعه به نظر شما چرا درست شد؟

نمیدانم واقعاً! آیا مثلا آقای ابتهاج در غیاب من کاری می‌کردند که بعید می‌دانم.

برای اینکه من ۲۴ ساعته آنجا بودم و برنامه‌ی گل‌های تازه را ضبط می‌کردم. هیچ‌کس هم غیر از من ضبط نمی‌کرد. حتی خدا رحمت کند محمدرضا لطفی را… در آن اواخر که ایران آمده بود و من در ساختمان چاوش تدریس می‌کردم به همه‌ی آن‌ها گفته بود که وقتی من می‌آیم استودیو باید فریدون باشد وگرنه نمی‌آیم… متاسفانه این شایعات درآمد و …

شاید به خاطر اینکه بعد از انقلاب آن‌ها نتوانستند کار کنند و آقای شجریان ادامه داد و…؟

شاید بله! البته آقای شجریان آن موقع تازه وارد شده بود و هنوز به اوج شهرت نرسیده بود. سال ۵۱ بود که من جام تهی را برایش ساختم و آمد و خوانده شد توسط محمدرضا شجریان و بعد هم که دیگر برنامه‌های دیگر. شاید بی‌اغراق بگویم ماهی یک بار آنجا می‌آمد و برنامه اجرا می‌کرد.

 شجریان از گلپایگانی، ایرج و شهیدی کمتر برنامه اجرا می‌کرد؟

۲ شب در هفته برنامه‌ی گل‌های تازه ضبط می‌شد، همه‌ی آن‌ها در آن برنامه بودند. هیچ‌وقت نمی‌شد در ۲ برنامه‌ی یک هفته مثلاً فقط شجریان باشد… یکی مثلا شجریان بود و دیگری ایرج یا گلپا…

 برنامه‌ی شما یعنی گل‌های تازه تا کی ادامه داشت و چه زمانی تعطیل شد؟

ما از سال ۵۱ شروع به ضبط گل‌های تازه کردیم تا سال ۵۶ که در شرف انقلاب بودیم و سال ۵۷ که انقلاب شد. روزی که حمله کردند به رادیو و اتاق من، تعداد زیادی از نوارها و تلفن و وسایلم و … را بردند من تقریباً ۹۰-۸۰ تا از برنامه‌های گل‌ها را خانه بردم که بعداً پس دادم و تمام شد رفت. همه‌ی آن ۹۰-۸۰ تا برنامه‌ی گل‌ها قابل استفاده است و می‌شود همه را منتشر کرد. گل‌های ۵۰ گل‌های ۵۱ و…

 تا گل‌های ۲۰۲؟

بله. ۲۰۲ هنگامه اخوان بود.

  اولیش که بود؟

اول اولش فکرکنم شهیدی بود.

شما از نظر خودتان بهترین اثری که قبل از انقلاب ساختید جام تهی است درست است؟

قبل از انقلاب بله. من قبل از انقلاب ۶ تا اثر شعر و موسیقی به نام صدای شاعر برای ۶ شاعر بزرگ؛ حافظ، مولانا، سعدی، خیام، رودکی و اخوان ثالث ساختم. به اضافه‌ی ۲ تا شاملو.  قبل از سال ۵۰ یک گل‌های رنگارنگ ساختم با عهدیه و ایرج و یک کار هم آوای تنهایی‌ست که الهه و گلپا خواندند. بعد هم کار گل‌های تازه و جام تهی و گریز را ساختم که گلچین خواند و عزیزم سوزه که شهیدی خواند.

جام تهی و گریز گل‌های تازه شماره چند بودند؟

جام تهی شماره‌ی ٧٧ و گریز شماره‌ی ۱۷۷.

به غیر از شما چه کسانی براى گل‌های تازه آهنگ‌سازی می‌کردند؟

هر که بود و می‌ساخت، می‌آورد ما ضبط می‌کردیم.

ممیزی نداشتید؟

البته! مگر می‌شود که ممیزی نباشد!

 چه کسی یا کسانی ممیزی می‌کردند؟

من ممیزی می‌کردم.

شما فقط؟

بله من شخصاً… من وقتی آخرین گل‌ها را ساختم به نام گریز با نادر گلچین، گلبانگ را با محمدرضا شجریان ساختم و بعد اتمام آن کار خیام را ساختم.

مهمترین اثری که بعد از انقلاب ساختید کدام‌ست؟

من بعد از انقلاب بیشتر موسیقی فیلم ساختم؛ شیر سنگی، در مسیر تندباد، پاییزان، آوار و…

موسیقی با کلام نساختید؟

چرا! شور عشق با افتخاری و شبانگاهان با مختاباد را بعد از انقلاب ساختم.

 

 

source

توسط irmusic4.ir