به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب شعر «بارش انتقام»، به مناسبت موفقیت عزتمندانه عملیات وعده صادق دو، شب گذشته، یازدهم مهرماه،  با حضور جمعی از شاعران حوزه ایران فرهنگی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار در گروه بین المللی هندیران برگزار شد. در این برنامه شاعرانی چون علیرضا قزوه، ایرج قنبری، رسول شریفی، سید مسعود علوی تبار، سید مهدی بنی هاشمی، جواد اسلامی،  ناصردوستی، سید حکیم بینش،  محمد علی یوسفی، نغمه مستشار نظامی، میترا ملک محمدی، عاطفه جوشقانیان، فرزانه قربانی، نگین نقیبی، سیده کبری حسینی باخی، نجمه بنائیان بروجنی، نجمه پورملکی، آسیه مرادپور،فاطمه ناظری، معصومه صاحبی، خدیجه دیلمی و سارا رمضانی حضور داشتند.

سید مسعود علوی تبار شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی، در ابتدای این جلسه گفت: شب دهم مهر ماه، شبی بود که چشم تمام دنیا هیبت و اقتدار خیبرشکنان ایرانی را مشاهده کردند و موجی از احساس عزت و افتخار قلب‌های آزادگان جهان و ایران اسلامی را تا سپیده دم در برگرفته بود. ایران نشان داد که برای دفاع از حق مظلوم با توکل بر خدای متعال هیچ ترس و واهمه‌ای را در مقابل هیچ قدرتی به دل راه نمی‌دهد.

علوی تبار افزود: این بیان شریف حضرت امیرالمؤمنین، علی بن ابی‌طالب علیه السلام است که همیشه با ستمگران در ستیز هستیم و همیشه حامی مظلومان عالم خواهیم بود. از دیدگاه نهج البلاغه ما باید همواره یا با حق، یا برحق،  و یا اینکه یا با مظلوم و یا علیه ظالم باشیم. در تعالیم ناب اسلامی رابطه‌ای با نام «بی‌تفاوتی» وجود ندارد و سفارش اکید معصومین و بزرگان دینی ما این است که همواره دغدغه کمک یاری رساندن به مظلوم را داشته باشیم.

وی در پایان تأکید کرد: رسول خدا(ص) می‌فرمایند کسی که حق مظلوم را از ظالم بگیرد، چه مظلوم مسلمان باشد و چه غیر مسلمان، در بهشت با من خواهد بود. و این پیام فطرت است که در نهاد آزادگان تمام جوامع بشری، باوری مشترک است و مصادیق آن را در محکوم کردن جنایات صهیونیسم و همدردی و حمایت از مردم مظلوم غزه، توسط آحاد جامعه جهانی شاهد هستیم.

بخش دیگر این مراسم به ارائه تازه‌ترین سروده‌های شاعران اختصاص داشت که بخشی از آن را می‌توانید در ادامه بخوانید:

رسول شریفی

ما هم‌نفس صبح شقایق هستیم
پیوسته به دنبال حقایق هستیم

سرباز ولایتیم، بی باک و نترس
ما پشت سر ” وعده صادق ” هستیم

عاطفه‌ جوشقانیان

خودت شوراندی آخر خشم فرزندان رستم را
همان شب که شکستی حرمت این خاک و پرچم را

چه باک از مرگ تا ما تشنه‌ی دیدار دلداریم
که با این تشنه کامی‌ها گرفتیم آب زمزم را

ولی بعد از شهادت همچنان دستان ما باز است
ندیدی ضرب شست ناب طهرانی مقدم را؟

صدای اقتدار ماست یا تو؟ گوش کن قدری
تو که کر می‌کنی با ادعایت گوش عالم را

چه شب ها که غذای غزه رگبار مسلسل بود
تو حالا نوش جان کن وعده‌ای این مشت محکم را

هنوز آن انتقام سخت مانده، انتخابش کن
چه ایامی؟ چه ماهی؟ فاطمیه یا محرم را..؟

میترا ملک محمدی

در قلب پر آرامش خود نور ایمان را
یک دست جام باده و یک دست قران را

 برداشتیم و یا علی گویان نشان دادیم
یک چشمه از طغیان این سیل خروشان را

نابود شد آن هیبت پوشالی پر باد
دیدی به چشمت قدرت تخریب طوفان را

اقرار کن نابودی‌ات را، وعده‌ حق است
تأیید کن بر فرق خود سجیل‌باران را

این وعده حق است با دست مسلمانان
بردارد از روی زمینش نسل شیطان را

برخیز نصرالله با قاسم سلیمانی
از نو تماشا کن بلندی‌های جولان را

ناصر دوستی

«انّا فَتَحنا» بشنوید آواز جبرائیل را
این آیه‌ نورانی سرشار از تأویل را

«فَتحاً مُبینا» وعده‌ی نَصر خدا شد آشکار
در سوره فتحش بخوان زیباترین تحلیل را

با غّرّش فتّاح‌ها، با غزش سجّیل‌ها،
کردیم در خاکش زمین‌گیر این سپاه فیل را

شد کِیدشان تضلیل وقتی که دمادم ریختند
«طیراً اَبابیل» خدا بر فرقشان سجّیل را

«لا یُخلِفُ المیعاد» اینک «وعده صادق» رسید
آخر گرفتیم انتقام خون اسماعیل را

روز قیامت بود انگاری شنیدند از هوا
صهیونیان هردم صدای صور اسرافیل را

هرجای اسرائیل را فتّاح ایران شخم زد
بر گنبدش باید زند که برگه‌ی تعطیل را

با غّرّش هر موشک غُرّان فرستادیم ما
سر وقت اسرائیلیان انگار عزرائیل را

روح سلیمانی و سرداران نامی شاد شد
وقتی که موشک‌های ما کوبید اسقاطیل را

حاالا وَرَتِّل با «اذا…» جا بخوان «وَالفَتح» را
مُغنیّه دارد با هَنیئه بهترین ترتیل را

هرگز نماند بر زمین این خون نصرُ الله‌ها
خشکاند موشک‌ها ز ریشه فتنه قابیل را

زد مثل رعدی آتشین این بار اعجاز عصا
بر صورت فرعونیان امواج رود نیل را

حق آسمان را با مصابیحش مُزیّن کرده بود
دیدیم ذوق غزه را، شوق هزاران ایل را

یک روز با میراث تهرانی مقدم این سپاه
از روی نقشه محو خواهد کرد اسرائیل را

محمدتقی عزیزیان زمانه

دل اگر کوره عشق است، تپیدن دارد
اشک اگر از سر شوق است، چکیدن دارد

ما به این عشق پر از حادثه، ایمان داریم
لحظه در لحظه این معرکه، دیدن دارد

جنگ اگر با هدف کشتن صهیون باشد
غرش موشک اسلام، شنیدن دارد

بر سر غیرت چون آتش خود، می‌جوشیم
شعله آتش این جنگ، دمیدن دارد

روز رزم است برادر! به شهیدان سوگند
مرغ جان از قفسش، قصد پریدن دارد

عرصه شیر ژیان، جای رجزخوانی نیست
قوم صهیون که حریف یل ایرانی نیست

شعبان  کرم‌دخت

یک‌ روز بیا ببین، فرو خواهد ریخت
می‌لرزد و بر زمین فرو خواهد ریخت

آه از دل کودکان رها خواهد شد
این گنبد آهنین فرو خواهد ریخت

عاطفه جعفری(افغانستان)

دعای ملت غم‌دیده کی محتاج آمین است؟
گریبان گیر سقفِ آهنین، آه فلسطین است

اگر چه کاممان را تلخ کرده داغ نصرالله
خبرها حاکی از خوشحالی غزه‌ است، شیرین است

خبر پیچیده در هر کوی و برزن، باز هم دشمن
شمار کشته‌ها را می‌کند پنهان، شکست این است

چنان خالی شده دیوار ندبه، جشن سال نو
که باید گفت نامش بعد از این دیوار نفرین است

اگر دنیا دمادم جنگ اگر دنیا سراسر سنگ
همیشه یاری مظلوم ما را راه و آئین است

معصومه هرمزی مقدم

امشب خیالت تخت می‌گویم برایت
از صهیون بدبخت می‌گویم برایت

راحت بخواب ای کودک لبنان و غزه
از انتقامی سخت می‌گویم برایت

سید اعلا امیری ( افغانستان)

بنی صهیون که می‌دیدند تنها برج خیبر را
کنون دیدند بازوهای قدرتمند حیدر را

مگر پرچم نبود این سال ها بر دوش فرزندی؟
که مرحب نیمه شد تاپا، پدر چون تیغ زد سر را

و بعد از یک هزار و چند سال از قلعه‌ی سینا
به بیرون آورد بازم علی از پاشنه در را

شناسانده فراوان قوم دشمن را به ما قرآن
همان‌های که آزردند در هر جا پیمبر را

چه فرقی می‌کند بن عبدود، باراک و بنیامین
هر آنجایی که کرده ذوالفقاری قصد کافر را

پیامی داشت، غرش نه! صدای آرش و زلزال
ازین پس در خیالت دفن باید خبط دیگر را

تعهد کرد آن شب بر فراز کربلا سجیل
و هم با مسجد الاقصی که کوبد مشت آخر را

نجمه بنائیان بروجنی

هوس آش کرده بود اما زن که دیگر دل و دماغ نداشت
خانه‌اش زیر خاک مدفون بود، سبزی و رشته و اجاق نداشت

تشک و بالش و پتوها را خاکشان را تکاند و تا کرد و
خواست تا گوشه‌ای بچیندشان… ولی این خانه که اتاق نداشت

عاشق این درخت زیتون بود داشت با سطل آب می‌دادش
مائده! آخرین عزیزش بود، خبر از زخم و اتفاق نداشت

آخ  رحمان! عماد! عبدالله! او برای کدام گریه کند؟
مادری که فقط شما را داشت طاقت این همه فراق نداشت

شب شبی پر غرور و سنگین بود پر از امن یجیب و آمین بود
طی این سال‌های جنگ و تفنگ این چنین ذوق و اشتیاق نداشت

شب شبی پر غرور و سنگین بود، پر از امن یجیب و آمین بود
شب لبنان، شب فلسطین بود، مثل این شب جهان سراغ نداشت

فرزانه قربانی

تو که از کشتن گنجشک‌ها پروا نداری
خبر از قدرت سجیل‌های ما نداری؟

ستاره بازی پهپادهای ما نشان داد
تو حتی اختیار آسمانت را نداری

چنان آشفته ای با موج هر الله‌اکبر
که خواب راحتی از دست طوفان ها نداری

جهان بیدار شد با وعده‌های صادق اما
تو درکی از طلوع سوره اسرا نداری

نمی فهمی جهاد فی سبیل الله ما را
برای این که در تاریخت عاشورا نداری

تو ناپاکی و دنیا با فرارت خوب فهمید
که جایی در کنار مسجدالاقصی نداری

سید مهدی بنی هاشمی لنگرودی

سجیل به روی ابرهه باریدیم
بر گنبد آهنینتان خندیدیم

هر موشک ما که تا تلاویو رسید
ما پشت سرش دست خدارا دیدیم

نگین نقیبی

امروز هوای شعرهایم تازه است
مِهر وطنم به دل چه بی‌اندازه است

جمهوری اسلامی ایرانِ عزیز
نام خوش تو همیشه پر آوازه است

آسیه مرادپور

این بارشِ انتقامِ سخت است آری
پا را ز گلیمِ خود برون نگذاری

بارید، لبِ خشکِ فلسطین گل داد
می بارد اگر قصدِ جنایت داری

انتهای پیام/

source

توسط irmusic4.ir